اینجا لس آنجلس نیست! و تولد همه ما آغشته با صدای اذان تولد و هر قدمی هم که به سوی آینده بر می داریم مسجد و حسینیه و آیین های مذهبی بیشتری در میان راه مان قرار می گیرد.

اینجا لس آنجلس نیست!

به گزارش قدس آنلاین  در سال های اخیر شاعران آیینی نویس بسیاری صاحب نام و رسم شده اند و این مساله با توجه به زیست شاعرانه آنها در کشور اسلامی بسیار طبیعی است. خیلی ها حتی اگر نخواهند بپذیرند که در کشوری اسلامی زندگی می کنند و اعتقادی هم به دین مبین اسلام نداشته باشند؛ با نمادها، نشانه ها و المان هایی مواجه می شوند که عدم حضور این نشانه ها در آثارشان باعث حذف قسمتی از زندگی، زیست و تجربیات شان می شود. آنها ناخواسته با دستان خود بخشی از شنیده ها و دیده های خودشان را حذف می کنند.

راستش را بخواهید اینجا لس آنجلس نیست! و تولد همه ما آغشته با صدای اذان تولد و هر قدمی هم که به سوی آینده بر می داریم مسجد و حسینیه و آیین های مذهبی بیشتری در میان راه مان قرار می گیرد که قسمتی از تجربیات درونی ما خواهند شد . البته برداشت ها و تاویل های هر خالق اثر با دیگری متفاوت است و هر یک از دریچه تفکر خود به جهان پیش رو می نگرند. اما حرف اینجاست، شاعرانی که واقعیت را پذیرفته اند  و به شناخت بیشتری از خود، محیط زندگی و اعتقادات درونی شان رسیده اند در هنگام سرایش نیز با خود رو راست تر خواهند بود و ناخواسته فیلتر های ذهنی و مرزهای نامعلوم برای خود بوجود نخواهند آورد.

در این میان شاعران دینی و یا همان آیینی سرا به خواسته های خود نزدیک تر شده اند و البته اگر تنها از این سوی بوم نیافتند و به جنبه های دیگر این زیست بپردازند آثار قابل توجهی از نگاه جامعه شناسی در آینده ادبی از خود به جای خواهد گذاشت.

این روزها آنچه ذهنم را به خود مشغول کرده این است؛ اگر بیاییم قالب های متفاوت را بررسی کنیم چرا قالب شعر سپید با توجه به آزادی بیان و ارائه محتوا با توجه به نحوه ساختاری اش نتوانسته نقش پر رنگی در این خصوص ایفا کند؟ آیا تنها دلیل آن موسیقی در شعر هیئتی و مداحی و ضرب گرفتن سینه زن هاست ؟ مخاطبان آیینی (دینی) چقدر به محتوا اهمیت می دهند؟ و چقدر به آهنگ و ضرب و وزن در شعر اهمیت می دهند؟! راستش را بخواهید بنده تا به این لحظه مجموعه شعرسپیدی در مورد چهارده معصوم ندیده ام که چاپ شده باشد! حتی حمایتی نیز در این مورد از طرف ارگان های مربوطه هم ندیده ام! ندیده ام مسئولی بیاید و سنگ شعر آیینی سپید را به سینه بزند! این جمله می تواند این معنا را هم  بدهد که قالب شعر سپید را چماقی کرده ایم و داده ایم دست روشنفکر نماهایمان که در نهایت بکوبند بر سر خودمان!

اَللهُمَّ اِنّی اعُوذُ بِکَ مِنْ مُلِمّاتِ نَوازِلِ الْبَلاءِ - خدایا از مصایب بلاهای پیش آمده به تو پناه می آورم (مناجات استعاذه ــ مفاتیح الجنان )

این درد و دل مقدمه ای بود برای پیشنهاد کتابی از مجید موسوی با عنوان "جاذبه معکوس" که در سال اخیر توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. مجموعه شامل 48شعر در 111 صفحه است و غالبا اشعار با محوریت دینی سروده شده اند. کتاب شعر سپید جاذبه معکوس هر چند از نظر محتوایی و تصویر سازی شاعرانه نمره خوبی می گیرد اما اگر با همان معیار بخواهیم از نظر زبانی و موسیقی درون شعر امتیازی بدهیم نمره چندان مناسبی نمی گیرد. موسوی در چینش کلمات و سطرها نتوانسته است خوب عمل کند. چراکه موسیقی همراه با روایت در ساختار عمودی اکثر شعرهای مجموعه، با سکته هایی موسیقیایی مواجه است که بیشتر آنها در عدم قرار دادن لولاهای ارتباطی بین تصاویر ایجاد شده اند.

منبع:خبرگزاری فارس-گروه کتاب و ادبیات

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.