بین نرخ بیکاری اعلام شده از سوی نهادهای آماری و تصورهای ذهنی مردم، اختلاف زیادی وجود دارد. این نوشتار در پی واکاوی علل این تفاوت است.
مرکز آمار و بانک مرکزی دو نهاد عمده ارایه مطالب آمار اقتصادی در کشور هستند. نحوه استخراج دادههای آماری و کیفیت دادههای خود موضوع مفصلی است که در این فرصت مجالی برای پرداختن به آن نیست. نرخ بیکاری در مرکز آمار و بانک مرکزی همانند دیگر مراکز آماری دنیا براساس اصول علمی مربوط تنظیم میشود. اما دو موضوع مهم میتواند نگاه ما را نسبت به مفهوم علمی نرخ بیکاری (همان آماری که در رسانهها به کرات شنیدهایم) اصلاح کند: مورد اول به نرخ مشارکت اقتصادی برمیگردد. نسبت جمعیت فعال (شاغل و بیکار) به جمعیت بالای 15 سال را نرخ مشارکت اقتصادی گویند. در واقع فردی که به هر دلیلی از جمله ناتوانی، ناامیدی، تحصیل و ... به دنبال شغلی نمیگردد در جمعیت فعال قرار نخواهد داشت و به طور طبیعی بیکار قلمداد نمیشود (بیکار کسی است که در جست وجوی شغل است ولی کاری پیدا نمیکند) براساس دادههای مرکز آمار در سال 94 حدود 7/24 میلیون نفر در جمعیت فعال قرار داشتهاند و نرخ مشارکت اقتصادی حدود 2/38 درصد بوده است؛ البته نرخ مشارکت اقتصادی به دلیل آنکه بخش قابل توجهی از زنان به خانهداری مشغولاند و هیچگاه به دنبال شغل نیستند، میان مردان و زنان بسیار متفاوت و به ترتیب 63 و 13 درصد است؛ بنابراین حدود 8/61 درصد
(مردان 27 و زنان 87) افراد بالای 15 سال به دلایل مختلف حتی به دنبال شغل هم نیستند. با توجه به مطالب بیان شده فردی که به دلیل ناامیدی دیگر دنبال شغل نیست از منظر آمار دیگر بیکار محسوب نمیشود اما مردم به طور ذهنی این فرد را بیکار قلمداد میکنند.
اگر دوبار به آمار نگاهی بیندازیم خواهیم دید حدود 9/21 میلیون از 7/24 میلیون نفر (جمعیت فعال) شاغل هستند، بنابراین در سال گذشته، 89 درصد از جمعیت فعال شاغل و 11 درصد (همان نرخ بیکاری) بیکار بودهاند. نکته جالب توجه دیگری که در اینجا باید مورد نظر قرار بگیرد، استفاده از نرخ بیکاری است. برای مثال اگر شرایط اقتصادی بهبود یابد و اشتغال افزایش پیدا کند، امیدها در جامعه نیز بالا خواهد رفت و تعداد بسیاری از افرادی که تاکنون از داشتن شغل ناامید بودند به سیل جویندگان کار- بیکاران- اضافه خواهند شد؛ بنابراین نرخ مشارکت اقتصادی افزایش خواهد یافت و به احتمال فراوان نرخ بیکاری هم افزایش مییابد. به همین دلیل است که برای مقایسه عملکرد دولتها بیشتر از میزان اشتغال ایجاده شده، استفاده میشود. در نقطه مقابل کاهش نرخ بیکاری میتواند ملاک گمراه کنندهای برای ارزیابی دولتها باشد.
اختلاف دوم در این زمینه به تعریف اشتغال مربوط میشود. مرکز آمار همانند دیگر مراکز آماری فردی را شاغل میداند که دو شرط داشته باشد: شرط اول اشتغال هشت ساعت و یا بیشتر در هفته است و شرط دوم به دریافت دستمزد مربوط میشود. اما تصورهای آحاد جامعه به طور مسلم این گونه نیست. برای حل این اختلاف کافی است موضوع اشتغال ناقص بررسی شود.
در واقع تمام شاغلانی که به دلایل مختلف از جمله رکود، پیدا نکردن شغل با ساعت کار بیشتر، شغل فصلی و... کمتر از 44 ساعت در هفته مشغول به کارند و از طرفی به دنبال شغلی با ساعت کار بیشتر هستند، در زمره شاغلان اشتغال ناقص قرار میگیرند. براین اساس حدود 1/2 میلیون (8/9 درصد) از 9/21 میلیون نفر شاغل در سال 94 دارای شغل ناقص هستند. با این اوصاف نرخ بیکاری ارایه شده توسط مراکز آماری دیگر خیلی دور از واقعیت نخواهد بود.
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۲
کد خبر: 381955
مسعود زینلی
نظر شما