محمد مهدی رحیمی

سکاندار سیاست خارجی ایران در منطقه کیست؟

ابتدای هفته جاری محمد جواد ظریف قلم به دست گرفت و احکام جدیدی را در وزارت خارجه امضا کرد. احکام پنجگانه‌ای که اگرچه هرکدام در جای خود مهم هستند، اما بی شک مهم‌ترین آن‌ها جابه جایی در معاونت عربی آفریقایی این وزارتخانه بود، جایی که حسین امیرعبداللهیان میز خود را به حسین جابری انصاری تحویل داد و خود بر صندلی مشاورت وزیر تکیه داد.
تغییر در این معاونت اما اتفاق چندان عجیب و غیرقابل پیش بینی نبود، زیرا از ماه‌ها پیش در فضای سیاسی و رسانه ای کشور خبر تصمیم ظریف برای انتصاب معاونی جدید در این حوزه پیچیده بود و تنها بر سر گزینه بعدی سکانداری معاونت عربی حرف و حدیث‌هایی باقی بود. در خصوص این جابه جایی نکته‌های مختلفی قابل طرح است که به اجمال به برخی از آن‌ها در این مجال پرداخته می‌شود:
1- جابه جایی در سطوح مختلف مدیریتی کشور امری معمول و شایع است؛ بنابراین رفتن امیرعبداللهیان و آمدن جابری انصاری را هم باید بر این سیاق پذیرفت، بخصوص که وی نزدیک به پنج سال در این منصب حضور داشته است.
2- امیرعبداللهیان مراحل کاری و مدیریتی در وزارت خارجه را کاملاً طبیعی و پله پله طی کرده و از کارشناسی سیاسی در معاونت عربی تا معاونت سفارت، سفارت، رئیس ستاد ویژه، مدیرکلی و معاونت طی کرد و از این منظر به عنوان یک نیروی باتجربه که تمام سال‌های خدمت خود را در یک حوزه منطقه ای (غرب آسیا) متمرکز بوده، شناخته می‌شود، بخصوص که وی تحصیلات آکادمیک خود را هم از دانشکده وزارت خارجه آغاز کرده و تا عالی ترین سطوح در دانشگاه تهران پی گرفته است.
3- سال‌های حضور امیرعبداللهیان در معاونت عربی آفریقایی وزارت خارجه مصادف شد با شعله ور شدن آتش انقلاب‌های عربی و بیداری اسلامی در منطقه و عملاً او تمام روزهای معاونت خود را در شرایطی ویژه و حساس منطقه که بی تردید مشابه آن در دهه‌های اخیر وجود نداشته، گذراند و قطعاً در این مسیر کوله باری از تجربه را به داشته‌های قبلیش افزود.
همچنین با توجه به اهمیت روزافزون حوزه کاری وی که به طور مستقیم با منافع ملی و امنیت مردم ایران ارتباط دارد، حضور طولانی مدتش در این منصب آن هم در دو دولت نشان از رضایتبخش بودن نتیجه فعالیت‌هایش نزد مقام‌های عالی و مؤثر در این زمینه دارد.
4- در جمهوری اسلامی سیاست گذاری کلان در همه حوزه‌ها و از جمله سیاست خارجی در اختیار رهبری است و خط مشی‌ها توسط ایشان ترسیم می‌شود. بر همین اساس کیست که نداند نوک پیکان اقدامات ایران در سطح منطقه غرب آسیا نه به وزارت خارجه بلکه به نیروی قدس واگذار شده است و البته این اقدامات نه فقط در عرصه نظامی بلکه در همه حوزه‌ها اعم از سیاست گذاری، ارتباط با نخبگان، مؤسسات و نهادها و نیز اجرای دستورعمل‌ها می‌شود؛ بنابراین به طریق اولی تغییر در این معاونت وزارت خارجه را نمی توان تغییر در سیاست‌های ایران در منطقه تلقی کرد. در واقع دستگاه دیپلماسی بازوی نیروی قدس در اجرای سیاست‌ها و خواسته‌های نظام در منطقه است. نکته مهم در این میان هماهنگی جدی و پررنگ امیرعبداللهیان با عالی ترین سطوح در نیروی قدس است. تا آنجا که گفته می‌شود سردار سلیمانی در ابتدای دولت یازدهم و حتی قبل از رأی اعتماد ظریف از مجلس، در جلسه با وی بر تمایلش به حفظ معاون عربی آفریقایی تأکید کرده، خواسته ای که از سوی وزیرخارجه فی المجلس پذیرفته شده است.
5. از همان زمان که زمزمه جابه جایی در معاونت عربی وزارت خارجه شنیده می‌شد و بویژه در 2-3 روز اخیر برخی رسانه‌های نشانه دار خارجی و نیز رسانه‌های داخلی یک جریان سیاسی خاص تلاش کرده اند تا این تغییر را بیش از جابه جایی یک مهره تحلیل کرده آن را به تغییر در سیاست‌های جمهوری اسلامی در منطقه و از جمله در مسأله سوریه تفسیر کنند، بویژه که همزمانی آن با دیدار ظریف- کری در اسلو و ادعای وزیرخارجه آمریکا پس از جلسه مبنی بر گفت وگو درباره سوریه در این نشست و نیز خبرسازی «المانیتور» درخصوص اظهارات ظریف مبنی بر آزادی عمل بیشترش در مسأله سوریه، مواد لازم برای حاشیه سازی این دست رسانه‌ها را فراهم کرده است. اما بدون شک مقامات ارشد غربی و عربی و هر آنکس که شناخت درستی از واقعیت‌های ایران داشته باشد، می‌داند که سکاندار سیاست خارجی ایران رهبر انقلاب است و جابه جایی مجریان اگرچه قطعاً تأثیراتی به دنبال خواهد داشت اما تا بدان حد نیست که منجر به تغییر سیاست‌ها و مسیر انجام آن‌ها شود، بویژه که یکی از مواردی که برخی رسانه‌ها در مذمت مدیریت حسین امیرعبداللهیان و خشنودی از تغییر وی به کار می‌برند سخن گفتن وی با زبان غیردیپلماتیک(بخوانید انقلابی) است موضوعی که حسین جابری انصاری، جانشین وی هم نشان داده که در بهره گیری از آن کم از معاون قبلی ندارد.
6- تردیدی نیست که برخی در دولت، وزارت خارجه و بدنه حامیان تدبیر و امید به دنبال تغییر سیاست‌های ایران در منطقه و پیش گرفتن مدلی همچون برجام در حل و فصل منازعات غرب آسیا هستند. طرح این خواسته در حالی که تجربه اول هنوز دستاوردی جز شناخت بیشتر ایرانیان از بدعهدی و بدذاتی غربی‌ها نداشته، علاوه بر اینکه کاملاً غیرمنطقی و به دور از هوش سیاسی است، عملاً با نهیب رهبر معظم انقلاب هم مواجه شده و ایشان در سال‌های اخیر به کرات فرموده اند که جز در مسأله هسته ای در زمینه دیگر با آمریکایی‌ها گفت وگو نخواهیم کرد. به نظر می‌رسد، در آینده نزدیک و با تداوم تحولات در سرزمین‌های اسلامی از شبه جزیره عربستان تا شامات، درستی رویکرد و استراتژی ایران در منطقه بیش از پیش عیان می‌شود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.