شعر انقلاب اسلامی همزمان با قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 متولد شد و و تأثیرپذیری شاعران معاصر از شخصیت‌های انقلابی و سلوک معنوی و اجتماعی حضرت امام‌خمینی(ره)، لحن و لهجه ادبیات معاصر را تغییر داد.

قدس آنلاین - با اینکه حدود پنج‌ دهه از تاریخ 15 خرداد سال 1342 به‌عنوان سرآغاز ادبیات انقلاب اسلامی می‌گذرد، هنوز شناخت جامعی از شاخصه‎‌ها و مؤلفه‌های این جریان ادبی حاصل نشده است و هنوز گاهی این جریان شعری، با جریان شعر انقلابی دوره مشروطه مقایسه می‌شود و گاهی ادبیات انقلابی کشورهای دیگر، و این‌ها همه به‌خاطر این است که سه نوع نگاهی تاریخی و فرهنگی و ادبی به جریان شعر انقلاب، باهم خلط شده است. اگر از منظر تاریخی به شعر انقلاب نگاه کنیم، با اشعاری مواجه می‌شویم که در یک بازه زمانی خاص خلق شده‌اند و واقعه انقلاب اسلامی را پوشش می‌دهند و اگر جریان شعر انقلاب را به‌عنوان یک امر فرهنگی درنظر بگیریم، باید برگردیم به ابعاد و ویژگی‌های فرهنگی خود انقلاب اسلامی و ببینیم آن ویژگی‌ها تا چه اندازه در شعری که داعیه انقلابی بودن دارد، دیده می‌شود.

امّا نگاه ادبی به جریان شعر انقلاب، نگاهی دقیق‌تر و علمی‌تر است که خود قابل‌تقسیم به چند حوزه مضمون، زبان، ساخت و فرم، لحن و... است.

در حوزه مضمون، می‌توان شعر انقلاب اسلامی را در مقایسه با شعر انقلاب مشروطه باز شناخت و تعریف کرد. این دو جریان ادبی، هردو دربرگیرنده اشعاری پرتکاپو، جسور، محکم، و تأثیرگذار بودند که یکی از اهداف اصلی آن‌ها تهییج انقلابی مردم بوده است. امّا وجه تمایزات بسیاری هم میان این دو جریان وجود دارد که با شناخت آن‌ها می‌توان به شناختی نسبی از هر دو رسید؛ یکی اینکه شعر انقلابی مشروطه، بیشتر صبغه ناسیونالیستی و ملی‌گرایانه داشت و توجه چندانی به مذهب نداشت و بلکه رویگردانی از مذهب از وجوه روشنفکری آن محسوب می‌شد، امّا شعر انقلاب اسلامی بیشتر وجهه دینی و مذهبی داشته و دارد. از سویی شعر انقلابی مشروطه، شعری آزادی‌خواه بود، و درمقابل شعر انقلاب اسلامی خواهان حفظ استقلال و تمامیّت ارضی بود. همچنین شعر انقلاب اسلامی شعری استبدادستیز، استقلال‌محور، قانون‌مدار و مردم‌سالار بود که تعالیم اسلامی را سرلوحه خود قرار می‌داد.

در شعر انقلاب مشروطه، با نوعی غرب‌باوری و شیدایی و شیفتگی دربرابر فرهنگ غرب نیز مواجه بودیم که در شعر انقلاب اسلامی، جای خود را به استکبارستیزی و غرب‌گریزی داده است. گسست از سنت‌ها و تجددزدگی افراطی نیز از دیگر مؤلفه‌های مضمونی شعر مشروطه بوده است. بعضی از شاعران عصر مشروطه با استخدام واژگان فرنگی و اشاره به مظاهر تمدن غرب در شعر، در مسیر تجدد ادبی گام برمی‌داشتند، درحالی‌که یکی از مؤلفه‌های بارز شعر انقلاب اسلامی بازگشت به خویشتن، خودباوری و بازیابی هویت فرهنگی است که این ویژگی ذهن و زبان شاعران مسلمان را به‌سمت احیای سنت‌های اصیل دینی سوق می‌داده و می‌دهد.

شعر انقلاب اسلامی همزمان با قیام تاریخی 15 خرداد سال 42 متولد شد و با پیروزی انقلاب در بهمن‌ماه 1357 و تأثیرپذیری شاعران معاصر از شخصیت‌های انقلابی و سلوک معنوی و اجتماعی حضرت امام‌خمینی(ره)، لحن و لهجه ادبیات معاصر را تغییر داد و گفتمان ادبی ایستا و منفعل قبل از انقلاب را تبدیل به گفتمانی پویا و انقلابی کرد و شعر معاصر قدم به مسیر جدیدی گذاشت.  

