به گزارش قدس آنلاین، در ادامه واکاوی شخصیت و تلاوتهای دوران طلایی مصر به سراغ استاد مرحوم محمد رفعت رفتیم. سیدامین میرزایی، کارشناس قرائت قرآن در رابطه با زندگی محمد رفعت، قاری مشهور مصری چنین بیان کرد: شیخ محمد رفعت، صاحب صوتی ملکوتی بود که گویی این صدا از آسمان نازل میشد و به گوشها میرسید و دلها را آرام میکرد. این صدا جزئی از زندگی مردم شده بود و دوست و همراه مردم در تنهایی بود.
وی گفت: محمد رفعت در سال ۱۸۸۲ در قاهره به دنیا آمد. پدرش اسم وی را به خاطر تبرک به نام پیامبر(ص) محمد گذاشت و نام دوم را نیز به تأسی از نام جدش رفعت گذاشت. این طفل کوچک در خانهای بزرگ شد که اهل عمل به قرآن بودند و خیلی پیش میآمد که این بچه با انگشتان کوچک خود قرآن در منزل را لمس میکرد و صفحات آن را ورق میزد بدون اینکه کسی بداند که آینده این بچه با قرآن رقم میخورد.
میرزایی تصریح کرد: خوشحالی برای تولد فرزند در منزل محمود رفعت، خیلی دوام نیاورد؛ چرا که محمد رفعت فرزند کوچک وی قبل از دوسالگی مبتلا به یک نوع بیماری خاص شد که با این بیماری، بینایی خود را از دست داد و اطبّا نیز نتوانستند کاری برای وی انجام دهند.
کارشناس قرائت قرآن کریم تصریح کرد: نوه محمد رفعت به نام حنا رفعت در این زمینه میگوید که قصههای زیادی در مورد بیماری و نابینا شدن جدم نقل شده که در این زمینه برخی میگویند که به علت اینکه محمد کودک زیبایی بود، مورد حسد قرار گرفت و برخی نیز علت نابینایی را التهاب چشم میدانند.
وی ادامه داد: پدر رفعت، تصمیم گرفت تا فرزند خود را در آن زمان به مکتبخانه بفرستد به همین دلیل وی را به مسجد بشتک در دربالجمامی سپرد که هماکنون مکان قدیمی این مکتبخانه در خیابان پرت سعید قاهره موجود است.هنگامی که محمد رفعت به ۱۰ سالگی رسید، تجوید را به طور کامل به همراه قرائت یاد گرفته بود و در ۱۵ سالگی نیز موفق شد گواهی حفظ قرآن را به شکل ترتیل، تجوید و تلاوت از مشایخ آن زمان دریافت کند. خوشحالی وی در این زمان قابل توصیف نبود برای اینکه اولین بار او را شیخ نامیدند و گواهی قرآن به او دادند، اما لبخندهای وی چندان دوام نداشت چراکه پدرش در همان سال از دنیا رفت.
میرزائی در ادامه سخنان خود اظهار کرد: در این زمان، رفعت راهی جز تلاوت قرآن در مناسبتها و مجالس دینی پیدا نکرد برای اینکه مجبور بود خانواده خود را اداره کند به همین خاطر برای اولین بار در یک مجلس قرآنی حضور پیدا کرد و در جایگاه قرار گرفت اما استرس خاصی داشت چون میدانست که این اولین تلاوت است و این تلاوت مسیرش را برای ادامه راه آینده مشخص خواهد کرد ولی با شروع تلاوت و هنگامی که صدای تشویق مردم را شنید، فهمید که مورد قبول قرار گرفته و توانسته جای خود را در دل مردم باز کند.
شهرت از مسجد محله
وی گفت: شهرت اولیه وی از مسجد بشتک که بعدها به مسجد مصطفی فاضل پاشا معروف شد، آغاز شد و تلاوت دائمی خود را تا پایان عمر در این مسجد ادامه داد به خاطر اینکه یک حس وفاداری عجیبی به این مسجد کوچکی که در آنجا قرآن را یاد گرفته بود داشت. وی همچنین، تنها به تلاوت اکتفا نکرد، بلکه به یادگیری مقامات نیز پرداخت و صدها تواشیح و قصیدههای دینی را حفظ کرد که آنها را در تنهایی خود و یا مجالس خصوصی میخواند.
