قدس آنلاین: به تعبیر شیوای آیت الله جوادی آملی مد ظله العالی: اینکه سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه در انسان زنده و طعم شهادت را در کام او گوارا می کند چون اشک رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می شود و همین رنگ را به صاحب خود نیز می دهد از این رو، انسان حسینی منش نه ظلم می کند و نه ظلم می پذیرد.

چرا بر مصائب هزاران سال پیش گریه می کنیم؟!

به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری شبستان، شیعیان در ایام ماه محرم نه تنها در عزای امام حسین(ع) سیاهپوش می شوند بلکه فراتر از آن شهر را سیاهپوش می کنند. این مساله از یک طرف و تضرع و گریستن شدید آنان از سوی دیگر سبب شده است تا برای برخی این سوال ایجاد شود که علت این رویکرد شیعه در ایام محرم چیست؟ چرا سیاه می پوشند و می گریند؟ چرا 10 روز نخست بیش از سایر ایام محرم عزاداری می کنند.

این مباحث را با حجت الاسلام سیدمرتضی حسینی کمال آبادی، رئیس پژوهشکده ادیب فقه جواهری به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:

فلسفه سیاهپوشی های محرم چیست؟ چرا در عزاداری به ویژه در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان(ع) همه خود را ملزم می کنند که حتما سیاه بپوشند؟

اساسا در فلسفه و چرایی سیاهپوشی به دو روش برخورد می شود، روش تعبدی و روش روانشناسانه. در روش تعبدی، محقق در نصوص دینی به جستجوی اسناد و شواهدی در خصوص سیاهپوشی می رود و تلاش می کند میان سیاهپوشی در عزا با موارد کراهت سیاهپوشی تفاوت گذارد و از نصوصی که امر به سیاهپوشی و حزن برای عزا شده است، برای اثبات صحیح بودن سیاهپوشی بهره ببرد.
به عنوان نمونه ثقه الاسلام کلینی در فروع کافی روایت می کند که سلیمان بن راشد از پدرش نقل کرده است که: امام سجاد(ع) را دیدم که جُبّه ای جلو باز سیاه رنگ پوشیده و طیلسانی کبود رنگ پوشیده بود(1) .


و یا اینکه فرزند امام زین العابدین(ع) روایت می کند: «زمانی که امام حسین (ع) به شهادت رسید زنان بنی هاشم لباس های سیاه و زبر مویین پوشیدند و به عزا نشسته بودند و پدرم امام زین العابدین برای آنان غذا درست می کرد»(2).

و یا آنکه ابن قولویه در کامل الزیارات نقل می کند که فرشته ای از فرشتگان بهشتی فرو آمد و گفت: جامه های عزا بپوشید که فرزند رسول خدا(ص) را سر بریدند. از این قبیل نصوص بسیار است که سیاهپوشی در سوگ آل الله(ع) را رسم جاری اهل بیت (ع) و دوستان آنان در تاریخ بیان می کند.


روش دیگر روش روانشناسی رنگ ها به وفق طبع انسان ها است که به وفق حالات خود رنگ های مناسب انتخاب می کنند، امام صادق (ع) در این مسئله می فرمایند: «رنگ سیاه مورث اندوه و موجب همّ و غم است»(3).

بدین گونه می بینیم که پیشوای ششم شیعیان علیه السلام بر قانون طبیعی رنگ سیاه تصریح دارد و همان حضرت(ع) پس از شرح وظایف زنان در مرگ شوی خویش (مبنی بر اینکه 4 ماه و 10 روز عده وفات نگه دارند و در این مدت از پوشیدن لباس های رنگین اجتناب کنند) می افزاید اشکالی ندارد که لباس های سیاه رنگ بپوشند(4).

در همین راستا بستانی در دایرة المعارف می نویسد: در میان ملت های متمدن عصر اخیر، لباس عزا در بین طبقات مختلف یکسان است و آنان رنگ سیاه را برای عزا مناسبتر از دیگر رنگ ها می دانند(5).

بررسی تاریخ ملل نیز این اقتضای طبیعی رنگ مشکی را گواه می دهد: جای جای شاهنامه حکیم فردوسی از وجود این فرهنگ در میان ایرانیان حکایت دارد از باب نمونه می گوید:


همه جا کرده کبود و سیاه همه خاک بر سر به جای کلاه


یا فرخی گوید:

بسا جنگجویا که نزد تو آمد سیه کرد در سوگ او جامه مادر

سیاهپوشی در عرب نیز مرسوم است ابن معتز شاعر معروف دارد که: کم من سواد حددنا به، یعنی چه بسیار رنگ سیاهی که به عنوان جامه عزا بر تن کردیم. و مانند این نمونه ها بسیار زیاد است.

