در مصرف اقلام مصرفی و عدم توجه به تولید داخل با مشکلات جدی روبه رو هستیم و با وجود طرح این موضوعات بازهم اخبار اقتصادی منتشره از حرکت جدی تصمیم گیران برای رسیدن به هدف مورد نظر رهبری و راهکار برون رفت از مشکلات خبر نمی دهند. این اقتصاد تنها یک حرف و ایده نیست و همه کارشناسان دوست و دشمن آن را تنها راه حل بسیاری از مشکلات می دانند. اقتصادی که در عین رساندن کشور به استقلال سبب کاهش تورم و بیکاری میشود؛ دیگر کارگر ایرانی با دغدغه کار و نان سر بر بالین نمیگذارد و تولیدکننده داخلی غم عدم فروش محصولات با کیفیت خود را که نمونه خارجی آن بیرویه وارد کشور میشود ندارد. اقتصادی درونزا با تکیه بر کار، نیرو و منابع داخلی. اما به راستی با وجود این همه دغدغه در این عرصه و با وجود اینکه اقتصاد مهمترین مشکل کشور ماست تاکنون مسؤولان در راستای نیل به یک اقتصاد درونزا چه کردهاند؟ و اینکه چرا تاکنون اقتصاد مقاومتی به نتیجهای مطلوب نرسیده است؟ برای پاسخ به این سوالات قدس با دکتر«محمد خوشچهره»، اقتصاددان برجسته ایرانی مصاحبهای داشته که در ادامه میخوانید.
جناب دکتر! مسؤولان درباره اقتصاد مقاومتی زیاد سخن می گویند و این روزها رسم شده است که بسیاری از مسؤولان هرکاری را که انجام می دهند یک نام اقتصاد مقاومتی هم روی آن می گذارند در حالیکه ممکن است آن کار فرسنگها با روح این اقتصاد فاصله داشته باشد. بفرمایید چرا تاکنون اقتصاد مقاومتی آنطور که باید محقق نشده و به ثمر ننشسته است؟ مسؤولان چه گامهایی را در اقدام و عمل به اقتصاد درونزا برداشتهاند؟
تا زمانی که بودجه مملکت از طریق فروش نفت تأمین میشود اقتصاد مقاومتی محقق نخواهد شد، از طرفی باید دید دولتمردان ما تا چه حدی به اصل اقتصاد مقاومتی اعتقاد دارند که برای پی بردن به آن کافی است به ماحصل کار آنها نگاه کرد. اقتصاد مقاومتی به معنای پویایی و حضور در عرصههای اقتصاد جهانی است، با تحقق اقتصاد مقاومتی میتوان از منابع قابل توجه جهانی استفاده کرد.
به نظر من آنچه تاکنون عاملی بر عدم تحقق کامل اقتصاد مقاومتی بوده، نبود درک صحیحی از مفهوم اقتصاد مقاومتی و باور نداشتن برخی از مسؤولان همچنین توجه نکردن به این موضوع در تصمیم گیریها و سیاستگذاری است. از طرفی عدم باور به راهگشا بودن اقتصاد مقاومتی خیلی بدتر از عدم درک صحیح از آن است، چرا که این حالت نفاقگونه است و در ابتدای امر مخالفتها ابراز نمیشود و حتی ممکن است زبانی تأییداتی هم داشته باشند ولی وقتی پای عمل میرسد هیچ کاری نمیکنند. در واقع با زبان سخنی می گویند که در عمل نتیجه دیگری در پی دارد
بدون شک ناتوانی مدیریتی یکی دیگر از دلایل محقق نشدن اقتصاد مقاومتی است، چنانچه خیلیها که گمان میکنند در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی گام برداشتهاند چون بدون مدیریت و برنامهریزی پیش رفتهاند توان انجام امور را ندارند.
عدم وابستگی درکالاهای استراتژیک به دیگر کشورها چون گندم یکی از مصداقهای اقتصاد مقاومتی است که میتواند جزو تهدیدات باشد ولی امسال بیش از نیمی از گندم مصرفی کشور از کشورهای دیگر وارد کشور شد. خب آیا این کار رفتن به سمت اقتصاد مقاومتی است؟ آیا هدر دادن منابع آبی کشور در تولید محصولات کشاورزی، مصداق اقتصاد مقاومتی است؟
تاکنون تأکیدات و سخنرانیهای بیشماری از مقام معظم رهبری حول اقتصاد مقاومتی انجام شده است، ولی متأسفانه این مهم از سوی مسؤولان مورد غفلت است و هنوز گام مؤثری در اقدام و عمل به آن بر نداشتهاند. چنانچه پیشتر هم عنوان کردم عدم درک درست از مفهوم اقتصاد مقاومتی سبب شده دستگاههای مختلف سياستگذاری در کشور مانند مجلس و دولت اقدام مؤثری را در این خصوص انجام ندهند.
