«ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ؛ اين كتابى است كه تردیدی در آن نیست، راهنماى پرهيزگاران است.» (1)
«قرآن» کتابی است که بهواسطه تبیین برنامه انسانی طی بیستوسه سال بر شریفترین و امینترین مردم زمان خویش و به کاملترین حالات رسید. قرآن مرجع حکمت، بنیان آیینی که امروزه میلیاردها انسان از روز بازگشت محمد(صلی الله علیه و آله) به خانه خود تا به این لحظه به آن ایمان آوردهاند و هر از چندی که از این کتاب عدولی صورت پذیرفته، جامعه مسلمان به قعر پستی و ذلت درافتاده است. این بار ماه رمضان، زمان نیکویی شد تا از دامان این فخر ِ عظیم نکاتی را به بحث بنشینیم که عدم رجوع امروزه مسلمانان بدان سبب سرگردانیشان شده و هرآینه روزگار را از روز پیش در میان سرگشتگان ِ مسلمان سختتر و سخیفتر میکند. دردی که امروزه در میان مسلمانان یمن به دست دیگر مسلمان خواندهها ایجاد میشود در هیچ قاموس انسانی و اسلامی مورد تأیید نبوده و نیست، اما پس چرا شاهد آنیم؟
ابوجهل های امروز
مرگ کودک ِ مهاجر سوری در ساحل امن خوانده اروپایی و یا تن ِ ملبس به جامه خون و ظلم در میان خاورمیانه زخمخورده، خود نمونهای از فراموشی قرآن حکیم است. خود برتربینی و تفاخر، ثروت و مکنت، فاشیسم دینی و دهها عنوان دیگری که برخلاف تمامی سخنان پروردگار در این «امالکتاب»، امروز به دست مسلمانان به فراموشی سپردهشده است و قرآن را تنها بهمثابه کتابی چون دیگر کتابها، وارد آیین تزویر و ریا کردهاند. در این میان غرب ِ افسارگسیخته از لذتگرایی خشونت و غره به چند ده سال تولید علم در رنسانس فکری و صنعتی خود گویا همان فئودالهای سیر ناشدنی قرون وسطا هستند که امروز در لباسهای ابوجهلی خود، بر عقبماندگی قرآنی مسلمانان در صحنه بینالمللی میخندند و با انگشت اشاره وحوشی چون «داعش» را بهعنوان «مسلمان» به فرزندان خود نشان میدهند.
قرآن برای خطاب جهانی خود از عبارتی چون «یا ایها الناس» بسیار استفاده کرده است. بدون تردید مصداق بارز دعوت جهانی قرآن در خصوص گذار از فاشیسم دینی، قومی و ملی در آیه ذیل به طور درخشان مشخص است: یَا اَیُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِّنْ ذَکَر وَ اُنثَى وَ جَعَلْنَاکُمْ شُعُوباً وَ قَبَایِلَ لِتَعَارَفُوا اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللهِ اَتْقَیکُمْ - اى مردم! ما شمارا از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ [اینها ملاک برترى نیست] گرامیترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست؛ بهیقین خداوند دانا و آگاه است (2).
ضرورت بازگشت دوباره به قرآن
به همین دلیل است، انسانیت و پرهیز از رسوم غیرانسانی چون نژادپرستی چنان قوی و قدیمی در اسلام است که امروزه رجوع دوباره به قرآن درباره فهم صحیح از برتری نیاز میشود. امروز دولت اسلامی خواندهشده داعش غرق در خود برتربینی است که نتیجهای جز تکفیر و تخریب حاصل نداشت؛ چون خود را از هر مذهب و قومی برتر میداند، بنابراین براحتی میتواند آثار تاریخی یک ملت، جان ِ نخبگان آن دیار و رسوم قدیمیشان را به جرم حقیر و کفرآمیز بودن از بین ببرد. در این میان عقل، والاترین نعمت در اسلام و در امر خلقت (3)، دستاویز بازیهای سیاسی جماعتی میشوند که از نفت ِ داعش در فزونند یا از به هم ریختن آرامش خاورمیانه در عیش. اینجاست که نیاز رجوع به قرآن پیش میآید، باید دانست که میزان نامسلمانی داعشیون جز منافی بودن منش آنان با احکام و نص صریح قرآنی نیست. کدام پرهیزکاری غره به ایمانی میشود که تنها خدا در میان آن به قضاوت مینشیند، به همین دلیل قرآن حکیم میفرماید: «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ»؛ داوري و فرمان تنها از آن خداست، او حق را از باطل جدا ميكند و بهترين جداکننده (حق از باطل) است.» (4). اما کجاست شنوا گوشی که رساترین آیات الهی را بشنود و از این میان دوباره دست به تکفیر و سرکوب مخالفان خود نزند؟!
