ما سینه زدیم بیصدا باریدند / از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند / ما مدعیانِ صفِ اول بودیم / از آخر مجلس شهدا را چیدند
این رباعی هنوز منتشر نشده بود و بعد در مجموعهای با عنوان «آخر مجلس» منتشر شد و به بازار کتاب آمد که با استقبال مخاطب هم مواجه شد.
میلاد عرفانپور با موضوعهای مختلف دفاع مقدس، فضاهای شهری و عاشقانه شعرهای زیادی سروده است و در همه آنها موفق بوده است. او هرچند با قالبهای شعری بیگانه نیست اما بدون شک تبحرش در سرودن رباعی است و به گفته خودش قالب رباعی بدلیل کوتاه بودنش میتواند نیاز مخاطب بیحوصله امروز را برآورده کند.
با شاعر مجموعههای «پاییز بهاریست که عاشق شده است»، «پادشهر»، «جشن فراموشیها»، «از شرم برادرم»، «بی خبریها» ، «ناخوانده» و «آخر مجلس» درخصوص شعر امروز و حال و هوای شعر او به گفتوگو نشستهایم که میخوانید.
در حالیکه به گفته ناشران و شاعران استقبال مخاطب از مجموعههای شعر کم شده است اما در همین شرایط مجموعه «آخر مجلس» با استقبال خوبی مواجه شد. چطور این اتفاق رخ داد؟
طبق آمار در هر سال 2 هزار عنوان تازه مجموعه شعر منتشر میشود و از این میان فقط چند صد اثر هستند که با اصول شعری منتشر میشوند اما از میان این چند صد اثر، چه تعداد با اقبال مخاطبان حوزه ادبیات و شعر مواجه میشود؟ پاسخ این است که از میان 2 هزار عنوان فقط تعداد انگشت شماری مورد اقبال مخاطب واقع میشود. به اعتقاد من انتشار یک مجموعه شعر نباید در سال اول متوقف شود و اگر چنین مسألهای رخ میدهد یا در بطن و ذات خودش با مشکل روبرو است که قابلیت تأثیرگذاری ندارد یا امکاناتی که باید در خدمت شعر در میآمده نتوانسته شرایط تبلیغ و معرفی آن را فراهم کند. با این توضیح «آخر مجلس» که به چاپ ششم رسیده باز هم راضی کننده نیست چون شاعر انتظار دارد اثرش در گستره فراتری دیده شود اما با توجه به فضای عرفی چاپ و نشر کشور باز هم همین میزان استقبال هم به لطف خدا بوده است.
معتقدید اگر شعری خوب باشد میتواند فضای آسیب دیده نشر را بشکافد و عبور کند؟
بله، آماری که در سؤال پیشین شما ارائه دادم، نشان میدهد مجموعه شعرهای کمی هستند که از عناصر شعر در حد مطلوبی بهره برده و قدرت تکان مخاطب و لرزه انداختن بر جان مخاطب را دارند. البته موانع دیگری هم وجود دارد، مثلاً آثاری که در شهرستان منتشر میشود و ناشر نمیتواند اثر را در شهرهای دیگر کشور توزیع کند و شرایط را برای دیده شدن آثار خوب شهرستانی فراهم کند. اما باز هم این مانع در دیده شدن اثر موفق مؤثر نیست.
غیر از این موارد اگر هنرهای دیگر به خدمت شعر در بیایند میتوانند در دیده شدن شعر مؤثر باشند مثلا کلیپهایی که بر اساس اشعار شما ساخته شده است و بازتاب رسانهای واکنش رهبر معظم انقلاب و احساس ایشان نسبت به رباعی شما به دیدن شدن آن کمک کرد.
با همه اینها معتقدم شعر ابتدا باید بتواند به لحاظ احساسی، مخاطب خودش را تحتتأثیر قرار دهد تا فضای رسانهای به دیده شدن آن کمک کند.
