کمتر کسی در ایران به اندازه سیروس برزو، اطلاعات چندجانبه از وضعیت روسیه به‌ویژه از صنعت فضانوردی این کشور از زمان پیش از فروپاشی شوروی تا کنون در اختیار دارد.

آمریکا در ایستگاه فضایی بین‌المللی وابسته به روسیه است

به گزارش قدس آنلاین به نقل از مشرق، تعامل ایران و روسیه در یک دهه اخیر به‌صورت صعودی افزایش پیدا کرده که اطلاع از کیفیت این روابط، نیازمند صحبت با کارشناسان روسیه یا روس‌شناس است. یکی از روس‌شناسان برجسته ایران، آقای «سیروس برزو» است که کمتر کسی به اندازه او در ایران، اطلاعات چندجانبه از وضعیت روسیه به‌ویژه از صنعت فضانوردی این کشور از زمان پیش از فروپاشی شوروی تا کنون در اختیار دارد.

آقای برزو از سال 1359 کار مطبوعاتی را با ترجمه و نوشتن مقالات فضایی در نشریات معتبر علمی ایران مانند دانشمند، علم و زندگی، اطلاعات علمی و… آغاز کرد. وی سردبیر ماهنامه کیهان علمی، نخستین ماهنامه علمی برای نوجوانان در تاریخ مطبوعات ایران بود که اولین شماره‌اش در اواخر دهه 1360 منتشر شد. از سال 1373 جهت مطالعات بیشتر در زمینه‌های فضایی و کار‌های فرهنگی به روسیه مهاجرت کرد. تدریس زبان فارسی در دانشگاه‌های مختلف روسیه، تاسیس مرکز فرهنگی فردوسی در مسکو، تاسیس و سردبیر ماهنامه پیوند به زبان‌های فارسی و روسی، همکاری در تالیف دو کتاب آموزش زبان فارسی برای دانشجویان روس و … از جمله فعالیت‌های او در روسیه بشمار می‌رود.

اما مهم‌ترین ویژگی زندگی او را در زمان اقامت در روسیه می‌توان برقراری ارتباط با فضانوردان و دانشمندان فضایی روسیه دانست که حاصل آن تالیف بیش از 700 مقاله است که طی سال‌های گذشته، در نشریات علمی ایران همچون نجوم، دانشمند، اطلاعات علمی، نوآور، هوا فضا، دانستنیها، آسمان شب، فناوری فضایی و … به چاپ رسیده و در ترویج دانش فضانوردی سهم ارزنده‌ای داشته و باعث گردید برخی رسانه‌ها به وی لقب «پیشتاز ترویج فضانوردی» و «پدر ترویج فضانوردی در ایران» را بدهند. وی همچنین جایزه ترویج علم در ایران را دریافت کرده است.

گفت‌و‌گویی مفصل با آقای برزو انجام شده تا شناخت مخاطبان از روسیه و نسبت آن در شرایط کنونی با ایران روشن شود؛ متن زیر خلاصه‌ای از مهم‌ترین قسمت‌های مصاحبه با ایشان است:

اطلاعات شما از پروژه‌های فضایی روسیه بسیار حائز اهمیت است، آیا برای کسب این طلاعات در این پروژه‌ها شرکت داشته‌اید؟

من در برنامه‌های فضایی آنها شرکت نداشته‌ام، اما به‌عنوان یک روزنامه‌نگار علمی، سال‌ها است که تحلیل‌گرانه و موشکافانه از نزدیک این برنامه‌های فضایی را دنبال کردم. بازدیدهای متعدد از شهرک ستارگان (محل کار و آموزش فضانوردان)، کارگاه‌ها و موسسات سازنده سامانه‌های مرتبط با تجهیزات فضایی داشته‌ام و ساعت‌های متمادی با فضانوردان یا کارشناسان روسیه نشسته و گفتگو کرده‌ام. ارتباط دوستانه و عاطفی با فضانوردان و کارشناسان عرصه فضایی روسیه، و همچنین ملاقات و نشست‌های مکرر که در آنها پیرامون مسایل مختلف تاریخ فضانوردی صحبت شده منبع این اطلاعات است. طبیعی است که در این نشست‌های دوستانه مسایل بسیاری مطرح شده که تاکنون در منابع دیگر از آنها ذکری نیامده است.

