زاهدان - صفر که می آید دل بی هوا سراغ زیارت می گیرد، پشت پلک هایم غم چادر می زند و در این آشفته بازارِ دل، جملاتی بریده بریده روی ذهن خسته ام مرور می شود که معصوم علیهم السلام علت اصلی این حزن را چنین بیان می کنند:  شیعیان از باقیمانده  سرشت وجودی اهل بیت بوجود آمدند و با شادی هایشان شاد و  با غم هایشان غمگین می شوند.

قدس آنلاین - صادق کیخا:مولای من دلم تنگ است . دلم برای گریه کردن تنگ است! شمار دلتنگی هایم به بینهایت نزدیک می شود ومن می مانم و یک دنیا بی کسی !!!

این روزها حتی دستانم هم بهانه می گیرند ،می خواهند یک بار دیگر به پنجره فولاد گره بخورند، تازه می فهمم دوستداران خاندان عترت، چرا با رسیدن محرم و صفر غصه ها یشان  تازه می شود و مشتاقند برای تسلای دل خود در دسته ها و روضه حضور یابند....

کاش می شد این ایام حزن و اندوه، زائر حریمت باشم و به خیل عظیم عزاداران در صحن هایت بپیوندم و برای مصیبتت قطره  قطره ببارم و سینه زنم. اما چه کنم؟! راه دور است و مشکلات زندگی مجال نمی دهد ولی یقین دارم از فرسنگ ها دور هم  سلام های ما را بی پاسخ نمی گذاری.

هم اینک چشم هایم را می بندم و دل  به حریمت می سپارم... حالا خودم را ورودی حرم می بینم؛ همه اذن دخول می خوانند؛ من هم شروع  می کنم به خواندن... قسمتی از آن نوشته ست: < می دانم که شما زنده اید و می بینید مرا و می بینید مقام مرا...> خواندن همین چند خط ، می شکندم...آنقدر که احساس میکنم  حریم سراسر ملکوتیت که می گویند قطعه ای از بهشت است، جای من  یکی نیست...

ندایی از عمق دل می گوید : برو و صدایی دیگر نهیب می زند کجا با باری از گناه؟! دلم بین عقل و عشق مردد می ماند بروم یا بمانم؟! و حالا این شمایید که دوست نداری زائرت را شرمنده  ببینید؛ نیم نگاهی به منِ شکسته دل می اندازی و در پی آن ، قطرات اشک از دیدگانم سراسیمه می لغزد. دیگر حتم دارم اجازه ورود را صادر کردید داخل که می شوم دوست دارم یک یک حوائجم را بزبان بیاورم.نمی دانم چطور و چگونه اما شروع می کنم:

سلطان خراسان!

نگاهی به سمت و سوی این دل شیدایی و سوخته ام بکنید قبول دارم گناهانم زیاد است اما عشق و ارادت  من به شما زیادتر...

سر و جانم  به قربانت

آنچه دارم فدای خاک پایت

دستم بگیر یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)....

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.