شما به فضاهای مختلف شعری سرک کشیدهاید و موفق هم بودهاید. در فضای شهری، دفاع مقدس و عاشقانه اشعاری سرودهاید که مورد توجه مخاطب هم قرار گرفته است. در زمینه مفهوم شعری قائل به تخصصگرایی نیستید؟
من معتقدم شاعر در فرهنگ دینی و ملی شخصیتی فراتر از یک موضوع و ساحت خاص است و این شخصیت با همان تعریفی که قرآن به دست ما داده است خودش را میسازد و تقویت میکند. شاعری که افق نگاهش محدود باشد و تنها برای خوشایند مخاطب شعر بگوید به هر سمتی که مخاطب میل کند، کشیده میشود. اگر مخاطب از شعر عاشقانه یا اشعار آیینی لذت ببرد این شاعر هم کم کم به همان فضاها کشیده میشود.
در حالی که به نظر من شعر آیینی شعری است که شاعر در همه موضوعها موضع اهل بیت(ع) را داشته باشد. شاعری که افق نگاه گستردهای دارد حتی اگر شعر عاشقانه هم بگوید عاشقانهای با رنگ و بوی تشیع میسراید. اگر شاعر بنایش بر انتقال دریافتش از عالم به دیگران است این دریافتها قطعاً از بُعد و پنجره خاص نخواهد بود. چون شاعر در وهله اول انسان است و نمیتواند ابعاد وجودیاش را تفکیک کند. شاعری که با خودش قرار میگذارد فقط عاشقانه بگوید، عاشقانههایش اصالت کافی را ندارد، چون شاعر همه زندگیاش یک موضوع خاص نیست. بنابراین طبیعیترین حالت شعر این است که نگاهها و موضوعات مختلف را با حس و حال واحد منتقل کرد.
تکبعدی بودن یک شاعر چطور رخ میدهد؟
عوامل مختلفی در این مسأله دخیل هستند. یکی از این عوامل جشنوارههای موضوعی هستند که بدلیل تعداد زیادشان شاعران را به این باور رساندهاند وظیفه شاعر مسلمان سرودن مدح و مرثیه است، در حالی که این تفکر اشتباه است.
عامل دیگر سیطره رسانههای مجازی بر زندگی ماست که در تخصصی شدن شعر بیتأثیر نیستند و عامل سوم سفارش ناشرانی است که صرفاً به بازار نگاه میکنند و به ذات شعر بیتوجه هستند.
جزو شاعرانی هستید که به قالب رباعی علاقهمندید. در جایی گفته بودید بدلیل کوتاه بودن این قالب و نزدیک بودنش به نوع زندگی انسان امروز سرودن در این قالب را میپسندید. توجه شما به رباعی دلیل دیگری هم دارد؟
قالب شعری سلاح شاعر است. وقتی به شاعری الهام میشود یا مضمونی به دست شاعر میرسد شاعر هر چه به سلاحهای بیشتری از لحاظ قالب مسلحتر باشد آن مضمون ذهنی را بهتر میتواند منعکس کند. گاهی بعضی مضمونها در رباعی خوب نمینشیند، آن وقت شاعر اگر به قالب نیمایی مسلط باشد، میتواند در آن قالب حرف دلش را بزند. با آنکه در سالهای اخیر تمرکز اصلی من رباعی بوده است اما من در سالهای اخیر پا به پای رباعی، شعرهای نیمایی هم گفتهام که بتدریج منتشر خواهند شد.
بنابراین هر چند تمرکز اصلی من قالب رباعی است اما دوست دارم در قالبهای دیگر هم طبع آزمایی کنم و ماندن در یک قالب را تحسین نکردهام.
آیا رباعی در سمت و سوی خودش حرکت میکند یا مانند غزل دچار کجرویهایی شده است؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی رباعی با احیا و اوج مجدد روبرو شد. اما جریانهایی به وجود آمده که این جریانها رباعیهای سخیف و بیارزشی را ترویج کرده است و سطح آن را تا حد استفاده در فضای مجازی پایین آورده است. رسانهها در سالهای اخیر به اشاعه شعر کوتاه رغبت نشان دادهاند و بعضی مضمونها مثل پیامهای طنز قالبهایی مثل رباعی را میطلبیدند. البته این مسأله بحران جدی و خطر مهمی برای جریان اصیل رباعی ایجاد نمیکند چون همه اهل فن و مخاطبان ادبیات تفاوت این رباعیها را با رباعیهای سخیف میشناسند.
نظر شما