در شبیه‌ساز‌های مربوط به حوزه فضا یک شرایط خلا‌ء برای فضانوردان شبیه‌سازی می‌کنند، شما تا به حال تجربه آن را داشته‌اید؟

به‌طور کلی می‌توانم بگویم تنها ایرانی و شاید جزو معدود افراد غیر روس باشم که نادیده‌های زیادی از سیستم فضایی روسیه را دیده‌ام. تجربه محفظه خلا‌ء را نداشته‌ام، اما داخل سفینه "سایوز" موقع تمرین فضانورد‌ها بوده‌ام؛ داخل نمونه آموزشی که فضانوردها برای ایستگاه فضایی "میر" در آن آموزش می‌دیدند، با فضانوردان مختلف مکرر بوده‌ام. این مجتمع واقعا یکی از شاهکار‌های تاریخ فناوری فضایی بود که خدمات زیادی به توسعه صنعت فضانوردی کرد. متاسفانه مجتمع مداری "میر" را نابود کردند.

برزو: تنها ایرانی و شاید جزو معدود افراد غیر روس باشم که نادیده‌های زیادی از سیستم فضایی روسیه را دیده‌ام؛ داخل نمونه آموزشی که فضانوردها برای ایستگاه فضایی "میر" در آن آموزش می‌دیدند، با فضانوردان مختلف مکرر بوده‌ام

چرا متأسفانه؟

به نظر من نابودی مجتمع مداری "میر" یک طرح کاملاً‌ خائنانه‌ای بود که آمریکایی‌ها با کمک نفوذی‌های خود در آنجا ایجاد کردند؛ این ایستگاه هنوز می‌توانست سال‌های سال استفاده شود. بعد از اینکه آمریکایی‌ها آمدند و قرار داد ایستگاه فضایی بین‌المللی را با مسئولان وقت روسیه امضا کردند، دیگر صلاح نمی‌دانستند "میر" هم در مدار بماند، چون روس‌ها می‌توانستند استقلال فضایی خودشان را حفظ کنند. گرچه "میر" به لحاظ مسیر گردش مداری برای روس‌ها خیلی بهتر بود و منافع بیشتری داشت، اما دست‌هایی در کار بود که "میر" تعطیل شود و ایستگاه فضایی بین‌المللی که درصد استفاده‌ آن برای روس‌ها کمتر هست، بوجود آید.

"میر" یک ایستگاه بین‌المللی و تحت کنترل روسیه بود‌؟

بله، گرچه فضانوردی از کشور‌های مختلف در آن فعالیت داشتند، اما صاحب و مدیر آن روس‌ها بودند. در ایستگاه فضایی بین‌المللی فعلی، روس‌ها در حد "میر" اختیارت ندارند و مجبورند به‌صورت مشارکتی فعالیت ‌کنند. به‌طور مثال، روس‌ها با سفینه خودشان فضانوردانی را از کشورهایی دیگر، تنها در صورت موافقت و دادن مجوز از سوی آمریکایی‌ها می‌توانند به این ایستگاه ببرند.

چرا روسیه زیر بار نابودی ایستگاه "میر" رفت؟

اگر اجازه بدهید قصه آن را یک مقدار عقب‌تر شروع می‌کنم. در دوران "لئونید برژنف" رهبر پیشین اتحاد جماهیر شوروی سابق، سیستم سیاسی روسیه به تدریج از تحرک ایدئولوژیک به طرف فسیل شدن رفت؛ یعنی رهبران و جامعه را به طرفی بردند که دیگر خیلی مسائل ایدئولوژیک را به‌طور دقیق و عملی نگاه نکنند؛ فقط شعار بدهند، این شعار دادن‌ها به تدریج به یک نمایشنامه تبدیل شد. یعنی صحبت‌ها و شعارهایی از طرف افراد داده می‌شد، اما در عمل دیگر پویایی آن ایدئولوژی از بین رفت. عواملی با تفکر غربی و یا اختلاطی و لیبرالیستی در تشکیلات حزب کمونیست کم کم رشد و نفوذ کردند. در دوران "گرباچف" که بعضی معتقدند خیانت‌کار بود و بعضی می‌گویند سوار اسبی شد که توانایی محار کردن آن را نداشت، تعداد نفوذی‌ها برای از بین بردن شوروی خیلی زیاد شد.