اینطورکه به نظر می رسد باید به جای برخی مسؤولین باید به مردم و تولیدکنندگان و کارگران برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی تکیه کنیم. وظیفه مردم و کارگران را در اقتصاد مقاومتی چگونه تبیین میکنید؟ آیا آنها می توانند در این خصوص مسؤولان را ترغیب کرده یا گام هایی بردارند که این فرهنگ در کشور نهادینه شود؟
خرید کالای داخلی و اعتماد به تولید ملی سهم مردم در اقتصاد مقاومتی است. اما برای تحقق کامل اقتصاد مقاومتی نظام تصميمگير، سیاستگذاران، فعالان اقتصادی و مردم میبایست توأم با هم گام بردارند. چنانچه دولت میتواند با تثبيت نقاط آسيبپذیر و سياستهای کارآمدی که برای حمایت از توليد و تأمين منابع مورد نياز کشور انجام میدهد نقش مؤثری در این مسیر داشته باشد لذا باید بازارهای عرضه کننده کالاهای خود را مورد تقویت قرار دهيم.
چنانکه رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با کارگران تاکید کردند: «تولید داخلی باید بهعنوان امری مقدس شناخته و حمایت از آن، یک «وظیفه» تلقی شود. در عرصههایی که تولید داخلی داریم، وارد کردن و فروش و مصرف کالاهای خارجی باید بهعنوان یک ضدّ ارزش تبلیغ و شناخته شود.»
شرایط حاکم بر اقتصاد کشور حاکی از وجود دغدغههای معیشتی بسیار برای مردم است، لذا میبایست هر چه زودتر نسبت به برطرف کردنشان اقدام کنیم و با شناسایی نقاط ضعف درصدد تحقق اقتصاد مقاومتی باشیم. همچنین طبق فرمایشات رهبرمعظم انقلاب مهمترین مسؤولیت کارگران در این بخش، «درست، با کیفیت و با استحکام انجام دادنِ کار» است. تا زمانی که اقتصاد ایران، متکی بر خام فروشی نفت باشد اقتصاد مقاومتی محقق نمیشود.
همچنین کارگران و مردم می توانند با مطالبه از مسؤولان آنها را وادار به اخذ تصمیمات درست در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی و برآورده کردن خواست کارگران و تولیدکنندگان داخلی کنند. مطالبه قانونی عمومی بسیار در این خصوص موثر است.
برخی گویا نگاه خاصی به اقتصاد دارند و بیش از آن که به داخل امید وار باشند به بهانه ارتباط با دنیا نگاه ویژه ای به تعاملات اقتصادی با دنیا دارند و گاهی هم درهای کشور را به همین بهانه ها به روی کالاهای مصرفی خارجی باز می کنند. به نظر شما آیا بیاعتمادی به اقتصاد مقاومتی و اعتماد به رابطه با آمریکا میتواند گرههای اقتصادی کشور را باز کند؟
قطعاً مناسبات خارجی و صرفاً رابطه با دیگر کشورها بهویژه غرب نمیتواند سبب تحقق اقتصاد مقاومتی در کشور شود؛ این اشتباه است که مذاکره را راهکاری برای تحقق اقتصاد مقاومتی و بازگشایی گرههای اقتصادی بدانیم. از طرفی جمهوری اسلامی ایران با منافع دنيای سلطه در تقابل است و به همین دلیل برای دنیای استکباری بسیار مشکل است که امتیازات مطابق با اقتصاد درون زا به ایران بدهند. آنها قطعا به دنبال راهکاری هستند که از بازار مصرف کشورمان استفاده کنند و به همین دلیل بارها اتفاق افتاده است که برای ضربه زدن به اقتصاد کشور از تطمیع و تهدید استفاده کرده اند و راه را بر تولیدات ایرانی بسته اند.
نظر شما