به گفته شاه‌ویسی، اکنون ترویج نظام اقتصادی اسلام عمومیت پیدا نکرده است؛ لذا خروجی چنین وضعیتی، عدم تحقق هدف‌هایی همانند تحقق اقتصاد مقاومتی، رشد پویا، شاخص‌های مقاومت‌پذیری اقتصاد و در نهایت یک اقتصاد مدرن، پویا و متکی به خود است.

ترویج نظام اقتصادی اسلام؛ لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی

به گزارش قدس آنلاین به نقل از ایکنا، رهبر معظم انقلاب، روز دوشنبه، 13 دی‌ماه در دیدار جمعی از نخبگان و مدال‌آوران علمی دانشگاه صنعتی شریف، بخشی از مباحث خود را به مقوله اقتصاد مقاومتی اختصاص دادند و در این‌باره اظهار کردند: اقتصاد مقاومتی، یک اندیشه تجربه‌شده در دنیا است و فقط اختصاص به ما ندارد.

ایشان چگونگی بهره‌برداری از اقتصاد مقاومتی را منوط به اهداف کشورها دانستند و افزودند: جدای از نحوه جهت‌گیری و بهره‌برداری، این موضوع که اقتصاد مقاومتی، کشور را در برابر تکانه‌های گوناگون جهانی، اعم از بدخواهانه یا غیربدخواهانه، حفظ خواهد کرد یک اصل پذیرفته شده است.

رهبر انقلاب اسلامی، دلیل پیشرفت‌های علمی و صنعتی آمریکا در یکصد و پنجاه سال گذشته را، بکارگیری اقتصاد مقاومتی دانستند و عنوان کردند: البته آمریکایی‌ها این اندیشه را در جهت مادی‌گری و پول بکار گرفتند اما همین تجربه پذیرفته شده جهانی را می‌توان با جهت‌گیری متعالی‌تری بکار گرفت.

برای بررسی بیشتر وضعیت فرهنگ‌سازی در عرصه تحقق اقتصاد مقاومتی و مشکلات موجود در این زمینه، با ساسان شاه‌ویسی، کارشناس مسائل اقتصادی، گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌آید:

ابتدا بفرمائید که چگونه می‌توان اقتصاد مقاومتی را به یک فرهنگ عمومی تبدیل کرد؟ تاکنون چه اقداماتی در این راستای صورت گرفته است؟

درباره اینکه چه اقدامی صورت گرفته است باید گفت که دولت، ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی تشکیل داده و برخی کارکردهای عمومی اقتصاد ملی را با برخی تبصره‌گذاری‌ها به خروجی اقتصاد مقاومتی تبدیل کرده است که البته این مد نظر نبوده است که ما کارکردعمومی دولت و کارهایی که در سال‌ها و دهه‌های اخیر انجام شده است را اقتصاد مقاومتی معرفی کنیم و یا اینکه برخی اقدامات جزئی انجام شود و اعلام کنیم که این همان اقتصاد مقاومتی است.

حتما منظور این نبوده است که اگر بخش‌ها، قبلا به صورت جداگانه برخی اقدامات را انجام ‌داده‌اند، اکنون همان کارهای جزئی در ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی انجام شود و آن را اقتصاد مقاومتی معرفی کنیم بلکه قرار بر این بوده است که تغییرات بنیادین و اساسی را در متن اقتصاد شکل دهیم. پیش‌بینی ما هم این بوده است که اگر قرار است این اتفاقات رخ دهد باید برخی فعالیت‌ها و کارکردها در اقتصاد کشور شکل بگیرد.