آن زمانی که امام خمینی (ره) در سال 1989 نامه به آقای "گرباچف" نوشت، من روزنامه‌نگار در کیهان بودم. بعد به روسیه رفتم و از سال 1992 آنجا بودم و دقیقاً این پیش بینی (امام از فروپاشی شوروی) را با چشم خودم قدم به قدم چه در عرصه سیاسی، اقتصادی،‌ فرهنگی و غیره دیدم و آن‌ها را لمس کردم. غرب با مهارت تمام، عناصری که نفوذ داده بود را به رأس کار آورد و آنها جدای از تحمیل تفکرات غربی، جامعه را از نظر اقتصادی، علمی و سیاسی به طرف فساد هل می‌دادند.

  از سال 1992 روسیه بودم و دقیقاً این پیش بینی (امام (ره) از فروپاشی شوروی) را با چشم خودم قدم به قدم چه در عرصه سیاسی، اقتصادی،‌ فرهنگی و غیره دیدم و آن‌ها را لمس کردم
 نکته‌ای که لازم می‌دانم مطرح کنم، کم کاری ما در مورد این نامه است. به نظر من حتی اگر شده ما باید هزینه می‌کردیم و یکی از مستند‌سازان طراز اول روسیه را مامور تهیه فیلمی درباره این واقعه بزرگ تاریخی می‌کردیم تا هم با گروه اعزامی از ایران و هم با تک تک آنهایی که در آن جلسه همراه با گرباچف بودند، همچنین عناصر حکومتی دیگری که از محتوای نامه خبر داشتند، مصاحبه کند و حتی از آنها بپرسد، چرا به این هشدار توجه نکردند و مردم روسیه را سال‌ها با نکبت نفوذ خودباختگان تفکرات غربی، خفیف و زندگی آنها را با سختی مواجه کردند. دولتمردان دوران شوروی نگذاشتند این نامه در جامعه مطرح شود. بعد از فروپاشی هم طبیعی بود که لیبرال‌های تازه به دوران رسیده نخواهند آن پیش‌بینی و زنگ خطر در روسیه مطرح شود. الان هم دیر نیست، من توصیه می‌کنم با کمک یک فیلم‌ساز مطرح روس در این مورد اقدام شود. مردم روسیه مسلما بعد از آن که بدانند چطور روزگار تیره دهه 1990 توسط امام خمینی (ره) پیش‌بینی شده بود، نظری مثبت درباره ایران پیدا خواهند کرد.

بعد از فروپاشی نیز این نفوذها ادامه داشت؟

بله؛ بعد از فروپاشی یلتسین به عنوان رئیس جمهور روسیه با انتخاب افرادی مانند گایدار، بریزفسکی، گوسینسگی، چوبایس، نمتسوف، کوزیروف و غیره به ظاهر اصلاحاتی را سازماندهی کرد، اما از یک سو خودباختگی خود او و از سوی دیگر تفکرات لیبرالیستی گروه او، تیشه به ریشه فرهنگ و اقتصاد روسیه زدند. در آن سال‌ها من خودم شاهد بودم که اینها چگونه با استفاده از رانت و فرصت‌طلبی بر رسانه‌ها در روسیه تسلط یافتند و فرهنگ مصرفی غرب را وارد زندگی مردم کردند و بنیادها اخلاقی ملتی که خیلی از آنها را حتی در دوران کمونیستی حفظ کرده و می‌شود گفت در مواردی تعالی داده بودند، را از بین بردند و روسیه را تبدیل به کشور راهزن‌ها کردند. در این شرایط، سازمان فضایی روسیه هم ضربه خورد و در هایش بر روی خریداران آمریکایی و غربی باز شد و می‌توان گفت از جمله خیانت‌های بزرگی در دوران یلتسین، از هم پاشاندن دستگاه فضایی روسیه بود.

کار به جایی رسیده بود که به‌خاطر مسائل مالی، کارشناسان فضایی برای امرار معاش به کار در شرکت‌های خصوصی و بازار‌های روز پرداختند و برخی در این بازار‌ها، سبزی و ماهی و چیزهایی از این قبیل می‌فروختند. فشار اقتصادی به جایی رسید که "انرگیا" به عنوان مرکز اصلی طراحی سامانه‌های فضایی (از جمله ناو کیهانی سایوز) برای دادن حقوق کارمندانش به ساخت جارو برقی، قابلمه و امثال آن پرداخت! بعداز این اتفاقات، خیلی از کارشناسان مجبور به مهاجرت شدند، در حقیقت زمینه مهاجرت آنان را فراهم کردند. به موازات فرار مغزها، فروش اطلاعات و حتی فروش سیستم‌ها و تجهیزات در آن موقع زیاد شده بود؛ یعنی بازاری شده بود که هر کسی هر چیزی که می‌توانست،‌ می‌فروخت!

