راننده به فریمان نرسیده به سمت تقی آباد تغییر مسیر داد. قرار بود دیدار از خانواده شهیدان تمیز زودتر انجام شود. تقیآباد فریمان چیزی بیشتر از یک روستا به نظر میرسید. بزرگ و سرسبز. آن وقت صبح با نسیمی که میوزید حال خوبی به تیم داده بود. بدون زحمت منزل شهیدان تمیز را پیدا کردیم.
زنگ که به صدا در آمد هادی تمیز یکی از برادران شهدا به گرمی به استقبالمان آمد. بوی نم و صدای شرشر آب جوی جلوی خانه و فضای سبز و دل انگیز داخل حیاط به همراه استقبال با نشاط هادی همه گروه را به داخل کشاند. برنامه این بود که قبل از رسیدن حجتالاسلام والمسلمین رئیسی ما چند مصاحبه با خانواده شهید بگیریم. فضا آکنده از عطر بهاری بود. قاب عکسهای شهدا در و دیوار خانه را پر کرده بود. هرگوشه را که نگاه میکردی عکس یکی از شهدا یا هر سه با هم یا هرسه با مادر بزرگوارشان و یا به همراه پدر صبورشان را میدیدی.
غلام محمد برادر بزرگتر بود که البته پس از رضا شهید شده بود. محمد حسن هم که رسما از خانه فرار کرده بود که به جبهه برود در زمان شهادت دانشآموز دوره متوسطه بوده. هر سه تکتیر انداز بودند. رضا فرمانده گردان بوده و اصلا به مرخصی نیامده به غیر از زمانهای مجروحیت.
هادی که کارمند آموزش و پرورش است داستانشان را برایمان تعریف میکند. اینقدر جذاب حرف میزند و داستانش اینقدر شیرین است که زمان را فراموش میکنیم. هادی میداند که تولیت آستان قدس رضوی قرار است به دیدارشان بیاید. میگوید: من حرفهای زیادی با ایشان دارم اما درخواستی ندارم. پدرم به ما یاد داد برای شهادت برادرانمان از کسی درخواستی نداشته باشیم. پدرشان مرد زحمتکش و سخت کوشی بوده و مادرشان که همه مردم فریمان او را بهعنوان اسوه صبر و استقامت میشناسند آنها را با عشق اهل بیت(ع) بزرگ کرده.
طولی نمیکشد که گوشیهای تلفن همراه به صدا در میآید و همه چیز رنگ و بوی جدیتری به خود میگیرد. برادران شهدا در یک صف به سمت کوچه حرکت میکنند و ما به دنبالشان.
از ماشین که پیاده میشوند مردم روستا برای تشکر و خوش آمدگویی به استقبالشان میآیند. گروه همراه تولیت فضا را باز میکنند تا مردم بهتر بتوانند با او گفتگو کنند.
حجت الاسلام والمسلمین رئیسی در میان جمعیت به سمت خانه شهیدان تمیز هدایت میشود. حضور ایشان و توجه بیحد مردم آدم را یاد روزهای نه چندان نزدیک اوایل انقلاب میاندازد. روزهایی که مسئولین میدانستند ولی نعمت چه کسانی هستند.
استقبال گرم خانواده شهیدان تمیز از تولیت آستان قدس به آوردن پذیرایی و چای و لبخندهایی از سر رضایت و نشستن دور تا دور خانه ختم میشود.
حجت الاسلام والمسلمین رئیسی از وضعیت معیشت، کار و زندگی تک تک حاضرین میپرسد و هادی که گویی در حضور برادران و خواهرانش سخنگوی خانواده است ایشان را به تولیت آستان قدس رضوی معرفی میکند. تولیت از وضعیت اشتغال تک تک حضار میپرسد و گاهی به لطافت لبخند را روی صورت همه مینشاند. دیدار گرم و صمیمی این خانواده با بیان دغدغههای مردم روستا که در وضعیت معیشتی نسبتا خوبی نسبت به سایر روستاهای منطقه هستند ادامه پیدا میکند. و تولیت آستان قدس رضوی کمی از رشادتهای این خانواده و سختیهایی که مخصوصا پدر و مادر این شهیدان تحمل کردهاند میگوید.
کمی که میگذرد صدای هادی بلند تر میشود به همراه بغضی جمع را به سکوت وامیدارد. صدایش با وقتی که با ما مصاحبه میکرد کاملا فرق کرده است. تولیت آستان قدس رضوی را خطاب قرار میدهد و میان سکوت جمع میگوید: حاج آقای رئیسی! برادران من جانشان را تقدیم امام و مقتدایشان کردند. آنها رفتند تا نظامی که نظام مستضعفان است پا برجا و قدرتمند باشد. ما مردم سادهای هستیم. ساده و زحمتکش. همین حالا هم هر سه برادر بازمانده از این خانواده حاضریم جانمان را در راه کشور و اعتقاداتمان بدهیم. ما از شما بسیار سپاسگذاریم. کارهایی که شما در این مدت کوتاه انجام دادهاید به ما یادآوری میکند که خون برادرانمان بیثمر نبوده است.
هادی نفس عمیقی میکشد و ادامه میدهد: دیدار از مستضعفان حاشیه شهر مشهد، ایجاد معاونت امداد مستضعفان و همه کارهایی که خبرش از گوشه و کنار حرم مطهر رضوی به این روستای دورافتاده رسیده نشان میدهد که حضرتعالی عزم خودتان را جزم کردهاید تا فرمایشات و منویات مقام معظم رهبری را عملی کنید. من از شما بسیار متشکرم و امیدوارم این گونه رفتارها الگویی بشود برای همه مسئولینی که میتوانند کاری برای فقرا انجام دهند.
سکوت فضا را سنگین میکند. چند نفر گذشت زمان که ظاهرا همه از آن غافل ماندهاند را یادآوری میکنند و تولیت با آرزوی سلامتی و بهروزی خانواده شهیدان تمیز پس از اهدای نشان یادبودی به این خانواده جمع را ترک میکند.
مردم روستا دور خانه شهیدان تمیز جمع شدهاند و باورشان نمیشود پس از گذشت این همه سال از شهادت این سه برادر کسی در مرکز، یادش باشد که در این روستا در هر خانهای را که بزنی یا خانه شهید است یا جانباز یا ایثارگر.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۵:۴۴
کد خبر: 376901
یک صبح دل انگیز بهاری تیم رسانهای را آماده کردیم تا به فریمان برویم. ابتدا موضوع زیاد پیچیده نبود. قرار بود تولیت آستان قدس رضوی در جمع مردم فریمان به مناسبت روز معلم سخنرانی کند. اما همه میدانستیم همه چیز به یک سخنرانی ختم نخواهد شد. بیشتر صحبتها حول محور شهیدان تمیز میچرخید.
نظر شما