نافرجامبودن کودتای نظامی در کشور ترکیه بدان معنا نیست که همه چیز در این کشور پایان یافته و به ساحل آرامش رسیده است. حقیقت آن است که این کشور هرگز به شرایط گذشته باز نخواهد گشت. آنچه در گذشته از سوی ترکیه دنبال میگشت، ناکامیاش هویدا گردیده است.
پیش از آغاز کودتای نظامی، رخدادهایی بهسان طوفان در سیاست خارجی ترکیه به وقوع پیوست که موجب شگفتی تحلیلگران شد. نخستوزیر ترکیه بهمنظور تحقق آرامش و امنیت منطقهای، از آمادگی کشورش برای عادیسازی روابط دوسویه با سوریه، ارتباط با مصر و توجه به سرزمین عراق سخن به میان آورد.
به نظر میرسد که سران ترکیه به این نتیجه رسیده بودند که سیاستهایی که در منطقه دنبال میکردند، خطرناک بوده و تروریسم با بیرحمی در جهان به شرارت مشغول است.
کودتا برای پیشگیری از کودتا
طبق اسناد بینالمللی که نمیتوان آن را انکار نمود، ترکیه طی سالهای گذشته کوشید تا با سلاح، آموزش و حمایت مالی از تروریسم جانبداری کرده و در درگیریهای سوریه از این ابزار بهره جوید. از سوی دیگر، ترکیه در برخی مناطق کردنشین با حزب کارگران کردستان نیز درگیری داشته است. به دیگر سخن، کودتاچیان ترکیه کوشیدند تا با کودتای سیاسی مانع کودتاهای مسلحانه از سوی دولت کنونی این کشور شوند.
آنکارا که از تأسیس دولتی در مرزهای سوریه شدیداً بیمناک است، ناخشنودی خود از حمایت ایالات متحده آمریکا از کردها در برابر داعش را اعلام نمود و از هماهنگی ائتلاف آمریکا با نظام سوریه اظهار نگرانی کرد.
ترکیه همچنین نارضایتی بیشتری را از حمایت جنگافزارهای روسی از ارتش سوریه و همپیمانانش در نبردهای حلب ابراز نمود؛ حمایتی که اگر به پیروزی میرسید، ترکیه احساس میکرد شکست استراتژیکی را متحمل شده است.
سیاست های ناکام اردوغان
پیش از وقوع کودتای نظامی در ترکیه، این کشور کوشید تا از دو بحران خانمانسوزی که با آن دست به گریبان بود، رهایی یابد. آن دو عبارت است از روابط دوسویه با مسکو و تنشهای سیاسی با تلآویو.
در راستای بهبود روابط با روسیه، ترکیه و روسیه به تفاهمهایی دست یافتند که به تعدیل موضع ترکیه در قبال بحران سوریه و بویژه آینده رئیسجمهور این کشور انجامید. سخت میتوان پیشبینی کرد که آیا این تفاهمهای دوسویه، شامل هماهنگی و همکاری میان مسکو، آنکارا و تلآویو نیز میشود یا خیر؟ با توجه به این نکته که، در قیاس با موقعیت آنکارا از منظر مسکو، تهران در استراتژی مسکو از جایگاه بالاتری برخوردار است. ترکیه در چرخشی روشن، سخنی از حذف رئیسجمهور سوریه از آینده سیاسی این کشور طرح کرده که این موضع، او را به مسکو، واشنگتن و پاریس نزدیک میکند. از سوی دیگر، احتمال میرود تماسهایی میان آنکارا و دمشق با نظارت و میانجگری مسکو انجام شده باشد.
به نظر میرسد که دولت ترکیه از حمایت خود از مخالفان دولت سوریه دست برندارد و از این اهرم فشار تا پایان تعیین سرنوشت کشور سوریه بهره جوید و تلاش نماید به امتیازهای بیشتری دست یابد. اما از سوی دیگر، در تلاش برای ساقطکردن نام سوریه ناکام شده و نا امید گشته است.
اردوغان تنها
پس از آغاز کودتای نافرجام در ترکیه و واکنشهای بینالمللی به این رخداد مهم منطقهای ، روشن گردید که دولت کنونی ترکیه در سطح جهان از دوستان و حامیانِ مستحکمی برخوردار نیست.
خطای بزرگتری که دولت ترکیه میتواند در آینده به انجام آن همت گمارد، انتقام از رقبای سیاسی است که میتواند انفجارهای دیگری را نیز به دنبال داشته باشد.
درگیریهای اخیر میان ارتش، نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در ترکیه میتواند به نقطهای تبدیل شود و آتش انتقام را شعلهور سازد. محدودکردن ارتش نیز موضوعی است که هیبت منطقهای و جهانی ترکیه را مخدوش خواهد ساخت و میتواند تلاشهایی برای انتقام از دولت کنونی را در پی داشته باشد.
احزاب لاییک و ملیگرای ترکیه از روند کودتا در این کشور حمایت نکردند زیرا از کارنامه منفی ارتش این کشور در امور سیاسی باخبرند.
سخنان نخستوزیر ترکیه مبنی بر ضرورت برقراری آرامش در عراق و سوریه، میتواند به دعوت تهران به همکاری بیشتر و افزایش سطح همکاری از تبادلات بازرگانی به روابط استراتژیک ارزیابی شود. بحران سوریه نخستین صحنهای است که میتواند به عرصهای برای همافزایی همکاری میان ایران و ترکیه بدل شود. به دیگر سخن، بحران سوریه در مرکز بحرانهای منطقهای قرار دارد و همه مسایل استراتژیک آینده به سرنوشت این بحران وابسته است.
در اوضاع پیچیده کنونی منطقه، هر سناریویی محتمل است اما میتوان گفت که خطر کودتاهای استراتژیک از کودتاهای نظامی بیشتر است.
نظر شما