ما در دوره‌ای تعریف کردیم که وقتی از اقتصاد مقاومتی سخن می‌گوئیم، منظورمان این است که باید در سطح عالی زیرساخت‌های نظام، به طرف تحقق عدالت اقتصادی، سلامت اقتصادی و امنیت اقتصادی حرکت کنیم و در سطح میانی بتوانیم یک پایداری را در ذات اقتصاد به‌وجود بیاوریم و بعد اعلام کنیم که این اقتصاد، یک اقتصاد خوداتکا و راهبردی است. همچنین اعلام کنیم این اقتصاد، مردم‌باور و دارای مقاومت است و اگر دچار تهدید و مخاطرات شود، می‌تواند آنقدر فرصت برای خود  تعریف کند که خود را از جاده بحران‌زای اقتصاد به جاده مقاومت و توانمندی انتقال دهد.

در عین حال باید برخی گام‌ها را به گونه‌ای برداریم که اقتصاد ما، هم دانش‌بنیان شود و اگر هم رشدی پیدا می‌‌کند، این رشد پویا و پایدار باشد و از همه مهم‌تر از رخنه و نفوذ اقتصادی جلوگیری کند که متأسفانه همواره در اقتصاد ما به عنوان پاشنه آشیل یا چشم اسفندیار وجود داشته است. همچنین ما گفته‌ایم که این اقتصاد باید برخی آسیب‌ها را برطرف کند که هنوز برطرف نشده است.

منظور از این آسیب‌هایی که اقتصاد مقاومتی باید برطرف کند چیست و الان در چه زمینه‌هایی دارای ضعف هستیم؟

ما در امنیت اقتصادی دارای ضعف هستیم و به شکل مزمن با رکود تورمی مواجه هستیم. با عدم اطمینان، عدم ثبات و عدم اعتماد در اقتصاد مواجه هستیم و نوعی ناهماهنگی و بی‌ثباتی در سیاست‌ها وجود دارد. در سیاست‌های اقصادی و پولی، برخی شرایط نامطلب در درآمد و هزینه خانوار قابل ذکر است. امروزه درآمد و هزینه خانوار، تکافوی مشکلات آن را نمی‌کند لذا دچار چالش رفاهی هستیم. نظام مالیاتی، بیمه‌ای و تأمین اجتماعی ما هم ناکارآمد است.

نظام هدفمندی یارانه چند پاره است و در ساختار دولتی، هم رانتی هستیم و هم رانت‌جویی حرف اول را می‌زند. در حوزه‌های مالی و اقتصادی با مفاسد اقتصادی مواجه هستیم. اقتصاد غیررسمی و قاچاق به شکل مزمن و عمیقی جا پیدا کرده است. بودجه عمومی ما به شدت وابسته به نفت است و الگوی مصرف ما الگوی بومی و منطبق با الگوی اسلامی و ایرانی نیست.

تولید ما وابسته به خارج است و مواد اولیه و میانی و تجهیزات را از خارج وارد می‌کنیم و در تولید داخلی دارای چالش هستیم. دیپلماسی اقتصادی ضعیف است و امروزه وقتی هندسه قدرت را تعریف می‌کنیم، هندسه قدرت ایران در غرب آسیا ربطی به قدرت اقتصادی ایران ندارد و عمدتا با رویکردهای قدرت نظامی و علمی، خود را معرفی می‌کنیم.

ما در زمینه واردات دارای ضعف هستیم و کالای وارداتی به کالای داخلی تنه می‌زند و چه بسا کالای داخلی را از میدان خارج می‌کند. همچنین در زمینه شرایط حکمرانی مطلوب دارای ضعف هستیم و منظور این است که که چندپارگی در عرصه قوا را مشاهده می‌کنیم. گاهی قوانین تغییر پیدا می‌کند اما دولت حمایت نمی‌کند و گاهی دولت قصد دارد از رفاه اقتصادی حمایت کند اما زیرساخت‌های قانونی آن فراهم نشده است.