همچنین، در کل از منظر روش تعبدی و اسناد اسلامی و هم از منظر روان شناسی رنگ ها رنگ مشکی مناسب برای عزا است و البته خاصیت های دیگر نیز از پس این رنگ نهفته است و آن اینکه پس از آن رنگی نیست یعنی منتها الیه حریم هم می تواند قرار گیرد و لذا علامت خوبی برای حجاب نیز هست که منتها الیه دیده نامحرمان را مشخص می کند و از اینکه برای آنان از پس این رنگ منفعتی نهفته نیست را بیان می کند. مخاطبان می توانند برای اطلاعات بیشتر در این مورد به کتاب «سیاه پوشی در سوگ ائمه نور(ع)» اثر مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر) مراجعه کنند.

کمی فضای بحث را تغییر دهیم، چرا شیعیان 10 روز اول ماه محرم را عزاداری می کنند در حالی که شهادت حضرت امام حسین(ع) در روز دهم اتفاق افتاده است!

بزرگداشت و عزا و حتی شادمانی یک حقیقت دستوری نیست که یک روز باشد و نه کمتر و نه زیادتر. انسان ها به فراخور اهمیت و میزان غم و شادی خود به عزا و جشن می پردازند لذا گاهی کوتاه برگزار می کنند و گاهی بلند و این تابع میزان اهمیت است.

مساله شهادت اباعبدالله الحسین (ع) نقطه عطف تاریخ اسلام است زیرا مرز اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام شوم ابوسفیانی به روشنی مشخص می گردد و از جنبه اعتقادی از اصول مهم هر مسلمان است. و از جنبه عاطفی اوج غم و مصیبت است زیرا در این مصائب انسان کامل و حجت خداوند بر خلق(ع)، لگدکوب اسبان می شود و می دانیم که انسان کامل میوه درخت هستی است و هتک حرمت او هتک حرمت به تمام هستی است لذا از غم او افق نیلگون شد و به خون تپید.

در نگاه اسلام، هستی از حقوق، برخوردار است و مهم ترین حق او حق احترام به انسان کامل است که میوه شجره وجود است و اگر لحظه ای در عالم یک انسان کامل نباشد، زمین بر هم می ریزد به تعبیر روایات «لولا الحجة لساخت الارض بأهلها». در زیر بار چنین غمی، عزای ۱۰ روز هم کم است و از نظر اعتقادی و عاطفی باید بدو بیش از پیش پرداخت و روح حقیقت را در وجود انسان ها بیدار کرد.

فلسفه اشک در این ایام چیست؟ حتی عنوان شده است که اگر گریه نمی کنید حالت ناراحتی و تضرع (تباکی) داشته باشید، چه تبیینی را می توان برای این مساله بیان کرد؟

اشکِ با احساس و از سر اعتقاد موجب اتحاد وجودی و راسخ کردن آن اعتقاد در قلب است بیان مطلب به اینکه گاه انسان حقیقت را اعتقاد دارد اما در مقام عقل و ذهن و هیچگاه آن را به قلب خود نکشیده است در این موقع است که می گوییم به سخن خویش باور و ایمان ندارد ولی اگر پای درخت اعتقاد خود با برهان بنشست و گریه کرد و احساس و قلب خود را با باورهای خود پیوند زد او به پای این اعتقاد با تمام وجود خواهد ماند و عقل و دل و زبان او از نفاق بیرون می آید و از دودلی رهایی پیدا می کند وانگهی اشک بر محبوب بر اساس اتحاد ادارک و مدرِک و مدرَک که در فلسفه اسلامی با عنوان اتحاد عاقل با معقول مطرح است موجب اتحاد وجودی انسان با اباعبد الله علیه السلام به اندازه ظرفیت وجودی خود می شود.


به تعبیر شیوای آیت الله جوادی آملی مد ظله العالی: اینکه سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه در انسان زنده و طعم شهادت را در کام او گوارا می کند چون اشک رنگ کسی را می گیرد که برای او ریخته می شود و همین رنگ را به صاحب خود نیز می دهد از این رو، انسان حسینی منش نه ظلم می کند و نه ظلم می پذیرد.

پی نوشت ها:

1. ( فروع کافی ج 6 ص 449)

2. ( فروع کافی ج 10 ص 240)

3. (وسائل الشیعه ج 3، ص 385-387)

4 .( دعائم الاسلام ج 2 ص 291)

5. (ج 6 ص 712)

انتهای خبر/

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.