برزو: بعد از فروپاشی شوروی و آمدن یلتسین، سازمان فضایی روسیه ضربه خورد و در هایش بر روی خریداران آمریکایی و غربی باز شد و می‌توان گفت از جمله خیانت‌های بزرگی در دوران یلتسین، از هم پاشاندن دستگاه فضایی روسیه بود

همه دستاوردهای علمی و صنعتی روسیه را می‌فروختند؟

حراج به معنای واقعی کلمه. به این نمونه از فاصله زیاد روس‌ها از آمریکایی‌ها در تکنولوژی فضایی توجه فرمایید؛ آخرین رکورد اقامت فضانوردان آمریکایی در آن زمان 84 شبانه روز بود، در صورتی که فضانوردان روسی در ایستگاه مداری "سالیوت" این رکورد را به 210 شبانه روز و در ایستگاه "میر" به 467 شبانه روز رساندند. این رکورد صرف اینکه یک فضانورد را بفرستند آنجا در ایستگاه بخورد و بخوابد نیست. صدها و شاید هزاران مشکل مختلف را برای چنین اقامت‌هایی باید تجربه و حل می‌کردند، آنها باید دستگاه‌های مختلفی را بسازند و آزمایش کنند تا فضانورد بتواند چنین مدتی را در فضا فعالیت و بعد از بازگشت به زمین هم بتواند زندگی کند. چنین برنامه‌هایی فناوری خیلی قوی و کاری اصولی را می‌طلبد. آمریکا با هزینه اندک و در حقیقت می‌توان گفت مفت این تجربیات را بدست آورد. زمانی که آمریکا تصمیم گرفت ایستگاه فضایی خود با نام "فریدم" را درست کند، چندین برابر همین ایستگاه فضایی بین‌المللی باید هزینه می‌کرد و تجربه و فناوری‌های لازم برای درست کردن آن را هم به آن معنا نداشت؛ یعنی اگر روس‌ها به آمریکایی‌ها کمک نمی‌کردند، همین امروز هم نمی‌توانستند در این سطح، فعالیت‌های سرنشین‌دار در فضا داشته باشند.

بعد از خانه‌نشین شدن فضاپیمای شاتل، آمریکا هیچ توانایی پرتاب اجسام سنگین با ابعاد بزرگ و فضانوردانش را نداشت،‌ یعنی سال‌ها هست که آمریکایی‌ها برای اینکه به ایستگاه فضایی برسند، از امکانات روس‌ها استفاده می‌کنند.

ولی ایستگاه فضایی میر سال‌ها بود که فعالیت داشت و ظاهرا دیگر فرسوده شده بود

ایستگاه فضایی "میر" ایستگاهی یک تکه نبود، بلکه واحد‌های مختلف داشت و این تکه‌ها در طول چند سال‌ به فضا رفته و متصل شده بود. درست است که آن هسته اولیه در سال 1986 در مدار قرار گرفت، اما خیلی از بخش‌های آن جدید بود و تا10 یا 12 سال دیگر می‌توانست کار کند، ضمن آنکه نمونه دوم آن (که به عنوان هسته اولیه در همین ایستگاه فضایی بین‌المللی به‌کار رفت) "میر 2" در دست ساخت بود و برای آن برنامه‌های بسیار جالبی پیش‌بینی کرده بودند. طبق پیش‌بینی‌ها، "بوران" کیهان‌پیمای روسیه باید بعد از استقرار "میر 2" در مدار، بخش‌های مختلف میر -1 را به زمین برگردانند. این کار می‌توانست باعث یک تحول شگرف در فناوری فضایی شود. دانشمندان می‌توانستند از نزدیک تاثیرات فضا بر روی یک ساخته بشر که مثلا 6-7 سال در مدار زمین در معرض عوامل مختلف بوده را بررسی کنند. به هر حال آمریکا با کمک افراد خود فروخته‌ای که در تشکیلات روسیه بودند، خیلی راحت این پروژه‌ها را از بین بردند و قرارداد ایستگاه فضایی بین‌المللی را بستند.