کارشناس قرائت قرآن کریم افزود: در ابتدای قرن بیستم شهرت محمد رفعت بالا گرفت و صحبت در مورد وی در همه جا انجام میشد از جمله در جراید، روزنامهها اسم، عکس و مطالب فراوانی در موردش درج میشد و دسته فراوانی از مردم بودند که غیر از تلاوت رفعت، سعی میکردند به تلاوت دیگری گوش نکنند.
وی اظهار کرد: محمد رفعت عادت داشت که تابستانها در مسجد مرسی ابوالعباس در اسکندریه تلاوت میکرد، ولی در مابقی ایام سال در مساجد دیگر قاهره به ویژه فاضل پاشا تلاوت میکرد علاقه ویژهای نیز به مسجد سیده زینب(س) در قاهره داشت، به آنجا میرفت و صورت خود را به شبکههای ضریح حضرت زینب(س) میگذاشت و در حالیکه اشک از چشمانش جاری بود، به خاندان نبوت سلام میداد.
میرزایی افزود: در سال ۱۹۳۴ اولین رادیوی سیمی یا کابلی در مصر تأسیس شد و یک فیزیکدان ایتالیایی به نام مارکونی که برنده جایزه نوبل فیزیک در سال ۱۹۰۹ بود، رادیو را در مصر راهاندازی کرد. مسئولان زیادی از رفعت که شهرتی ملی داشت دعوت کردند که در رادیو، تلاوت کند، اما رفعت به خاطر اینکه تردید داشت در اینکه آیا تلاوت در رادیو حلال است یا حرام و اینکه صدای رادیو در همه جا اعم از کوچه و خیابان و ... پخش میشود این درخواست را رد کرد.
مخالفت رفعت با تلاوت در رادیو
وی ادامه داد: اصرار مسئولان ادامه پیدا کرد، بنابر این رفعت در این موضوع از علمای الازهر استفتا کرد و ایشان نیز فتوایی مبنی بر حلیت تلاوت در رادیو اعلام کردند. وی تلاوت در رادیو را آغاز کرد و افتتاح رادیو مصر مقارن شد با پخش تلاوت محمد رفعت از سوره مبارکه فتح که در تاریخ بسیار معروف و ماندگار شده است.
کارشناس قرائت قرآن تصریح کرد: در همان سال یعنی در روز ۲۹ دسامبر سال ۱۹۳۴ رادیو با رفعت قراردادی یک ماهه برای تلاوت در طول ماه مبارک رمضان منعقد کرد که مبلغ این قرارداد یکصد جنیه که واحد پول مصر است، بود و البته این مبلغ اگرچه امروز بسیار ناچیز است، اما آن روزها نیز در مقام خود مبلغ اندکی بود.
میرزایی بیان کرد: انتشار صدای رفعت از طریق رادیو، نقطه تحول زندگی قرآنی وی بود که صدای او را در تمام مصر و حتی در بیرون از این کشور منتشر کرد و وی با تلاوت خود با قلوب مردم صحبت میکرد و آنها را مورد خطاب قرار میداد. همچنین، از آنجایی که تلاوتش رویکردی عاطفی و بسیار حساس داشت، توانست در اقشار مردم به سرعت جای خود را باز کند.
وی افزود: محمد رفعت به این شکل یک جایگاه جهانی ویژه پیدا کرد و در خلال جنگ جهانی دوم تعدادی از رادیوهای اروپایی نیز برای جذب مخاطب بیشتر در میان جوامع عرب به پخش تلاوت وی پرداختند که در این زمینه میتوان به اتفاقات و قصههای جالبی نیز اشاره کرد برای مثال میتوانیم به قضیهای اشاره کنیم که یک خلبان کانادایی که به همراه نیروهای انگلیسی در صحرای غربی صدای رفعت را از رادیو انگلیس که برنامههای مصر را پخش میکرد، شنید که این امر چنان وی را تحت تأثیر قرار داد که سریعاً دوستان خود را صدا زده و از ایشان درخواست کرد که قرآنی برای او بیاورند همچنین، چند سری از کتابهای مستشرقان را نیز در مورد اسلام خواند و با شوق زیاد به قاهره رفته و رفعت را پیدا کرد و در حضور وی مسلمان شدن خود را اعلام کرد همچنین، از وی خواست که یک نام اسلامی مناسب برای او انتخاب کند.
