به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، مصطفی حسینیپور:
بیش از پنج سال از شروع بحران سوریه و جنگ داخلی این کشور میگذرد. بحرانی که با دخالت قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای به سرعت بُعدی بینالمللی به خود گرفت و تبعات آن به اقصی نقاط دنیا سرایت کرد. جنگی که به کشته شدن صدها هزار نفر و آواره شدن میلیونها تن انجامیده است.
سیل آوارگان سوری که از ترس جان و نداشتن امنیت، خطر کرده و راهی پر مخاطره و طولانی را در خشکی و دریا برای رسیدن به محلی امن طی میکنند، مدتهاست که به معضلی بینالمللی تبدیل شده و محور گفتوگوی رهبران کشورهای منطقه و دنیا بودهاند. موضوعی که هر از گاهی درد و رنج بیپایان آن بر صفحات دیداری، شنیداری و نوشتاری نقش میبندد و جهانیان را متاثر و متالم میکند.
اما انگار فقط افکار عمومی است که از دیدن صحنههای محنت همنوعان خود ملول میشود، چرا که همزمان برخی تلاش دارند تا از این مصیبت برای خود رفاهی بسازند و مشکلات چندین ساله را با وجه المعامله قراردادن جان انسانها حل و فصل کنند.
شنبهای که گذشت آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به اتفاق «دونالد تاسک» رئیس شورای اروپا ضمن سفر به ترکیه و دیدار از کمپ نیزیپ در نزدیکی غازی عنتاب در حاشیه مرز ترکیه با سوریه در خصوص راههای اجرایی شدن تام و تمام موافقتنامه بازگرداندن پناهجویان سوری به ترکیه با مقامات این کشور بحث و تبادل نظر کردند. موافقتنامهای که مدتهاست بین دو طرف در کش و قوس بوده و قرار است طی آن اتحادیه اروپایی در ازای جلوگیری ترکیه از ورود پناهجویان به مرزهایش و بازگرداندن ایشان از اتحادیه، خاصه جزایر یونان به داخل ترکیه، کمکهای مالی را به ترکها اعطا نماید، رقمی در حدود 6/7 (شش و هفت دهم) میلیارد دلار.
البته تا اینجای کار مشکلی وجود ندارد و بدیهی است که کمک رسانی به این حجم پناهنده، نیازمند امکانات مالی و پشتیبانی بالاست که همیاری جامعه جهانی را میطلبد و لذا مشارکت در آن امری است معمول و انسانی. اما در کش و قوس چانه زنی ترکها با اروپاییها این موضوع از بعد انسانی خود فراتر رفته و به وجه المعامله دولت ترکیه برای امتیازگیری و رسیدن به آمال و آرزوهایش تبدیل شده است.
دولت ترکیه بیش از بیست سال (اکتبر 2005) است که مذاکره برای الحاق به اتحادیه اروپا را آغاز کرده ولی به دلایلی که زیاد هم مبهم نیست، این امر محقق نشده است. این کشور مزایای سیاسی، اقتصادی و پرستیژی زیادی را از الحاق برای خود مترتب میبیند و یکی از مهمترین آنها کسب شهروندی اتحادیه و دستیابی به رژیم لغو روداید یا همان شنگن است.
اما به نظر میرسد همزمان با امتناع اروپاییها، ترکها برای رسیدن به خواست خود، مسیر دیگری را انتخاب کردهاند و آن هم فشار و معامله بر سر آوارگان سوری است. دولت ترکیه که در کنار برخی همپیمانان خود نقش پر رنگ و جانبدارانهای را از ابتدای درگیریهای داخلی سوریه بازی کرده است، با اقدامات و سیاستهای حمایتی از گروههای مسلح مخالف دولت سوریه، راه را بر فراگیر شدن بحران و گسترش آن به ورای مرزها باز نموده است. بحرانی که تعمیق آن باعث شده است تا ناامنی گستردهای کشور را فرا بگیرد و سیل مردمان ترسیده از خطر، رفتن را به آنسوی مرزها در ماندن و آسیب دیدن ترجیح دهند. در دسترسترین مرز امن ترکیه است. ولی اینکه چگونه این خیل عظیم مسیر اروپا را از زمین و دریا در پیش گرفتهاند و کدام منطق و توجیه باعث شده تا همه گونه سختی و خطر را بپذیرند سئوالی است که پاسخ آن میتواند تکمیل کننده پازل توافق ترکها با اروپاییها باشد.
دولت ترکیه با عدم ممانعت (در بهترین حالت و اگر نگوییم هدایت) از عزیمت سیل آوارگان به سمت اروپا، فرصت را مغتنم شمرده و بیتوجه به آلام ایشان، مشغول چانه زنی برای لغو روادید اتباع خود به اتحادیه اروپایی است، که شاید اروپای مرعوب از حضور میلیونها آواره سوری و غیر سوری را تحت فشار، حاضر به پذیرش خواست خود برای لغو روادید کند.
این موضوع آنقدر برای ترکیه مهم است که احمد داوود اغلو، نخست وزیر ترکیه در پایان مذاکرات دوجانبه با مرکل و تاسک و دیدار از اردوگاه پناهندگان در نیزیپ، در کنفرانس خبری مشترک اظهار داشت که مسئله لغو روادید برای اتباع ترکیه از سوی اتحادیه اروپا برای ترکیه حیاتی است و در اظهارات مشابهی، اردوغان تهدید کرده که اگر بحث ویزا به نتیجه نرسد روند بازگشت آوارگان متوقف خواهد شد.
این دو اظهار نظر صریح نشان میدهد که ترکیه چطور موضوع آوارگان را وجه المعامله خود با اروپاییها قرار داده است و این برداشت را متبادر میکند که حداقل بخشی از دلایل ادامه جنگ در سوریه و عدم توافق برای رسیدن به توافقی جامع میان طرفهای درگیر و بالطبع مسائل ناشی از آن از جمله مهاجران، در راستای خواست ترکیه به منظور بهره برداری از این موضوع در مناسبات با اتحادیه اروپایی است. لذا حتی اگر سیاست ترکها در این زمینه دلیلی اولیه نداشته باشد، حداقل با این اظهارات و با روند مذاکرات دوجانبه کنونی به محملی برای ترکها و امتیازگیری تبدیل شده است.
مثال مذاکرات و خواستهای ترکیه با اتحادیه اروپایی در خصوص آوارگان، حاکی از آن است که بحران سوریه دیگر از روندی انسانی خارج شده و به محلی برای امتیازگیری و تقسیم منافع از سوی برخی قدرتهای منطقهای و جهانی تبدیل شده است. آنچه در سوریه و اطراف این قضیه میگذرد، رنگ باختن ارزشها و ادعاهای بشردوستی است که بسیاری داعیه آن را داشته و دارند.
نظر شما