برزو: چند سال قبل که آمریکایی‌ها تهدید کردند همکاری‌شان را با روس‌ها قطع خواهند کرد، یکی از مسئولان روس به طعنه گفت اشکالی ندارد، اما بعد از آن شما باید فضانوردهای خود را با تخت‌های پرشی (ترامپولین) به فضا بفرستید!

درباره وابستگی آمریکا در زمینه فضایی توضیح بیشتری می‌فرمایید؟

مجموعه‌ای که با عنوان ایستگاه فضایی بین‌المللی در مدار قرار دارد، شامل واحد‌های مختلفی است. غیر از روسیه کشورهای مختلف مانند ژاپن، کانادا و آمریکا‌ را در حوزه فضا همراهی می‌کنند. اگر قرار باشد آن قسمت‌ها که مربوط به آمریکا و همکارانش از کشورهای دیگر، از قسمت‌های متعلق به روسیه جدا شود، آنها نمی‌توانند مستقل عمل کنند؛ در واقع هسته‌های اصلی باز هم متعلق به روس‌هاست. همین الان هم اگر روس‌ها بخواهند بخش خودشان را جدا و مستقل کار کنند، آمریکایی‌ها فلج هستند و کاری نمی‌توانند بکنند. چند سال قبل که آمریکایی‌ها تهدید کردند همکاری‌شان را با روس‌ها قطع خواهند کرد، یکی از مسئولان روس به طعنه گفت اشکالی ندارد، اما بعد از آن شما باید فضانوردهای خود را با تخت‌های پرشی (ترامپولین) به فضا بفرستید!

البته چند سالی است که آمریکا تلاش می‌کند با کمک شرکت‌های داخلی، وابستگی خود در زمینه فضایی را برطرف کند، اما هنوز به نتیجه روشنی نرسیده است.

آمریکایی‌ها توانایی ندارند که در این قسمت از صنعت فضا به روس‌ها برسند؟

اولاً هزینه خیلی زیادی لازم هست، دوماً کارهای مختلف دیگری نیز وجود دارد که به راحتی میسر نیست، از طراحی ناو‌های سرنشین‌دار گرفته تا موشک‌هایی که بتوانند بار‌های 15 تا 20 تنی را به مدار ببرند. این کار در سیستم بوروکراتیک و پیچیده آمریکا به راحتی ممکن نیست. ما در یک دوره 10-15 ساله و با تعویض رئیس جمهوری‌های مختلف، در این کشور شاهد عوض شدن برنامه‌های راهبردی و طرح‌های آینده در آمریکا بوده‌ایم. کاغذبازی‌های دستگاه‌های دولتی از جمله ناسا-سازمان فضایی آمریکا- تا به حال فاجعه‌های بزرگی را بوجود آورده که قابل جبران نبوده و نیست. حتما این داستان را در دوران قبل از انقلاب که آمریکایی‌ها هم به آن دامن زدند را شنیدید که مقامات روسی در هر جای دنیا اگر بخواهند آب بخورند، باید با کرملین هماهنگی کنند؛ اما در دستگاه فضایی روسیه از جمله ایستگاه‌های فضایی، این قضیه کاملا برعکس است؛ از هر سه فضانورد روسی در ایستگاه‌های فضایی، دو نفر آنها طراح سیستم‌های فضایی هستند.

سرگئی کارالیف پدر فضانوردی روسیه معتقد بود که دستگاه‌های فضایی را باید کسانی بسازند که آنها خودشان تجربه فضانوردی داشته باشند. در سال 1964 اولین مهندس طراح سامانه‌های فضایی، با "وسخد-1" به فضا سفر کرد؛ او خود سازنده این ناو و غیرنظامی بود. فضانوردان ناسا نظامی هستند و به ندرت در آنها نیروی فنی غیرنظامی یافت می‌شود. به همین دلیل اگر اشکالی در یکی از دستگاه‌های ایستگاه فضایی بوجود بیاید، مهندس و فرمانده روس ملزم هستند بعد از گزارش اشکال به مرکز هدایت پرواز در زمین، بلافاصله وارد عمل شوند و در صدد رفع عیب برآیند. در خیلی از راه‌پیمایی‌های فضایی روس‌ها، یک فضانورد خارج می‌شود و مثلا جایی را تعمیر می‌کند و برمی‌گردد؛ فضانورد دوم تنها به عنوان کمک و یا انجام عمل در صورت اضطرار وی را همراهی خواهد کرد،‌ اما دربخش آمریکایی،‌ ایستگاه حتما باید مشکل را به مرکز هدایت گزارش و بعد از به نتیجه رسیدن کارشناسان مرکز، دستورالعمل کار به فضانوردان ابلاغ ‌شود و حین عملیات هم، باید دو نفر باشند تا یک نفر بر انجام کار نظارت کند؛ ضمن آن که کلیه عملیات جزء به جزء و مستقیما به مرکز هدایت گزارش می‌شود، چون در سیستم آمریکایی هیچ فضانوردی حق ندارد بدون گرفتن اجازه و دستورالعمل، قطعه‌ای را در ایستگاه فضایی تعمیر و یا تعویض کند.