الان اجرای سیاست‌های اصل 44 در محاق قرار گرفته است؛ یعنی آزادسازی و توانمندسازی، شفافیت و همچنین خصوصی‌سازی دچار چالش است. همچنین در نهادهای اجتماعی و مردمی دارای ضعف هستیم و NGOها را به صورت سیاسی تعریف می‌کنیم. ما در اقتصاد و در مهندسی اقتصاد اجتماعی، جایگاه نهادهایی که می‌توانند این مسئولیت‌ها را بر عهده بگیرند و مردمی باشند را تعریف نکرد‌ه‌ایم و از آن با عنوان ضعف مشارکت مردم در اقتصاد ملی یاد می‌کنیم.

بهره‌وری دچار چالش است و عوامل تولید بعضا به صورت ممتاز و  ایده‌آل در اختیار داریم اما چون بهره‌وری عوامل تولید، نامطلوب و بسیار پائین است، خود را به حداقل‌ها هم نتوانسته‌ایم نزدیک کنیم. ما در زمینه کسب‌وکار، قانون بهبود فضای کسب و کار را مطرح کردیم اما تاکنون به‌خوبی اجرایی نشده است و از احکام و آئین‌نامه‌هایی که تاکنون تنظیم شده هم استفاده‌ای صورت نگرفته است.

باید از بخش خصوصی و بخش تعاون بپرسیم که آیا در بهبود فضای کسب و کار فقط به شاخص‌های بیرونی نظر داشته باشیم یا واقعا در هندسه تجارت، بایستی این وضعیت نامناسب فضای کسب و کار را برطرف کنیم. همچنین در نهاد بازار و بخش خصوصی دارای ناکارآمدی هستیم. هنوز روشن نکرده‌ایم که راهکار رسیدن به کارآمدی بازار چگونه است.

وقتی از بازار سخن می‌گوئیم، منظور بازار مالی، بازار مصرف، بازار سرمایه، بازار کالا و بازار خدمات را شامل می‌شود و وقتی اینها را در کنار هم قرار می‌دهیم متوجه ناکارآمدی آنها می‌شویم؛ به صورتی‌که اگر کارت اعتباری تعریف می‌کنیم تا نرخ رفاه را بالا ببریم، بازار از آن حمایت نمی‌کند.

اکنون وقتی با تولید‌کنندگان داخلی صحبت می‌کنیم متوجه خواهیم شد که بانک و سیاست‌ها از آنها حمایت نمی‌کند لذا بازار هم کششی را برای آن پدید نمی‌آورد و متأسفانه ناکارآمدی و عقیم ماندن سیاست‌ها را مشاهده می‌کنیم که می‌تواند کاهش رشد اقتصادی را در پی داشته باشد.

ترویج نظام اقتصادی اسلام؛ لازمه تحقق اقتصاد مقاومتی

نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد، این است که سرمایه انسانی، بزرگترین فاکتور تحقق اقتصاد مقاومتی است اما همان‌گونه که مستحضرید مقام معظم رهبری اشاره کردند که چرا باید بین دانش فنی ما با جهان، شکاف وجود داشته باشد، با اینکه دانش‌آموختگان ما جزو رتبه‌های ممتاز دانش‌آموختگی در سطح جهان هستند.

خود نظام بانکی تا چه اندازه برای تحقق اقتصاد مقاومتی کارایی دارد؟

بحث بسیار مهمی که در زمینه رشد اقتصادی و تحقق اقتصاد مقاومتی وجود دارد، عدم کارایی نظام بانکی است. نظام بانکی، محور اقتصاد است و در تحقق اقتصاد مقاومتی نقش دارد اما روز به روز بزرگ‌تر می‌شود و بخش مهمی از پولی که به عنوان منابع نقدشونده در بازار وجود دارد و نقدینگی را به‌شدت افزایش داده است، همان پولی است که در اختیار بانک‌ها قرار دارد اما بانک‌ها به سمت حمایت از تولید ملی و اقتصاد کارا و پویا و اقتصادی و که مقاومت‌پذیری دارد، نمی‌روند.

