قاسم‌خانی نشان داده که در نقد آن کس که بخواهد نقدش کند، کم نمی‌گذارد. چه آن نفر از نمایندگان مجلس ششم و تحصن آن‌ها باشد که در «پاورچین» به نمایش درآمد، چه دختران امروزی که به فکر مال و منال دوست‌پسر خود هستند.

خنده به هر قیمت

اختصاصی قدس آنلاین - برادران قاسم‌خانی را باید با هم و با همه کارهایشان دید. این دو که سال‌ها در تلویزیون قلم می‌زنند و دستی بر آتش کارهای سینمایی داشته‌اند، حالا یک کار کامل سینمایی را به عهده گرفته‌اند که می‌توان گیشه خوبی را برایش پیش‌بینی کرد. پیمان قاسم‌خانی قبلاً گفته بود سینماگران تک‌تیراندازند و تلویزیونی‌ها مسلسل‌چی. گویا حالا او هم از پشت رگبار آمده تا با سینما نقاط استراتژیک فرهنگ را بزند.

او در «خوب، بد، جلف» سریال «دزد و پلیس» را با «پژمان» در هم آمیخته است تا در قالب طنز و ژانر پلیسی قهرمان خودش را بپروراند و راه را برای فیلم‌های بعدی باز کند. این است که در این فیلم هنجارهای فرهنگی و سیاسی را محکم و مستقیم نمی‌شکند و در حاشیه امنِ طنز بازیگریِ خوب، بد، جلف را جلو می‌برد.

در این فیلم پژمان جمشیدی و سام درخشانی با شخصیت شناخته‌شده خود برای بازیگری سراغ مانی حقیقی می‌روند و آزمون بازیگری می‌دهند. شخصیت «لورل- هاردی»گونه آن‌ها، که پژمان قهرمان «بد» و سام شخصیت «جلف» را رقم می‌زند، به حمید فرخ‌نژاد گره می‌خورد و سرگردِ نیروی انتظامی را نفر سوم «خوب» این مثلث قرار می‌دهد. حالا آن‌ها باید با هم یک پرونده جنایی را پیش ببرند که خواسته‌ناخواسته به مواد مخدر و جعل دلار نیز پیوند می‌خورد.

درون‌مایه داستان نشان می‌دهد که حرفی برای گفتن ندارد و به خودی خود نمی‌تواند مخاطب را با خود همراه کند، مگر آن‌که نویسندۀ طناز یا طنزباز، با فکاهی‌های مختلف مخاطب را با خود بکشاند که انصافاً در این امر موفق است. او از همان ابتدا به نکته‌ها و تکه‌های جنسی نزدیک می شود و چند باری در لفافه حریم‌ها را می‌شکند که مهم‌ترینش پیش کشیدن موضوع خانواده‌های افسران نظامی است.

از بُعد سیاسی نیز فیلم‌ساز خیلی مستقیم وارد بحث نشده است. غیر از یکی دو جمله حساس که یکی از معاون نفوذی رئیس‌جمهور سخن می‌گوید و دیگری خود رئیس‌جمهور نفوذی را مطرح می‌کند، خیلی حرف‌های سیاسی شنیده نمی‌شود. البته نباید انتظار داشت که نویسنده «مارمولک» و «طبقه حساس» و ده‌ها فیلم و سریال پر کنایه سیاسی دیگر بدون هیچ غرضی این عبارات و محتواها را آورده باشد؛ ولی به هر حال رنگ و بوی فیلم خیلی سیاسی نیست.

بیشترین چیزی که در اوایل داستان برای انسان تداعی می‌شود، شوخی با نیروی انتظامی است که به خاطر بازی حمید فرخ نژاد، انسان را یاد گشت ارشاد و شوخی با عوامل ارشادی می‌اندازد. اتفاقاً او هم خوب جدیت قوای نظامی را، که باید نماد اقتدار نظام باشند، نشان می‌دهد و البته بعد از آن ماجرا به وادی فکاهی می‌کشاند.

حمید فرخ‌نژاد که ابتدا متعصب، دقیق و کاردان نشان داده می‌شود، کمی جلوتر به تهیه‌کننده زن با رفتارهای غیرعقلانی و غیر قابل ‌دفاع و با حجاب نامناسب علاقه‌مند می‌شود. از شیرین‌کاری‌های دیگر کارگردان این است که این شخصیت را -ولو ناقص‌تر از بقیه- لخت کند و روی پرده آورد. کمی جلوتر او تعریضی به سینمای هند و شخصیت هندی‌ها می‌زند. دروغ‌های فیلم‌های هندی را به مردمش نسبت می‌دهد و کارهای سینمایی‌شان را در رفتار معمولی‌شان به نمایش می‌گذارد.

حتی به نظر می‌رسد که کارگردان از قوای نظامی و کشورهای دوست گذشته و شوخی را به قشر خودش یعنی بازیگران و سینماگران رسانده است. «شوخی با هنرمندان» که تجربه‌اش در سینما و تلویزیون کم نیست، در «خوب، بد، جلف» تا مقداری به لودگی می‌رسد و هنرمندانی را نشان می‌دهد که به قول خودشان فقط «حال می‌کنند»! بگذریم از استفاده عجیب و جدید فیلم از بازیگران پیش‌کسوت.

قاسم‌خانی نشان داده که در نقد آن کس که بخواهد نقدش کند، کم نمی‌گذارد. چه آن نفر از نمایندگان مجلس ششم و تحصن آن‌ها باشد که در «پاورچین» به نمایش درآمد، چه دختران امروزی که به فکر مال و منال دوست‌پسر خود هستند. او نیوشا ضیغمی را در «خوب، بد، جلف» در نقش چنین دختری به کار می‌گیرد و در پوشش و آرایش برایش سنگ تمام می‌گذارد. استفاده از الفاظ زشت به عنوان تکه‌کلام پژمان نیز نشان‌دهنده همین روحیه کارگردان در معرفی شخصیت‌هایش است.

از نگاه فنی نیز به نظر می‌رسد که پیمان قاسم‌خانی هرچقدر که در نویسندگی خبره است، در کارگردانی مبتدی است و فیلم اولی بودنش برای هر مخاطبی آشکار است. شاید استفاده از سبک جُنگ‌واره و تقطیع‌های فصلی برای جبران همین ضعف کارگردانی باشد. استفاده بی‌تناسب و بسیار زیاد و هنجارشکن از موسیقی نیز نشان می‌دهد که کارگردان و مشاوران به این نتیجه رسیده‌اند که راه بهتری برای پوشاندن نواقص این فیلم نیست.

در مجموع باید حدس زد که این فیلم گیشه خوبی را به خود اختصاص دهد و با استقبال قشر سرگرمی‌طلب مواجه شود؛ همان‌طور که بسیاری از فیلم‌فارسی‌ها و فیلم‌های سینمای بالیوود این ویژگی را دارد و کارگردان هم سعی کرده از ویژگی‌های آن‌ها استفاده کند. اما از نظر محتوا حرف زیادی در فیلم نیست و جز کنایه‌ها چیزی دستگیر مخاطب نمی‌شود. آن‌چه می‌ماند توان کارگردانی قاسم‌خانی و ورود او به این عرصه است که خبر از آینده مهم‌تری می‌دهد، مخصوصاً اگر به عنوان فیلم برگزیده تماشاگران انتخاب شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.