این مسأله را میتوان بهنوعی در اروپا و حتی آمریکا و البته در سالهای اخیر در آسیا با نگاهی به برترین آثار ادبی ردیابی کرد. هفتادسال پس از جنگ جهانی دوم، در میان برترین آثار داستانی و حتی سینمایی در اروپا و آمریکا هنوز میتوان رد آثاری را دید که بهنوعی قهرمانان آن از این واقعه وام دارند. برگزیده جایزه ادبی پولیتزر در سال جاری میلادی بهعنوان مثال؛ رمانی است با عنوان «هواخواه» از یک نویسنده ویتنامیآمریکایی که بهتازگی ترجمه آن نیز منتشر شده است و روایتی است از جنگ جهانی دوم و تبعات آن در کشور ویتنام که خود نشان از جذابیت روایت داستانی شرقی از این اتفاق تاریخی برای مخاطبان غربی دارد.
بهدنبال کشف جهانی تازه
در ایران اما پس از طی دوران پررونق نویسندگی با موضوع جنگ در سالهای دهه شصت تا هشتاد، مدتی است که نویسندگان، نوشتن از این رویداد را برنتابیده و ترجیح میدهند بهجای پرداختهای معمول و رایج داستانی از جنگ؛ زاویه نگاههای تازه و بدیعی از این اتفاق تاریخی را منشأ خلق اثر قرار دهند. بهعبارت دیگر بهجز معدود نویسندگانی که میتوان نوشتن از جنگ را سبک و رویه معمول کاری آنها در سه دهه گذشته بهشمار آورد، نویسندگان جوانتر بهدنبال کشف جهانی تازه در ادبیات جنگ و تفسیری امروزین از این واقعه هستند.
الهام فلاح از نویسندگان جوان این روزهای ایران که با انتشار رمان «خونمردگی» با موضوع دفاع مقدس برگزیده جایزه ادبی پروین اعتصامی نیز شده، در زمره همین نویسندگان است. وی درباره نگاه تازه خود و نسل جوان نویسنده ایران به این رویداد میگوید: جنگ بهعنوان یک بستر روایت داستانی قابلکتمان نیست، اما دغدغه من این بود که نشان دهم در طول جنگ چه زندگیهایی را میشود یافت که ناخواسته وارد جنگ شده و تغییر میکنند. جنگ با خواست آدمها به زندگی وارد نشده و روی آن تأثیر نمیگذارد، گاهی ناخواسته وارد میشود و گاهی نیز جنگ با دلایلی غیر از ناموس و دفاع از خاک وارد زندگیهای کنار خود شده و آن را تغییر میدهد. قهرمان داستان من نیز اصلاً اهل جنگیدن نبوده، او دنبال چیز دیگری بود و جنگ نیز درنهایت برای او تعبیر دیگری از زندگی را رقم زد.
فلاح همچنین معتقد است جنگ سیاه است و او بهعنوان یک نویسنده از نزدیک تبعات منفیاش را حس کرده و دیده است و به همین خاطر داستان نیز تلاشی برای نوعی روایت از آن است.
این رویکرد تازه اما مسألهای است که منتقدان کمی نیز ندارد و به باور آنها بیتوجهی برای پدیده جنگ و مفهوم آن است که منجر به خلق آثاری درباره این پدیده شده که شاید آنطورکه باید و شاید در ارایه پیام آن توانا نیست.
مسؤولان نفهمیدهاند دفاع مقدس یعنی چه
حبیب احمدزاده نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس با اشاره به نگاه فرهنگی غلط به جنگ تحمیلی در میان مدیران فرهنگی کشور میگوید: بزرگترین مشکل ادبیات پایداری این است که خود مسؤولان مملکتی ما نفهمیدهاند دفاع مقدس یعنی چه. نسل جوان ما با اصل دفاع مقدس هیچ مشکلی ندارد، بلکه با شیوه ارایه آن که نوعی اجبار در یکسویه نگاهکردن به آن است، مشکل دارد. آنهایی که فکر میکنند دفاع مقدس دعوای جناحهاست و از انگهای سیاسی میترسند، بهتر است اصلاً کارهایشان را چاپ نکنند. این نگاه دروغین و خستهکننده که به دفاع مقدس ما داده شده، دروغ است، و چه آنهایی که با اصل دفاع مخالفند و چه آنهایی که از دور، دستی بر آتش زدند، به اغراض سیاسی نانوشتهای رسیدهاند و سعی دارند تا رزمندگان را بهصورت افرادی یکبعدی معرفی کنند که امروز دیگر کارآیی ندارند.
تا زمانیکه از یک زخم خون میچکد
این نوع از اظهارنظر اما مخالفانی نیز دارد. مجید قیصری نویسنده شناختهشده در عرصه ادبیات جنگ با اشاره به مشکلات موجود در مسیر نوشتن از جنگ بهویژه ناتوانی نویسنده ایرانی از بیان حقیقت جنگ میگوید: من دارم تبعات جنگ را میبینم و این تبعات، بیش از چیزی است که من میتوانم بنویسم. البته برخی چیزها را هم باید ندیده گرفت. مسایلی هست که نمیشود نوشت. تیغ سانسور وجود دارد. اما اصل قضیه چیز دیگری است. آیا جنگ تبعات داشته یا نه؟ آیا تبعات جنگ اکنون گریبانگیر کسی هست یا نه؟ گفتن از اینکه چرا نمینویسند و یا نمیتوانند بنویسند، ما را وارد بحث دیگری میکند. اما اینکه ضرورت ندارد بنویسیم، درست نیست. من همواره این را میگویم که هاینریش بل میگوید «تا زمانیکه از یک زخم خون میچکد، جنگ ادامه دارد».
قیصری میافزاید: بهنظرم میرسد که فضای جنگ مانند دایره است. مانند سنگی است که در آب میاندازید و موجی ایجاد میکند که هرچه عقبتر میآید، بزرگتر میشود؛ کوچکتر نمیشود. اینها الآن باید نوشته شوند؛ نه بعداً. بهنظر من، جنگ حالا حالاها تأثیرش را بر همهچیز جامعه ما میگذارد. من متأسفم برای جامعهای که سالهاست از جنگش گذشته و هنوز نمیداند که پایان آتشبسش، تمامشدن جنگ نیست.
با وجود این اظهارنظرها باید پذیرفت که مشکلات و محذوریتهای پیشرو در نگارش داستان جنگ اعم از بیاعتنایی ناشران به داستانهایی با این موضوع و نیز مشکلات موجود برای کسب مجوز انتشار آثار داستانی متفاوت و آوانگارد در این عرصه رفتهرفته فضای ذهنی نویسندگان ایران را از این پدیده منحرف، و در ادامه خواست اجتماعی را نیز دچار تغییراتی کرده است که حاصل آن بیاعتنایی به انتشار آثار داستانی مستحکم از نویسندگان شناخته شده عرصه دفاع مقدس است. در چنین فضایی شاید ادبیات جنگ در ایران باید در انتظار یک موج تازه و یا صفشکنانی جسور باشد که بتوانند راهی تازه در این مسیر بگشایند.
نظر شما