در واقع تفاوت مکتب و دیدگاه وجود دارد که یکی به فضانورد خود اعتماد دارد که در زمان ماموریت خودش تصمیم بگیرد. یعنی نه فقط به لحاظ فنی بلکه به لحاظ نیروی انسانی هم آمریکایی‌ها مشکل دارند.

در تاریخ فضانوردی مثال‌های زیادی برای نشان دادن پیشرو بودن روس‌ها وجود دارد. برای نمونه می‌توان به استفاده اخیر آمریکایی‌ها از اتاق تاشو در فضا اشاره کرد که این کار را روس‌ها در سال 1965 انجام دادند؛ یا مثلاً در سال 1984 سیستمی که کیهان‌نورد به اصطلاح موتورسیکلت فضایی را به خودش می‌بندد و بدون اینکه با طناب به سفینه وصل باشد، به بیرون سفینه می‌رود و آمریکایی‌ها کلی هم روی آن تبلیغات کردند، این را هم روس‌ها ‌در سال 1964 درست کرده‌ بودند.

اما ما می‌بینیم که آمریکایی‌ها در فرستادن کاوشگران بدون سرنشین به کرات و سیارات موفق‌تر از روس‌ها عمل کرده و پیشرفت بیشتری داشته‌اند.

بله کاملا درست است. در نظام شوروی به‌طور عمد، از توسعه دانش سایبرنتیک حمایت نمی‌شد، چون رهبران اعتقاد داشتند ماشین نباید از بشر جلو بیفتد و به همین دلیل در زمینه دانش رایانه‌ای که پایه هدایت کاوشگران دور پرواز است، از غرب عقب افتاده بودند و در زمینه طراحی و ساخت نرم‌افزار و سخت افزار‌های مرتبط با سامانه‌های رایانه‌ای برای ارتباط و هدایت کاوشگران بین السیاره‌ای ضعیف بودند.

طی دهه اخیر شما فضانوردان روسی زیادی را به ایران می‌آورید. دستاورد این سفر‌ها چیست؟

این سفر‌ها غیر از تبادل دانش، دو فایده عمده دارد؛ نخست آن که جوانان ما را امیدوار می‌کند که اگر تصمیم بگیرند در آینده خواهند توانست به این عرصه گام بگذارند و آنها از نزدیک می‌بینند که فضانورد هم انسانی است مانند دیگران و تفاوتش در تلاش و کوشش‌های او برای رسیدن به آن جایگاه است. جایگاهی که برای جوانانی با همان اراده دست یافتنی است. دوم آن که تصویر غلطی که رسانه‌های غربی از ایران، مردم این سرزمین و فرهنگ آنان ساخته‌اند را در ذهن فضانوردان که در حقیقت نماینده نخبگان روسیه است را از بین می‌برد و آنها بدون استثنا بعد از این سفر‌ها به سفیران صلح و دوستی مردم ما در روسیه تبدیل شده‌اند.

یکی از کارهای ارزشمند سیروس برزو، آوردن فضانوردان روسی به ایران بوده است

کمی هم به سراغ روابط ایران و روسیه برویم. اکنون شما بیشتر به «باشقیرستان» یکی از جمهوری خودمختار در فدراسیون روسیه در رفت و آمد هستید، کمی از «باشقیرستان» که مردم مسلمان نیز دارد، بفرمایید؟

