۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۵
کد خبر: 498619

یادگاری از ضریب k

دکتر نوید مجلسی

یادگاری من از ضریب k دو یادگاری است. یکی از اشرار و یکی از مسئولان.

قدس آنلاین_ همه پزشکان پس از دوره عمومی یا تخصص برای گذراندن دوره تعهد به شهرستان ها و روستاها اعزام می شوند که اصطلاحاً به آن ضریب k می گویند.

 من هم وارد این دوره شدم و اکنون یک سال از شروع دوره طرح تخصصی ام در یک شهرستان سپری شده است.

هفت ماه پیش بعد از یک مشاجره با یکی از مسوولان بیمارستان محل خدمتم به صورت کاملاً اتفاقی شب دو نفر به‌خانه ام حمله کردند. وقتی رسیدم یکی از آن ها با چاقو روی دستم یادگاری انداخت.

بعد از آن مسوولان بالاتر دانشگاهی با من مهربانی کردند دلجویی کردند. قول دادند این ماجرا لااقل تاثیری در طول مدت طرحم نداشته باشد.از من خواستند ماجرا سر و صدا نکند. عهد بستند و دست دادند.

خوشحال شدم و به کار برگشتم. گاهی سوزش دست را داشتم اما دلم گرم بود.700 بیمار در ۱۱ ماه. بدون حتی یک مرگ و میر یا یک عارضه جدی جراحی. ۱۱ ماه و تنها دریافت یک ماه کارانه. ادامه دادم تا امروز.

حالا هفت ماه از آن اتفاق گذشته است. محل آن زخم هنوز سوزش دارد . وقتی به آن‌ نگاه می کردم چه فکرها که از سرم نمی گذشت. فکر به این که آن چه اثری روی من گذاشته و آیا انگیزه خدمت را از دست داده ام؟ آیا هنوز هموطنانم را دوست دارم؟ آیا هنوز ....؟

اما دقیقه ای نمی گذشت که با مراجعه بیمار بعدی باز دست و دلم می تپید. تمام روح و جانم را به کار می بستم تا بایستم. تشخیص، اشک همراهان، تیغ جراحی، پایان عمل، شروع نگرانی، وسواس بی حد برای تشخیص و....

یک روز. دو روز. رفع تب بیمار و خودم. روز سوم شروع تغذیه خوراکی برای بیمار و پایین

رفتن لقمه راحت از گلوی من و سرانجام روز با شکوه راه رفتن و خندیدن بیمار. نفسم راحت می شد. بیمار و همراهان می رفتند ولی برای من چند دقیقه بعد این چرخه باز با بیمار بعدی شروع می شد. تشخیص، تیغ جراحی و ...

امروز روز موعود بود. روز وفای عهد مسوولان. عهدی که مالی هم نبود. گفتند کدام عهد؟  عهدی نبسته بودیم. دستی ندادیم. به همین راحتی.

در واقع من دو بار چاقو خوردم. یک بار از اشرار و یک بار از برخی مسوولان. یکی بر دستم و دیگری بر دل. زخم اوباش از روبرو بود و ضربه مسوولان از پشت. تقصیر خودم بود. باید می دانستم دوره وفای به عهد گذشته.

هفت ماه گذشت. زخم هایم می سوزد. یادگاری من از ضریب کا دو زخم است. نمی دانم چه کنم.فقط می دانم باید مراقب اشرار و برخی مسوولان باشم و این که فعلاً و شاید هیچوقت به چرخه قبل بر نمی گردم. چرخه تشخیص، تیغ جراحی و ....

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.