قدس آنلاین/ آرش شفاعی : همیشه درباره سینمای دفاع مقدس، به عنوان یکی از نقاط آرمانی و مفصل های پیوند مردم جامعه و اعتقاداتشان با بدنه سینمای ایران نوشته ایم و گفته ایم. از این منظر هر فیلمی‌که در زیر مجموعه سینمای دفاع مقدس تعریف شود، فیلم ارزشمند و قابل احترامی‌است. برای همین فیلم «دلبری» ساخته سید جلال اشکذری فیلم محترمی‌است و دغدغه های فیلسماز نیز باید مورد احترام باشد.

 حرف زدن با دوربیـــن

نکته مهمی‌درباره فیلم های دفاع مقدس در این بین همیشه مغفول مانده است. این نکته این است که وقتی می‌توان از سینمای دفاع مقدس حرف زد و از تولیداتش دفاع کرد که اثر  در حیطه هنر سینما تعریف شده باشد. شاید این حرف نیاز به کمی‌توضیح و تبیین دارد. این که می‌گوییم تعریف شدن در حیطه هنر سینما با این که چون اثر عرضه شده عنوان یک فیلم سینمایی دارد باید به عنوان نمونه ای از یک اثر سینمایی تمام و کمال آن را پذیرفت،متفاوت است. یک اثر بر روی پرده در صورتی یک اثر سینمایی تمام و کمال است که از امکانات و فرصت هایی که هنر- صنعت سینما برای بصری کردن مفاهیم،
اندیشه‏ها و احساسات در اختیار کارگردان قرار داده است، همه
استفاده‏های ممکن را انجام دهد. سینما هنری سمعی و بصری است و هنرمند اگر در فرآیند تولید اثر هنری، به همه
ظرافت‏های فضایی که داستان در اختیارش قرار می‌دهد اشراف داشته باشد باید بتواند از این فضا برای تولید و انتقال بیشترین ظرفیت های به فعل درآمده هنری
بهره‏مند شود.

 مخاطب اقناع نمی‌شود
سینما در صورتی واقعاً سینماست که به یک حس متکی نباشد. سینما
رسانه‏ای است که باید از همه حواس بهره مند شود تا حرفش را به خوبی پیش ببرد. اگر تصویر در بسیاری از زمان های یک فیلم سینمایی چیزی در حد نمایش حرف زدن‏های قهرمان‏های اصلی داستان باشد، مشخص است که از ظرفیت تصویر در روایت سینمایی به درستی استفاده نشده است. در این صورت کارگردان باید تمهیدی بیندیشد که از یکنواخت شدن و به اصطلاح
« تبدیل شدن فیلم به نمایش رادیویی» دور شود. کارگردان فیلم « دلبری» در پی بهره مندی از عنصر خلاقیت در روایت داستانی خود بوده است. انتخاب یک زاویه دوربین ثابت برای بخش عمده ای از فیلم یک نمونه از این خلاقیت است. در مدت زمانی طولانی از فیلم شخصیت اصلی زن با بازی هنگامه قاضیانی با دوربین در حال صحبت کردن است. دوربین در حقیقت همسر جانباز اوست که بعد از یک سوم فیلم به بعد بر اثر تأثیرات شیمیایی شدن، به شهادت می‌رسد. کارگردان برای اینکه تمهیدی برای خارج شدن از یک نمایش رادیویی بیندیشد، سعی کرده است میان همسر و جانباز رمزی بگذارد و آن هم پلک زدن است. این تمهید البته برای مدتی در فیلم جواب می‌دهد اما از زمانی که جانباز فیلم به شهادت می‌رسد، اصرار کارگردان بر شیوه قبلی خود در روایت و گفت و گوهای طولانی میان طوبی( همسر جانباز) و همسر شهیدش توجیهی داستانی هم ندارد.
به عبارت روشن تر اشکذری در دام خلاقیتی که برای روایت تازه داستانش انتخاب کرده است، اسیر شده است. او از ابتدا سعی کرده است با قرار دادن دوربین به جای شخصیت جانباز که همه چیز را می‌بیند و حس می‌کند اما نمی‌تواند سخن بگوید، از این تمهید برای تازه کردن روایت استفاده کند. این تمهید باعث شده است مخاطب با جانباز داستان احساس همذات پنداری کند اما از جایی به بعد اصرار بر این خلاقیت، توجیه داستانی ندارد. فردی که همه چیز را می‌دیده است اینک از داستان حذف شده است و معلوم نیست به چه دلیلی  ما باید همچنان شاهد تک گویی های همسر او خطاب به دوربین باشیم. ممکن است بگوییم کارگردان قصد داشته است کلیت داستانش را به همین شیوه روایت کند و این حق فیلسماز است  که بتواند تجربه های جدیدی در سینما را تجربه کند. در پاسخ باید گفت این شیوه را خود کارگردان از نیمه های فیلم وقتی قرار است طوبی، خواهرزاده اش را به بازگشت به مراسم عروسی اش ترغیب کند کنار گذاشته است. از آنجایی که فیلم از فضای خانه خارج می‌شود و دیگر دوربین تنها به یک ناظر بسنده نمی‌کند و به فضای خارج از سالن خانه وارد می‌شود، اشکذری پایان شیوه روایت مورد علاقه اش را اعلام می‌کند اما مخاطب را درباره دلایل ادامه شیوه اقناع نمی‌کند.

 بازی های خوبی که هدر شد
«دلبری» از انرژی و توان بازیگری خوبی بهره برده است. «هنگامه قاضیانی» سعی کرده است همه توان بازیگری خود را برای فیلم خرج کند و یک تنه بار
ضعف‏های فیلمنامه را به دوش بکشد. او نقش زنی خوددار، صبور و درعین حال سرشار از احساسات زنانه را به خوبی بازی کرده است. مادر این فیلم، زنی است که همه زندگی اش را صرف این کرده است که آب در دل دیگران و اطرافیانش تکان نخورد و در لحظاتی که سخت ترین، لحظات زندگی اوست بدون درافتادن در دام جزع و فزع و احساسات گرایی اغراق شده، به قیمت فروخوردن بغض هایش صحنه را مدیریت کند. این شخصیت در داستان به خوبی درآمده است اما وقتی قرار است بازیگری با بین طولانی مدت دیالوگ ها و اجرای صحنه های کشدار تک گویی، فیلمنامه ای کم خون برای یک فیلم داستان بلند را کش بدهد، بازی خوب قاضیانی وعباس غزالی هم در فیلم دیده نمی‌شود و به عبارت بهتر هدر می‌رود.
در ابتدای این نوشتار گفتیم که فیلم دفاع مقدس، ارزشمند و قابل احترام است اما فیلم ساختن در این ژانر سخت تر و حساس تر هم هست. اگر در این حوزه فیلم ضعیف بسازیم تنها به بخشی از ساختار سینمای ایران ضربه نزده ایم بلکه فرصتی را که برای ساخت فیلم های ارزشی و دفاع مقدسی در سینمای ایران وجود داشته است، سوزانده ایم و از این نظر خسارتی دوباره و مجدد بر سینمای ایران وارد کرده ایم و باید در این زمینه هوشیارانه تر و آگاهانه تر عمل کرد.

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.