رفتار شهروند سازمانی را میتوان بخشی از رفتارهای داوطلبانه و اختیاری افراد تعریف کرد که جزو وظایف رسمی افراد نیست، اما در راستای بهبود و تسهیل در امور ارباب رجوع انجام میگیرد. مثلاً کارمندی که برای پیشرفت فعالیتهای کاری و پاسخگویی سریعتر به شهروندان، بیشتر از ساعات موظف در سازمان میماند، در حالی که ممکن است انگیزه مالی هم نداشته باشد.
اگرچه سازمانهایی که مبتنی بر فعالیتهای گروهی و دارای فرایند انعطاف پذیر و سامانههای الکترونیکی به جای کاغذی هستند، موفقیت بیشتری در رفتار شهروند سازمانی دارند، اما رفتارهایی مانند نوعدوستی، وظیفه شناسی، مروت، تواضع و پاکدامنی که به صورت داوطلبانه و بدون در نظرگرفتن پاداشهای مالی از سوی برخی کارکنان انجام میشود بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است. فراگیر شدن این نوع رفتارها در یک سازمان، باعث ایجاد یک شبکه اجتماعی به هم پیوسته از افراد میشود که فارغ از نظام پاداش و انگیزههای مادی، در جهت تمایل به کاهش مشکلات مردم و ارباب رجوع گام برمی دارند.
از طرفی اگر بین مزایا و فرصتهای شغلی و اجتماعی کارکنان در یک سازمان تساوی برقرار نباشد، احتمال اینکه رفتارهای سازمانی ضدشهروندی از سوی کارکنان متضرر صورت بگیرد، وجود خواهد داشت، بنابراین نقش مدیر یک سازمان در ایجاد و تقویت فرهنگ رفتار شهروند سازمانی در بین کارمندان یک مجموعه بسیار اساسی است و در این بین مدیرانی که از اصل عدالت سازمانی بیشتری برخوردار باشند، کارکنان آنها تمایل به بروز رفتارهای شهروندی بیشتری خواهند داشت.
همچنین سازمانها میتوانند در فرآیند جذب و استخدام نیروی خود، مواردی را طراحی کنند که افرادی با رفتار شهروندی و احساس همکاری، جذب سازمانها شوند و از طرفی با انجام و اجرای طرحهای آموزشی برای کارکنان خود، به رشد و تقویت رفتارهای شهروند سازمانی کمک کنند. بدون شک سازمانی که دارای کارکنانی متعهد است که فراتر از وظایف رسمی خود تلاش میکنند و نهایت شرح صدر و همکاری را با مردم دارند، از بهرهوری بالاتری برخوردار است.
در کشور ما ارایه پاداش و مشوقهای انگیزشی به کارکنانی که دارای فرهنگ رفتارهای شهروندی سازمانی هستند، دیده نمیشود و کارکنان تنها به سمت وظایف و فعالیتهای رسمی سوق داده میشوند. ادارات و سازمانها باید یک راهبرد اساسی و بنیادین برای جبران رفتارهای شهروندی کارکنان در جهت انگیزه دادن به آنها داشته باشند. اگرچه متأسفانه بیشتر سازمانها در کشور ما بر مبنای عواملی خارج از چارچوبهای انگیزشی اداره میشوند و به هیچ وجه دارای نگرش بلندمدت نیستند.
۲۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۳۲
کد خبر: 476298
اهمیت شهروندان به عنوان یکی از عوامل بسیار مهم سازمانها در کسب نتایج و بازخوردهای کاری، به طور محسوسی در جوامع امروزی درک شده است. از طرفی یکی از عوامل موفقیت جامعه تصمیمات مشخص، سازماندهی شده و موفقیتآمیز سازمانهاست که کارکنان آنها که نقش شهروندان جامعه را نیز ایفا میکنند. در این فرآیند فرهنگ «شهروند سازمانی» به سهولت قابل مشاهده است، زیرا نتیجه بسیار تأثیرگذاری بر عملکرد افراد، سازمانها و جوامع دارد و تأثیر آن ملموس، مشخص و طولانی است.
نظر شما