این مردمان از برادران اهل سنت و حنفی مذهب هستند. خوشبختانه تفکرا تکفیری و وهابیت در آنجا‌ هنوز نتوانسته جا باز کند و انشاء‌الله هم نخواهد توانست؛ چراکه دولت روسیه به این نتیجه رسیده است که به‌طور کامل باید دست عوامل وهابیت را ببندد. الان مصر، ترکیه و عربستان خیلی سخت امکان فعالیت دارند. نوع نگاه مردم هم در آنجا نسبتاً‌ خوب است؛ اسامی مثل "حسن"، "حسین" و "زهرا" در میان مردم آنجا خیلی رواج دارد. اسامی مانند "علی" و "محمدعلی" نیز فراوان وجود دارد، البته تحت نفوذ روس‌ها در دوران کمونیستی متأسفانه این‌ها به تدریج تغییر حروف داده شده است. مثلا "محمد" را "ماگومد" می‌گویند، یا‌ "علی" را "گلی" می‌گویند، ولی شما "ماگومد گلی" (محمد علی) یا "گلیف" (علی یف) را زیاد می‌بینید.

در حقیقت دولت روسیه به این نتیجه رسیده که شیعه همانند گروه‌های تکفیری بمب‌گذار، جنایت‌کار و آدم‌کش نیست، اما تفکر وهابیت و تکفیری‌ها اگر در اهل سنت نفوذ کند، احتمال اقدام تروریستی وجود خواهد داشت.

شما دیپلماسی ایران و روسیه را چطور می‌بینید؟

در دورانی که امام (ره) آن نامه را به گرباچف نوشت، اگر نگوییم خیانت، کم فکری مسئولان سیاسی روسیه منجر به این شد که پیام و روح این نامه را نفهمیدند و در پی اجرای آن بر نیامدند و مردم روسیه خیلی صدمه دیدند. اما خداوند در حال حاضر، شرایط را در بهترین شکل آن برای ما فراهم کرده است و به قول معروف ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند. اگر ما استفاده نکنیم، فردا در برابر تاریخ ایران مسئول هستیم. در زمینه‌های مختلف این فرصت فراهم است، در زمینه سیاسی، ولادیمیر پوتین به عنوان قدرتمند‌ترین و محبوب‌ترین رئیس جمهور روسیه –حداقل در نیم قرن اخیر- به ایران می‌آید و دو ساعت با رهبر معظم انقلاب صحبت می‌کند. بروید در اینترنت نگاه کنید، اصلا سابقه دارد چنین ملاقاتی صورت گرفته باشد چه در ایران و چه در روسیه؟

از نظر فرهنگی نیز آقای "ابوذر ابراهیمی ترکمان" که الان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات هست، یکی از فعال‌ترین رایزن‌های فرهنگی ما در دنیا، سال‌ها رایزن فرهنگی ما در روسیه بوده است. یعنی یک کارشناس فرهنگی روسیه در رأس سازمان فرهنگ و ارتباطات حضور دارد. رایزن فرهنگی ما آقای دکتر ملکی یک دوره آنجا معاون رایزن فرهنگی بوده و فردی دلسوز و آگاه بر اوضاع فرهنگی. مشکل کجاست و چرا فعالیت‌ها سرعت لازم را ندارد. دست این آقایان چرا در حد سرعت لازم باز نیست؟

فعالیت سفارت به چه صورتی است؟

دکتر مهدی سنایی جزء معدود سفرای ما در تاریخ روابط ایران و روسیه هست که هم زبان و هم فرهنگ روسی را می‌داند و هم در بین مسئولان روسیه جذابیت دارد. چون ایشان یک دوره طولانی در آنجا اولین رایزن فرهنگی ما بوده و فعالیت بسیار چشمگیر و خوبی داشته است. پس ابزارهای سیاسی و فرهنگی فراهم است، طرف روس هم درها را باز کرده است. انستیتوی مطالعات دینی دانشگاه تربیت معلم «باشقیرستان» چند بار خواسته‌اند که برای آنها عناوین درسی و کتاب انتخاب و تألیف کنند، و معلم و استاد دانشگاه برای آموزش دینی فرستاده شود. تا به حال چند بار هیئت‌هایی جهت دوره‌های دانش‌افزایی، از طریق بنیاد دینی اخلاص و مفتیات باشقیرستان به ایران سفر کرده‌اند. به جرات می‌توانم بگویم همه درها در آن طرف باز هست. عوامل فرهنگی ما فعال هستند، اما متاسفانه سرعت و وسعت لازم برای شرایط فعلی را نداریم.