رسم دیرین برتربینی
باید به قرآن بازگشت تا در میان روابط اجتماعیمان سخنی از تفاخر و برتری نباشد. برتری مکر شیطان و خود برتربینی تکبری است که ابلیس در روز آفرینش بهواسطه آن مطرود درگاه الهی شد، خداوند دراینباره میفرماید: «گفت من هرگز براي بشري كه او را از خاك خشكيدهاي كه از گل بدبویي گرفتهشده است آفريدهاي، سجده نخواهم كرد» (5). این رسم دیرین خود برتربینی در دو وجه اساسی میان امت واحده شکافی عمیق و تاریخی انداخته که بزرگان آن را به «نفاق» مسها کردهاند. در درجه نخست و بعد عمومی ماجرا، شکافهای عمیق طبقاتی میان غنی و فقیر حاصل همین خودپرستی و تفاخری است که بارها در قرآن از آن به مذمت یادشده است. «إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ، خداوند! کسی را که متکبر و فخرفروش است، دوست نمیدارد. (6) و یا آنکه قرآن یکی از عوامل خودمشغولی مسلمین را تفاخر او میداند، خداوند میفرماید: «أَلْهَكُمُ التَّكَاثُرُ ؛ تکاثر (تفاخر) شما را به خود مشغول داشته» [7].
کمسوادی در فهم قرآن
بی تردید تفاخر، زکات و انفاق را میجود و ریشه جویده شده آن را از روی کبر به گوشهای رها میکند. این همان شکاف عمیقی است که امروزه حکومتهای خادم قرآن و مسلمان خواندهای را نماد ِ تمامیتخواهی انسانی در جهان معرفی میکند. درحالیکه در آفریقا هر روز تئاتر تراژدی ِ مرگ ِ انسانیت در حال اکران است، اما در بعد دومین این تفاخر و خود برتربینی بحث روی تفاخر عقیدتی (خواص) است. آنچنان که امروز برخی علمای متصل بهظاهر و مدعی سنتگرایی در خاورمیانه، سعی بر آن دارند، با توجیه نیات ِ پنهانی خود، سازوکار جدیدی را در امت واحده رسولالله(صلی الله علیه و آله) به وجود بیاورند. از این روست که نیاز بازگشت به قرآن برای رو کردن دست چنین بی کیشانی روزبهروز احساس میشود. از همه بیشتر آنکه اینان با عقیده برتری عقیده و مذهب خود دست به خون مسلمانان و دگراندیشان آلوده کرده و از کشته پشته ساخته و درنهایت روی این پشته در خون خفته نام مذهب گذاشته و هزار توجیهات غیرانسانی و قرآنی ارایه میدهند. این کمسوادی عوام در فهم قرآن و این سوءاستفاده برخی از خواص ِ تمدن اسلامی در بازتاب قرآنی ِ برخی مفاهیم و تفاسیر مندرآوردی سبب چنین ابتذال و تشویش جهانی در خصوص اسلام شده است؛ اسلامی که امروزه هر تکه آن به دندان گستاخی داعشی و شبه داعشی افتاده و غرب را سرگرم این سیرک آدمکشی در شعبه خاورمیانهای آن کرده است.
پینوشتها:
1. بقره – آیه 2
2. حجرات – آیه 13
3. قال رسول الله(صلی الله علیه و آله): مَا قَسَمَ اللّهُ لِلْعِبَادِ شَيْئاً أَفْضَلَ مِنَ الْعَقْلِ/ خدا به بندگانش چيزى بهتر از عقل نبخشيده است/ اصول كافى، جلد 1، صفحه 14، روايت 11
4. انعام – آیه 57
5. حجر – آیه 33
6. نسا – آیه 36
7. تکاثر – آیه 1
نظر شما