ماندگاری رفعت از تلاشهای زکریا
کارشناس قرائت قرآن کریم ادامه داد: تلاوتهای محمد رفعت تأثیرات معنوی خود را بر اقشار مختلف مردم گذاشته بود. ولی مسئلهای که وجود داشت این بود که تلاوتهای رادیویی وی به صورت زنده پخش میشد و رادیو به دلیل هزینه زیاد آنها را ضبط نمیکرد با این حال افرادی مانند زکریا مهران و محمد خمیس، صدای وی را در منزل خود به صورت شخصی ضبط میکردند. زکریا مهران که از اعضای مجلس شیوخ مصر بود در منزل خود به وسیله دستگاه گرامافون که در آن ایام فقط در منزل ثروتمندان پیدا میشد، تلاوتهای وی را که روزهای سهشنبه و جمعه به صورت زنده از رادیو پخش میشد، ضبط میکرد.
وی در ادامه سخنان خود گفت: البته صفحاتی که زکریا برای ضبط استفاده میکرد زمان محدودی داشت به همین دلیل هنگام تعویض صفحات بعضی از قطعات تلاوت محمد رفعت را از دست میداد بنابراین یک دستگاه دیگر نیز خریداری کرد و ضبط را با این دو دستگاه به صورت پشت سر هم انجام میداد یعنی قبل از اینکه یک دستگاه ضبطش تمام بشود، از دستگاه دوم استفاده میکرد و به این صورت توانست تلاوتهای زیادی ر ا از محمد رفعت ضبط کند.
میرزایی بیان کرد: هنگامی جنگ جهانی دوم شروع شد، زکریا مهران نگران شد که در اثر حضور نیروهای خارجی در مصر آرشیو ضبط وی خسارت ببیند، بنابر این صفحات را داخل صندوقهای مخصوصی قرار داد و آنها را به مزرعه خود منتقل و مخفی کرد. در همین اثنا اختلافاتی بین رفعت و رادیو پیش آمد و قضیه نیز از این قرار بود که رادیو دستمزد خوانندگان را بیشتر از قاریان قرار داده بود و رفعت نیز این امر را توهین به قرآن تلقی کرد و به خاطر همین از رادیو رفت. بعد از این قضیه زکریا به رادیو مراجعه کرد و ضمن بیان اینکه تعداد زیادی از تلاوت رفعت را جمعآوری کرده و آماده است در اختیار رادیو قرار دهد، طی شرطی که گذاشت از دستاندرکاران رادیو خواست تا رضایت رفعت را جلب کرده و وی را به رادیو بازگردانند. البته بسیاری از مخاطبان رادیو نیز خواستار بازگشت وی بودند و خیلی عجیب است که افراد بسیاری از مسیحیان مصری درخواست فراوانی را به رادیو ارسال داشتند تا رفعت را برگردانند که البته پیگیریهای زکریا به نتیجه نرسید و ایشان به طور ناگهانی در جلسه شیوخ مصر فوت کرد.
وی تصریح کرد: پس از این واقعه بود که خانواده رفعت و خانواده زکریا درصدد برآمدند تا گنجینه زکریا را پیدا کنند و تلاش زیادی نیز در این زمینه کردند تا بالاخره بخشی از این گنجینه را در مزرعه و بخشی را نیز در خانه پیدا کردند، اما بخش دیگری از این صفحات نهایتاً پیدا نشد و سرانجام مشخص نشد که چه اتفاقی بری مابقی این گنجینه افتاده است.
