قدس آنلاین/ ملیحه پژمان: عصر حیات امام موسی کاظم(علیه السلام) برابر بود با حکومت خلفای عباسی و آن حضرت بیش از همه معاصر با دوران حکمرانی هارون الرشید بود، هارون حاکمیت چندگانه داشت، وی برای تثبیت پایه‌های حکومت خویش، حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) را در سال‌های طولانی محبوس کرد تا به گمانش پایه‌های حکومتش را محکم کند.

 راهبرد های سیاسی امام موسی کاظم (علیه السلام) در برابر انحرافات

 امام موسی کاظم(علیه السلام) در چنین شرایطی باز هم مسوؤلیت عظیم و خطیر هدایت شیعیان را ادامه داد و از هر شرایطی برای رسوا کردن حکومت دیکتاتوری هارون بهره برد. همزمان با فرا رسیدن 25 رجب و سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام) فرازهای سیره سیاسی آن حضرت را در گفت وگو با حجت‌الاسلام والمسلمین حسینی قزوینی مورد بررسی و واکاوی قرار داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

  جناب آقای حسینی قزوینی! چه شرایطی بر اوضاع سیاسی اجتماعی عصر حیات امام کاظم(علیه السلام) حاکم بود؟
 عصر سیاسی اجتماعی دوران حیات مبارک امام موسی کاظم(علیه السلام) برابر با حکومت چهار تن از خلفای عباسی بود که هر کدام از آن‌ها نقش ویژه ای در سرکوب شیعیان و علویان ایفا کردند، منصور دوانیقی، مهدی، هادی و هارون عباسی که به ترتیب از فاصله سال‌های 136 تا 193 هجری قمری، حکومت ظالمانه خویش را ادامه دادند. اما دوران امامت امام هفتم معاصر با حکومت هارون بود و در این عصر، اوضاع سیاسی و اجتماعی مردم نشان می‌دهد، قیام‌های مسلحانه در نقاط مختلف بلاد اسلامی ظهور و بروز کرد و امام موسی کاظم(علیه السلام) در شرایط دشواری اداره امور مسلمین را دنبال می‌کرد؛ ضمن اینکه سیاست و مشی حکومت، جنگ و مبارزه با شیعیان بود. سیاست در حکومت هارون همان رویه سیاسی هادی بود و از این رو برای از بین بردن ارتباط میان امام موسی کاظم(ع) و شیعیان، آن حضرت را طی سال‌های متمادی در زندان محبوس کرد. حتی برای مشروعیت دادن به این تصمیم خود، روزی در برابر قبر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) برای فریب افکار عمومی چنین گفت: «ای پیامبر خدا! برای کاری که تصمیم گرفته ام انجام دهم، از تو پوزش می‌طلبم؛ می‌خواهم موسی بن جعفر(علیه السلام) را زندانی کنم؛ زیرا او مردم را به خویش دعوت می‌کند و با این کار در پی اختلاف میان امت تو و ریختن خون آن‌هاست.»

  آن حضرت برای اداره جامعه اسلامی از چه راهبردی استفاده کرد؟
 پرسش قابل تأملی است؛ زیرا همین رویه می‌تواند مهم‌ترین راهکار ما در شرایط امروز جهان اسلام- که دستخوش انحرافات گوناگون است- باشد و امام موسی کاظم(علیه السلام) برای مبارزه با حاکمیت هارون و حفظ جامعه مسلمین، از راهبرد فرهنگ‌سازی دینی بهره برد و با استفاده از راه‌های گوناگون تلاش کرد، حکومت منسجم اسلامی را در جامعه آن روزگار و با وجود خفقان هارون تشکیل دهد. آن حضرت با وجود سال‌های متمادی که در حبس به سر می‌برد، باز هم با تربیت شاگردان و اصحاب برجسته شرایط را برای توسعه تعالیم دینی و توجه دادن مردم به مساله امامت، مهیا کرد.

  برای فرهنگ‌سازی دینی از سوی موسی بن جعفر(علیه السلام) چه مفروضات دیگری قابل طرح است که تاریخ اسلام به آن‌ها اشاره دارد؟
 نفوذ در حکومت یکی از مهم‌ترین راهکارهای حضرت موسی بن جعفر
(علیه السلام) برای توسعه مبانی دینی و فرهنگ اهل بیت(علیهم السلام) بود. آن حضرت یاران برجسته خود را به مسأله ورود به حکومت و نفوذ در دستگاه حاکمیتی هارون تشویق می‌کرد تا بدین وسیله از سیاست‌های حکومت مطلع شود، ضمن اینکه از احوال شیعیانی که در بند حکومت عباسی محبوس بودند، با خبر شود.«علی بن یقطین» یکی از اصحاب حضرت بود که در حکومت نفوذ داشت. امام موسی کاظم(علیه السلام) به واسطه او از سیاست‌های حاکمیت هارون اطلاع می‌یافت، حتی راهبردهای دینی را نیز به وی منتقل می‌کرد تا فرهنگ دین در دستگاه حکومتی نیز منتشر شود. ضمن اینکه علی بن یقطین به عنوان معتمد امام موسی کاظم(علیه السلام) نامه‌های مسلمین را برای حضرت ارسال می‌کرد و مشکلات آن‌ها را با ایشان در میان می‌گذاشت. همچنین مؤمنانی که در فقر به سر می‌بردند و درگیر مشکلات مالی بودند، به واسطه همین فرد، مورد تفقد و یاری قرار می‌گرفتند و مشکلات آن‌ها برطرف می‌شد.