از نظر اقتصادی هم ما دچار ضعف شناخت، سرعت و وسعت لازم هستیم. با تحریم‌های اروپا و مشکلات رخ داده بین روسیه و ترکیه، بازاری برای ما باز شده که انتها ندارد. مواد غذایی، مواد ساختمانی و هر موردی که شما مثال بزنید؛ ما نمونه‌های عینی داریم.

بطور مثال، فاصله بین بندرانزلی و آستارا چقدر هست؟ آیا این درست است که ما میوه خودمان را بریزیم زیر خاک، و روس‌ها بروند از اندونزی، مالزی و مراکش همین میوه را وارد کنند؟ سیب‌زمینی برای مردم روسیه مانند برنج برای ما هست؛ یعنی اگر شما به خانه یک فرد روسی بروی، حتما در غذا سیب زمینی خواهید دید. بعد ما می‌شنویم که چند تن سیب‌زمینی را دور می‌ریزند. چرا باید این کار را بکنند؟

در قوانین با روسیه مشکلی نداریم؟

اولین سوال در این رابطه این هست که اصلا تاجر ایران، قانون تجارت روسیه را خوانده است؟‌ خودم شاهد بودم که یک تاجر ترک آمد یک رستوران که در آنجا قرارداد ببندد؛ فکر می‌کنید اولین کارش چه بود؟‌ یک وکیل برای مذاکره همراه خود آورده بود. حالا ببینید بین صد تاجر ایرانی که مدعی تجارت در آنجا هستند، کدامیک از این‌ها وکیل را می‌شناسند؟ نه قانون تجارت روسیه را می‌داند و نه با یک شخصی که قانون‌دان هست، وارد تجارت شده است.

روسیه‌ کشوری هست مانند کویر لوت که تشنه آب هست؛ یعنی شما هر چقدر هم آب‌بریزی، سیراب نمی‌شود؛ برخلاف شایعات، مردم خوش‌گذارانی دارد که خوب خرج می‌کنند. یک شرکتی مانند آشان فرانسه الان 300 یا 400 فروشگاه‌ زنجیره‌ای درست کرده که به اصطلاح از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا می‌شود. اما متاسفانه ما کاری نکردیم و یا سرعت لازم را نداشته‌ایم.

برزو: دکتر مهدی سنایی جزء معدود سفرای ما در تاریخ روابط ایران و روسیه هست که هم زبان و هم فرهنگ روسی را می‌داند و هم در بین مسئولان روسیه جذابیت دارد
 شما معتقدید مسئولان باید نگاه تاجران را از غرب به سمت روسیه ببرند؟

من نمی‌خواهم بگویم روسیه همیشه امکانات دارد، الان یک امکاناتی فراهم شده که باید از آن استفاده کرد. شاید 5 سال پیش این امکان نبوده و ممکن هست 5 سال دیگر هم نباشد، اما الان که هست، چرا تعلل می‌کنیم؟ الان چرا باید دست سازمان فرهنگ و ارتباطات از کار فرهنگی قوی خالی باشد؟ الان باید به این سازمان بودجه و امکانات فوق‌العاده برای فعالیت در روسیه بدهند. آقای ابراهیم ترکمان متخصص فرهنگ روسیه و رئیس این سازمان و همچنین رایزن فرهنگی ما متخصص روسیه است. سفیر ما هم به لحاظ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک چهره شناخته شده و محبوب در آن کشور است. باید ببینیم چه دست‌هایی پشت صحنه هست که نمی‌گذارند این‌ افراد کار کنند؟ اگر مشکل آن طرف هست، این موانع را برطرف کنند و اگر این طرف هست، بررسی شود که چرا از این فرصت استفاده نمی‌شود؟ من تصورم این است که بعضی‌ها اصلاً نمی‌خواهند رابطه ایران و روسیه راهبردی شود. بعضی‌ها هم نگاه اشتباهی دارند، یعنی یک تفکر تجارت با غیر شرق از سال‌های گذشته تا کنون توسط غرب تزریق شده است.

در کل می‌خواهم این را برای شما بگویم که برای کار در روسیه الان به کارمند نیاز نداریم، به سرباز و رزمنده سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیاز داریم؛ روال کار اداری برای روسیه باید بشکند. در هر صورت اگر این موقعیت از دست ما برود، مانند دوران فروپاشی دوباره می‌بازیم. بهترین امکانات را خداوند برای ما فراهم کرده و باید علت عدم بهره‌‌برداری از این فرصت پیدا شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.