کارشناس قرائت قرآن کریم ادامه داد: این تلاوتها در اختیار رادیو مصر قرار گرفته و یک سری کارهای فنی روی آنها انجام شد از جمله نواقص تلاوتها با صدای ابوالعینین شعیشع و احمد هیبه کامل شد به این شکل که شعیشع نواقص موجود را به سبک رفعت و بسیار نزدیک به تلاوت وی خواند و کامل کرد. در مجموع تلاوتهای خوبی از محمد رفعت درست شد با این حال این آثار به طور کامل نشان دهنده زیبایی تلاوت وی نیستند به خاطر اینکه این تلاوتها مربوط به دهه پنجم زندگی محمد رفعت به بعد هستند یعنی در زمانی که به بیماری حنجره دچار شده بود. تقریباً ۸۴ تلاوت از وی در اختیار مردم قرار گرفت که در واقع مرهون زحمات زکریا بود و اگر ایشان چنین خدمتی نمیکرد مسلمانان در حال حاضر تنها نام وی را شنیده بودند و نمیدانستند که محمد رفعت چطور تلاوت میکرد.
مزاری کنار مسجد سیده زینب(س)
وی گفت: یکی از آرزوهای محمد رفعت این بود که در جوار مسجد سیده زینب(س) از نوادگان امام حسن(ع) دفن شود، بنابر این محمد پاشا حسنین، رئیس دیوان پادشاهی مصر در آن زمان شرایطی را فراهم کرد که یک قطعه زمین در اختیار رفعت قرار بدهند که وی تا سه سال قبل از فوت هر هفته به آنجا میرفت، مینشست و قرآن تلاوت میکرد و این کار را تا زمان وفات خود انجام داد.
میرزایی ادامه داد: در سال ۱۹۴۳ در یکی از روزهایی که رفعت در مقابل رادیو برنامه زنده اجرا میکرد، دچار حبس صوت شد یعنی حالتی که نتوانست به تلاوت ادامه دهد. پیگیریهای درمانی انجام شد و مشخص شد که وی به ورم حنجره دچار شده است که در این مورد ابوالعینین شعیشع میگوید که یک سری کارهای درمانی بر روی رفعت انجام دادند که به جای اینکه حال وی را بهتر کند، حنجره وی را بیشتر دچار مشکل کرد و چندی نگذشت که حبس صوت نیز به ورم حنجره اضافه شد به نحوی که در اواسط تلاوت، صدایش قطع میشد و نمیتوانست ادامه دهد.
این کارشناس قرائت قرآن کریم اظهار کرد: داستان رقتانگیزی نیز وجود دارد که کمال نجمی، نویسنده مشهور مصری شاهد آن بوده است. وی بیان میدارد که یک روز جمعه در مسجد برای استماع تلاوت رفعت حاضر شدم و سعی کردم جایی نزدیک جایگاه تلاوت وی پیدا کنم به خاطر اینکه صدایش ضعیف بود و برای شنیدن تحریر زیبای وی باید نزدیک ایشان میبودم. در هنگام تلاوت ناگهان صدای محمد رفعت دچار حبس شد، اما وی تلاش کرد تا ادامه دهد ولی دوباره صدایش حبس شد و رفعت نمیدانست چه کند که در این هنگام یک شیشه داروی سیاه رنگی را که پزشک تجویز کرده بود بیرون آورده و مقداری نوشید و این قضیه باعث شد دو سه آیه دیگر را بخواند اما در ادامه حبس صوت بر وی غلبه کرد و نتوانست دیگر بخواند بنابر این از جایگاه بلند شد و در حالیکه مردم گریه میکردند، مسجد را ترک کرد.
وی در پایان سخنان خود در این زمینه بیان کرد: محمد رفعت ترجیح داد تا از تلاوت کناره بگیرد و اموالش را فروخت تا بتواند بیماری را درمان کند در اواخر سال ۱۹۴۹ نیز مجلهای به نام المصور یک سری تصویر از وی که در بستر بیماری بود، منتشر کرد. یک نویسنده مشهور به نام ابازی که نفوذ ادبی زیادی در بین مردم داشت در این زمان فراخوانی در روزنامهها منتشر کرد و از همه دعوت کرد برای درمان وی کمک کنند که در این زمینه مبالغ زیادی از طرف مردم جمعآوری شد، البته محمد رفعت در نهایت تعجب این مبالغ را قبول نکرد و گفت که اموال دنیا مرا از امتحان الهی نجات نمیدهد به این ترتیب در صبح روز دوشنبه، نهم ماه می سال ۱۹۵۰ یعنی دقیقاً در روزی که متولد شده بود، از دنیا رفت و روح این قاری کتاب به محضر صاحب کتاب پرواز کرد.
ایکنا
انتهای خبر/
نظر شما