با توجه به نفوذ عربستان سعودی در قرقیزستان و قزاقستان، شکل‌گیری برخی روندهای ضد ایرانی در آسیای مرکزی و از جمله ترکمنستان به هیچ وجه بعید نیست.

پشت‌پرده قطع صادرات گاز ترکمنستان به ایران

به گزارش قدس آنلاین؛ «الکساندر کنیازف» کارشناس سیاسی روس در یادداشتی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داد، دلائل قطع گاز ترکمنستان به ایران و عوامل پشت پرده این اقدام را بیان کرد.

در این یادداشت آمده است: نکته اصلی به آن بر می گردد که رفتارهای فعلی «عشق آباد» بخش مستقلی از سیاست خارجی ترکمنستان نبوده بلکه بخشی از برنامه خارجی منزوی سازی ایران و محاصره آن توسط همسایه های متخاصم و بدخواه می باشد.

از این نظر وضعیت موجود روابط بین عشق آباد و تهران با شرایطی که در مناسبات تاجیکستان با جمهوری اسلامی مشاهده می‌شود، قابل مقایسه می باشد.

این نکته نیز جلب توجه می‌کند که در یک سال پیش در رابطه با تاجیکستان و هم اینک در مورد ترکمنستان اقدامات ضد ایرانی در حالی شدت می‌یابند که این کشورها بیش از هر زمانی به عربستان سعودی نزدیک شده‌اند.

در هر دو مورد هم رویکردهای ضد ایرانی برخواسته از قول های سعودی ها در خصوص اعطای وام ها و اعتباراتی برای دوشنبه و عشق‌آباد می باشد. بعید نیست که این سیاست «ریاض» در دورنما بتواند روی برخی از دیگر کشورهای این منطقه نیز تاثیر بگذارد.

با این حال به نظر می رسد که کشورهای آسیای مرکزی در حال تبدیل شدن به میدان رویارویی های میان ریاض و تهران می‌باشند که به نوعی حالت بازتاب برخورد منافع این دو طرف در خاورمیانه را دارد.

اگر این نتیجه گیری را مبنا قرا دهیم پس با توجه به بحث جغرافیایی می‌توان تشدید فعالیت های ضد ایرانی عربستان سعودی در افغانستان و پاکستان و همچنین آذربایجان را نیز قابل پیش بینی دانست.

اما باید این بحث را هم در نظر گرفت که ریاض نه همیشه در تعیین سیاست خارجی خود استقلال داشته بلکه بیشتر نقش ابزار سیاست های آمریکا، رژیم صهیونیستی، پادشاهان عرب، ترکیه و کشورهای اروپایی نسبت به ایران و در مجموع منطقه را ایفا می‌کند.  

بنابر این دستگاه سیاست خارجی ایران لازم است با توجه به منافع ملی خود برای پاسخ گفتن به چالش های موجود (در روابط با تاجیکستان و ترکمنستان) و آتی (که حتما ظهور خواهند کرد) پاسخ مناسب داشته باشد.

در افغانستان و پاکستان اقدامات ضد ایرانی می تواند به صورت فشار بر جامعه شیعه، ایجاد درگیری‌های مرزی و حمایت های جدی تر از گروه‌های تروریستی ضد جمهوری اسلامی ایران (نظیر داعش و...) دنبال شود.

اما نسبت به آذربایجان ممکن است از تاکتیک دیگری استفاده شده و بیشتر روی تقویت تعاملات بین «باکو» و «تل آویو» تاکید شود.

با توجه به نفوذ موجود عربستان سعودی در قرقیزستان و قزاقستان، شکل گیری برخی از روندهای ضد ایرانی به هیچ وجه بعید نخواهد بود.

البته وضعیت ازبکستان با توجه به سطح نسبتا پائین روابط با ایران و عدم وجود کانال های نفوذ ریاض بر تاشکند، مقداری با کشورهای دیگر منطقه متفاوت می‌باشد ولی باز هم اتفاق افتادن برخی از تحرکات ضد ایرانی از سوی متحدان ریاض (واشنگتن و تل آویو) در ازبکستان را نمی‌توان غیر ممکن دانست.

در رابطه با «اسلام آباد» با در نظر گرفتن فعالیت های احتمالی گروه‌های تروریستی بلوچ در مناطق مرزی ایران با پاکستان (و همچنین افغانستان)، پروژه خط لوله گاز «صلح» نقطه به اصطلاح آسیب پذیر خواهد بود.

در متن تشدید اقدامات ضد ایرانی در کشورهای آسیای مرکزی می‌توان افزایش فشار بر همکاری های موجود در عرصه های اقتصادی، تجاری، فرهنگی و... (که نمونه های از آن در تاجیکستان و ترکمنستان قابل ملاحظه می باشد) و مقابله با پروژه های فرامرزی مرتبط با ایران نظیر ایجاد دهلیزهای حمل و نقلی بین ایران و چین قابل پیش بینی دانست.

در رابطه با ترکمنستان باید به این نکته مهم توجه داشت که رهبری این کشور در حالتی قرار گرفته است که در واقع نه تنها پروژه‌های مهم در اختیار ندارد بلکه برایش راه دقیق برون رفت از بحران موجود نیز متصور نمی‌باشد.

تعامل فعلی ترکمنستان با چین در زمینه صدور گاز (صدور گاز به عنوان پرداخت اعتبارات چین)، انصراف کامل شرکت «گازپروم» روسیه از خرید گاز ترکمنی، حالت بن بست تمام برنامه های عشق آباد در زمینه عرضه گاز به اروپا از طریق دریای خزر و آذربایجان، نبود چشم انداز تحقق پروژه «تاپی» و غیره عشق آباد را در وضعیتی قرار داده‌اند که برای دریافت کمک‌های مالی حتی مقطعی نیز آماده اجرای هر گونه سفارشات طرف‌های خارجی می‌باشد.

در حال حاضر روابط ترکمنستان با روسیه نیز شبیه روابط این کشور با ایران است و فقط با این تفاوت که روسیه در آینده نزدیک نیازی به گاز ترکمنی ندارد.

در این زمینه سفر «قرباقلی بردی محمداف» در ماه نوامبر سال گذشته به مسکو بدون نتیجه انجام شد و این موضوع نشان می دهد که «کرملین» به طور خاص به حوزه های امنیتی و از جمله در حوزه دریای خزر توجه نشان می دهد.

در این عرصه روسیه با ایران دارای منافع مشترک می باشد که همسویی منافع قزاقستان و تا حدودی ازبکستان نیز مشاهده می‌شود.

برای ایران بحث مهم تامین نیاز مربوط به گاز ترکمنی از حساب منابع داخلی خود کشور می‌باشد. اما در ابعاد وسیعتر ایران ضمن رایزنی با طرف های ذینفع خود نظیر روسیه، چین، قزاقستان و ازبکستان (چون استفاده از ترکمنستان و همچنین تاجیکستان و قرقیزستان به عنوان پایگاه بی ثبات سازی منطقه مغایر منافع آنهاست) باید به فکر پیدا کردن اهرم های فشار بر ترکمنستان باشد.

رشد نفوذ عربستان سعودی در نهایت به معنای افزایش سطح بی ثباتی منطقه است که منافع  ملی کشورهای یادشده را هدف قرار می دهد. بنابر این بهره گیری از سیاست به اصطلاح «چماق و هویج» موثر خواهد بود زیرا استفاده روسیه فقط از فشار و زور تاکنون نتوانسته است به موفقیت دست پیدا کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.