  یکی از روش‌های مبارزه سیاسی هفتمین پیشوای شیعیان، تقیه بود، این مسأله چه جایگاهی در توسعه اسلام ناب ایفا کرد؟
 خفقان حاکم بر عصر امامت امام موسی کاظم(علیه السلام) ایجاب می‌کرد که شیعیان مکنونات قلبی خود را با عنوان تقیه پنهان کنند، این مسأله تأثیر بسزایی بر ساماندهی شیعیان و یاران خاص حضرت داشت. در حقیقت تقیه یکی از روش‌های مبارزه حضرت بود که آن را به یاران صدیق خویش توصیه می‌فرمود تا از گزند حکومت سفاک عباسی در امان بمانند، اگر غیر از این بود، تک تک اصحاب موسی بن جعفر(علیه السلام) در همان دوران به شهادت می‌رسیدند و توسعه دین و ارزش‌های امامت مغفول می‌ماند.

  و این رویه در جهان معاصر امروز می‌تواند جایگاهی برای ما شیعیان داشته باشد؟
 دیدگاه‌ها و رهنمود‌های ائمه هدی(علیهم السلام) در هر شرایطی کاربردی است و نمی‌توانیم آن‌ها را منحصر به زمان حیات این بزرگواران بدانیم. به اعتقاد من، این راهبردها در هر دوره‌ای به شکلی تازه مورد استفاده قرار می‌گیرند، اگر شرایط به گونه‌ای باشد که حفظ آرمان دینی مبتنی بر تقیه محقق شود، قطعاً باید تقیه و رازداری مورد توجه باشد.

  چرا امام موسی کاظم
(علیه السلام) با وجود شرایط موجود و داشتن یاران خالص اقدام به قیام مسلحانه علیه هارون نکرد؟
 عصر امام موسی کاظم (علیه السلام) معاصر با قیام‌های گوناگون مسلحانه بود، اما به دلیل خفقان موجود در جامعه آن روزگار و شمار اندک افرادی که اقدام به قیام می‌کردند، تمامی این قیام‌ها با شکست مواجه می‌شد، آن امام همام با علم به این شرایط هرگز به سراغ اقدام مسلحانه علیه حکومت نیفتاد و مبارزات سیاسی خود را در قالب حمایت از نهضت‌های انقلابی ادامه داد. از جمله قیام‌هایی که مورد حمایت حضرت قرار گرفت، قیام حسین فخ بود. اما در این دوران قیام حضرت استفاده از راهبرد هم افزایی و همگرایی دینی میان جامعه اسلامی بود که برای تحقق آن از راهکارهای گوناگونی که پیش از این مورد اشاره قرار گرفت، بهره برد.

  اما یکی از مهم‌ترین مسایل عصر حیات امام موسی کاظم(علیه السلام) بروز فرقه‌های انحرافی بود، آن حضرت برای مبارزه با این فرقه‌ها از چه تدابیری بهره برد؟
 امام موسی کاظم(علیه السلام) در عصر امامت خویش با چند گروه منحرف مواجه بود، دسته‌ای معتقد به زنده بودن امام جعفر صادق(علیه السلام) بودند که آن‌ها را «ناووسیه» می‌گفتند، برخی بر این باور بودند که پس از امام جعفر صادق(علیه السلام) عبدالله فرزند بزرگ ایشان جانشین حضرت است که آن‌ها هم به «افطحیه» مشهور بودند. بخشی از مردم آن زمان عقیده داشتند، اسماعیل جعفر، امام بوده که به «خطائیه» شهرت داشتند و... یعنی در آن دوران به دلیل ورود افکار التقاطی و منحرف در میان مردم، مسأله امامت مورد شبهه واقع شده بود و امام موسی کاظم(علیه السلام) نیز در چنین شرایطی باید این انحرافات را از بستر دین برطرف می‌کرد. آن حضرت با برگزاری جلسات درس و بحث پیش از همه مسأله امامت را در میان شیعیان تبیین فرمود تا شبهه‌هایی که بر این مسأله مهم وارد شده، برطرف شود و برای این مهم باز هم برخی از اصحاب خاص خود را به بلاد اسلامی فرستاد تا ریشه امامت را برای مسلمانان تبیین کنند.

 در بخشی از گفت و گو به تربیت اندیشمندان و شاگردان خالص از سوی موسی بن جعفر(علیه السلام) اشاره داشتید، اندیشه آن حضرت برای تربیت این افراد چه بود؟
 همان طور که اشاره داشتم، توسعه فرهنگ دینی و اشاعه پیام امامت برای امام معصومی که دایم در بند، حبس و تعقیب به سر می‌برد، بسیار دشوار بود و از همین رو امام موسی کاظم(علیه السلام) برای پر کردن خلأهای دوری از امت اسلامی، با تربیت شاگردان محقق و اندیشمندان دینی این خلأها را پر کرد. شاگردان خاص حضرت با تأسی به سیره سیاسی و فکری آن امام همام از هر شرایطی برای رسوا کردن حکومت بهره می‌بردند و حتی در جلسات درس و بحث علمی نیز مسأله امامت را برای همه مردم روشن می‌کردند تا اذهان خفته بیدار شوند. از شاگردان ویژه موسی بن جعفر(علیه السلام) می‌توان به یونس بن عبدالرحمان، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر و... اشاره کرد که هر کدام در یک یا چند علم تبحر و تخصص داشتند.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.