نسل اول شعر انقلاب

شاید بتوان اولین نسل شاعران انقلاب اسلامی را توده‌های انقلابی و مردم کوچه و بازار دانست که با شعارهای حماسی و انقلابی خود، بنیان ادبیات انقلاب اسلامی را گذاشتند و راه ادبیات انقلاب اسلامی را هموار کردند تا در ادامه، شاعران بزرگی چون طاهره صفارزاده، موسوی‎گرمارودی، حمید سبزواری، علی معلم، سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی، یوسفعلی میرشکاک، نصرالله مردانی، سپیده کاشانی، سیمیندخت وحیدی، ساعد باقری، محمدرضا عبدالملکیان، علیرضا قزوه، حسین اسرافیلی و... با الهام از این شعارهای انقلابی، و با بهره‌گیری از مضامین انقلابی و عمیق، دست به خلق و آفرینش آثار ادبی بزنند.

شعر انقلاب اسلامی شعری است که موضوع و مضمون اصلی آن انقلاب اسلامی و هنجارها و ارزش‌های برآمده از آن است؛ شعری معنابنیاد و مفهوم‌محور با اصول زیباشناختی نشأت‌گرفته از آموزه‌های الهی و انسانی، شعری خدامحور، ظلم‌ستیز و عدالت‌مدار. شعر انقلاب اسلامی، در حوزه قالب و فرم، متأثر از سبک‌های ادبی تثبیت‌شده پیش از خود بود که البته می‌توان حرکت در مسیر اعتدال ادبی و دست‌یافتن به شعری سهل‌وممتنع، احیای قالب‌های ادبی فراموش‌شده مانند رباعی و دوبیتی، و استفاده از ظرفیت‌های همه سبک‌های ادبی را از ویژگی‌های بارز آن دانست. با این‌حال نباید از نظر دور داشت که شاعران انقلاب دارای ابداعاتی در حوزه قالب و فرم هستند که از جمله آن‌ها تلفیق قالب‌های ادبی، دخل‌وتصرف هنرمندانه در موسیقی کناری و همچنین خلاقیت در واژه‌سازی و ترکیب‌سازی است.

در حوزه مضمون نیز می‌توان شعر انقلاب را به‌دلیل برخورداری از مؤلفه‌های مضمونی حماسی و عرفانی و داشتن بسامد بالای تلمیحات دینی و قرآنی و داشتن مضامین سیاسی و اجتماعی و مردم‌گرایی، دارای رویکردهای ایدئولوژیکی خاصی دانست که در دیگر نحله‌های ادبی با این شکل دیده نمی‌شود.

شاعر انقلابی کیست

با این تعاریف، شاعر انقلابی لزوماً شاعری نیست که در فضای انقلاب اسلامی شعر سروده باشد، یا اینکه لزوماً انقلاب اسلامی را درک کرده باشد، بلکه ممکن است شاعری متولد دهه‌های متأخر هم باشد و درکی از پیروزی انقلاب اسلامی نداشته باشد، امّا دست به خلق اثری بزند متعهد به آرمان‌ها و اصول انقلاب. بنابراین دغدغه‌مندی شاعران خیلی مهم‌تر از قرارگرفتن آن‌ها در مقطع تاریخی و زمانی خاصی است.

با این‌حال و با وجود تمامی تعاریف و پیش‌فرض‌ها و تعیین اصول و مبانی و معرفی قالب‌ها و ساختارها و لحن و زبان شعر انقلاب، باید پذیرفت که این جریان ادبی هنوز تعریف جامعی ندارد و برای آنکه بتواند به تئوری و تعریف خود برسد و به‌عنوان یک سبک، موضوعیت و موجودیت پیدا کند، باید تمامی ظرفیت‌های خودش را ظهور و بروز دهد؛ یعنی باید منتظر ماند و دید که ادبیات انقلاب اسلامی و شعر انقلاب اسلامی تا کجا پیش می‌رود. هنوز شعر انقلاب در حال زایایی است و هرچه می‌گذرد، اگرچه از کمیّت آن کاسته می‌شود، امّا به کیفیّت آن در عرصه‌های گوناگون افزوده می‌شود. باید اجازه بدهیم این زایایی ادامه پیدا کند و به اوج برسد، و پس از آن است که با رعایت یک فاصله زمانی منطقی، باید منتقدان و نظریه‌پردازان براساس مؤلفه‌های آن در بهترین و ماندگارترین سروده‌ها، به دسته‌بندی و تئوریزه‌کردن سبک آن بپردازند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.