قدس آنلاین / رقیه توسلی : آقاجان! در رجبی که گذشت و شعبانی که از راه رسید جز ظهورتان و جز صحت عشق از پروردگار نخواسته ایم. خواسته ایم حالا که عباسان زینب، مدافع حرم شده اند و در برابر هجوم کفر، قد علم کرده اند، پیشوا بیاید...

از همیشه چشم به راه تریم! حجت بن الحسن

حالا که همه جا غرق ظلمت است. حالا که روح مان دارد درد می کشد از قساوت و شرارت. حالا که صدای مظلوم، در ازدحام توپ و آتش  و گلوله، زنده به گور می شود، مهدی مان بیاید تا عدالت بیاید. تا هوای نفسگیر، جایش را بدهد به خُنکای سلام و زیارت.

تا به وقتِ صبح وشام، جنگ نباشد! خونریزی و خشم و ظلم و شکنجه نباشد! آوارگی و اسارت نباشد! تا عربده های زمین تمام شود. تا شما باشید و سایه عاقبت به خیری و ایمان. امامت شما باشد و ما درویشانِ منتظرِ گناهکار...

صاحب الزمان! گرداب غم شده است جهان و خشونت و گمگشتگی بیداد می کند. رواقی روشن نیست و زندانی به پاست که ثانیه ای با ما سرِ صلح ندارد.

حرف، حرفِ تاریکی ست. حرف آدم هایی که در گرد وغبار پیش می روند و محو می شوند. در تب. در هذیان. مُشرف به روزهایی که  کلافه تر و اندوهناک تر از دیروزشان است.

دنیا، جغرافیای اندوه و ماتم شده است و ما، از همیشه چشم به راه تریم حجة بن الحسن! چشم به راه رسولی که با آمدنش، رنج های معلق را بر می دارد و حصارهای حسرت را.

عمریست حرفِ ما، حرفِ ظهور است. حرفِ دلباختگی. حرفِ مولای دوران. حرفِ آن طلوع عاشقانه ای که مرزها را درهم می نوردد و به دیوان غیبت کبری پایان می بخشد و به این روزگار کریه که دارد هرروز به روی اشک و خون، چشم باز می کند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.