بانک‌ها سعی می‌کنند روی حباب‌های بازار سرمایه‌گذاری کنند و منابع خود را در سودهای آنی جمع کنند؛ صرف‌نظر از اینکه نظام بانکی ما به‌شدت به دولت وابسته است و یک طلب‌کاری و بدهکاری شدید بین دولت و بانک مرکزی و بانک‌ها وجود دارد. همچنین باید اشاره کرد که برخی از بانک‌ها ما که دولتی هستند به‌شدت در لبه پرتگاه هستند.

بخش خصوصی هم حاضر به حمایت از این بخش نیست و حاشیه سود بالایی برای منابع خود تعریف می‌کند. البته بخش عمده منابع در اختیار خود را در سرمایه‌گذاری‌های خاص تعریف می‌کند، البته برخی مؤسسات هم هستند که هرگونه مایل باشند، در بازار، تسهیلات ارائه داده و سپرده‌ را با سودهای بالا جذب می‌کنند و این مسئله، نرخ سرمایه‌گذاری و قیمت تمام‌شده را به‌شدت افزایش می‌دهد.

شما به تغییرات بنیادین در اقتصاد اشاره کردید، وظیفه این تغییرات بنیادین بر عهده چه کسی است؟ آیا صرفا دولت در این زمینه مسئولیت دارد؟

متأسفانه امروز بیش از 60 درصد اقتصاد کشور در اختیار دولت است و وقتی اقتصاد دولتی باشد، خواسته یا ناخواسته، مشکلاتی پدید می‌آید. هدف از اقتصاد مقاومتی، برطرف کردن مشکلات اقتصادی، عقب‌نشینی دشمن برای فعالیت بر ضداقتصاد کشور، حفظ دستاوردهایی که در چند دهه پس از انقلاب به‌دست آورده‌ایم، تداوم پیشرفت‌ها در عرصه هوافضا، نانو و ... و استفاده از کارکرد تجاری‌سازی آنان است.

ما سند چشم‌اندازی را نوشته و قرار بود آن را اجرایی کنیم اما هر دولت که سر کار می‌آید فاصله از سند بیشتر می‌شود و صرفا دولت‌ها از یکدیگر انتقاد می‌کنند؛ بنابراین موظف هستیم راهکارهای تحقق سند چشم‌انداز توسعه را پیدا کنیم. همچنین اعلام کرده‌ایم باید  اقتصاد ما متکی بر دانش‌ و فناوری و دانش‌بنیان باشد اما آیا اکنون اینگونه است؟
 رانت و سوداگری محض در اقتصاد ما دیده می‌شود و اقتصاد ما هنوز درون‌زا و برون‌نگر نشده است و هر فعالیتی که در اقتصاد خود انجام می‌دهیم، به نفع بیرونی‌ها می‌شود و از همه مهم‌تر، ترویج نظام اقتصادی اسلام عمومیت پیدا نکرده است؛ لذا خروجی چنین وضعیتی، عدم تحقق هدف‌هایی همانند رشد پویا، شاخص‌های مقاومت‌پذیری اقتصاد و در نهایت یک اقتصاد مدرن، پویا و متکی به خود است.

اکنون مجلس شورای اسلامی، بررسی برنامه ششم توسعه را در دستور کار دارد. در این برنامه تا چه اندازه به مقوله اقتصاد مقاومتی توجه شده است؟

به نظر می‌رسد مواردی که باید به عنوان شاخص‌های اثرگذار برنامه ششم پیشنهاد می‌شد، قابل مشاهده نیست اما هم در مجلس و هم در کمیسیون تلفیق، برخی تغییرات ایجاد خواهد شد که در نهایت، خروجی آن به رویکردهای سیاستی نزدیک شود.

کمیسیون تلفیق، بخشی از مشکلات را برطرف خواهد کرد اما هنوز بحث‌ها و چالش‌هایی مطرح می‌شود که مثلا در بحث شفافیت و عدالت، ضرورت دارد که حقوق مدیران را به صورت عمومی اعلام کنیم. قبلا چنین چیزی مطرح نبود اما لازم است که در روح سیاست‌ها، شفافیت و عدالت مطرح باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.