رئیس پیشین فدراسیون والیبال اعتقاد دارد در سالهای بعد از انقلاب ورزش ایران نوسان زیادی داشته و سلیقه مدیران بر ورزش حاکم بوده است.

تحلیل 38 سال ورزش ایران؛ نوسان ورزش نشان از مدیریت سلیقه‌ها دارد نه برنامه

قدس آنلاین - گروه ورزشی - رها حاتمی:  عبور از حدود 4 دهه بعد از انقلاب اسلامی، برای او خاطرات زیادی ساخته. خاطراتی از آنچه بر ورزش گذشته، از همه خوب ها و بدهایش و  از دوران مدیریت با عنوان‌های مختلف؛ همین عمر طولانی حضور در پست های مختلف، بهترین بهانه است برای صحبت با محمدرضا یزدانی خرم به بهانه فرارسیدن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی. مدیری که مدتهاست مصلحت و محافظه کاری را کنار گذاشته و با صراحت حرف می‌زند. وقتی قرار می‌شود با او درباره حال و هوای ورزش بعد از انقلاب حرف بزنیم، همه حرفش رنگ و بوی تعریف و تمجید نمی‌گیرد. دوره به دوره بررسی می کند. خوبی ها را می‌گوید و کنارشان ضعف ها را می‌چیند.

17 سال در راس فدراسیون والیبال، 6 سال ریاست کشتی و پست هایی که در حاشیه اینها بوده. همه اینها یعنی کلی تجربه و حرف برای گفتن درباره سالهای بعد از انقلاب.
بعد از انقلاب چند رییس جمهوری در راس کار قرار گرفتند و به تبع این تغییرات چند مدیر در ورزش حضور یافتند و هر کدام کارنامه خودشان را دارند. در مقطعی ورزش را چرخ پنجم ماشین هم حساب نمی‌کردند و در مقطعی دیگر شاهد یک توجه ویژه به ورزش بودیم. بنابراین من موافق یک تحلیل کلی درباره شرایط ورزش در سال های بعد از انقلاب نیستم. به نظرم باید هر دوره مدیریت ورزش را به تبع هر دوره ریاست جمهوری بررسی کنیم تا بتوانیم یک تحلیل درست را ارائه کنیم.

پس باید از دوران مدیریت آقایان مصطفی داوودی و درگاهی شروع کنیم.
به نظرم حرکت ها در ورزش کمی دیرتر از این زمان آغاز شد. در دوره این دو بزرگوار، به این خاطر که خودشان آموزش و پرورشی بودند، بیشتر شاهد توجه به ورزش در این بخش بودیم. ضمن اینکه اوایل انقلاب بود و اولویت‌ها مسائل دیگری بودند.

خیلی سریع از این مقطع عبور کردید.
باید عبور کنیم و برسیم به زمان آقای غفوری فرد که من معتقدم تلاش اولیه برای حرکت جدی در ورزش در این زمان آغاز شد. دکتر غفوری فرد، رو به شایسته سالاری آورد و تلاش کرد افراد مختلف که با نفوذ بودند را از بخش های مختلف مثل مجلس یا صنعت به ورزش بیاورد. دو شرط هم برای این افراد گذاشتند. وقت بگذارند و  پول بیاورند. مدیران هم با مسوولان بالا دستی صحبت کردند، و حمایت بخش‌های مختلف از ورزش را به نسبت توانایی که آن بخش داشت، شاهد بودیم. البته باید این نکته را هم در نظر بگیریم که شرایط کشور در دورانی که آقای غفوری فرد در ورزش بودند، شرایط ویژه‌ای بود.

پس حضور مدیران از بخش های بیرونی ورزش از نظر شما بهترین دستاورد این دوران بود؟
فقط این نبود. به هر حال بعد از انقلاب درباره ورزش نظرهای مختلفی وجود داشت. من فکر می کنم کاری که آقای غفوری فرد خیلی به موقع انجام دادند این بود که علما را با ورزش حرفه ای و قهرمانی آشنا کردندو سعی کردند با صحبت‌هایی که انجام می‌دهند شرایط بهتری برای پرداختن مردم به  ورزش فراهم کنند. تغییر ذهنیت ها و ایجاد یک فرهنگ اسلامی در ورزش و نزدیک کردن این دو بخش به هم، اتفاق مثبتی بود که در دوران مدیریت اقای غفوری فرد در ورزش افتاد.

و با این حال و هوا ورزش مثل سایر  بخش ها وارد دوران سازندگی بعد از جنگ شد.
آقای رفسنجانی خیلی به ورزش علاقه مند بودند. ایشان در دوران طلبگی و حتی زمانی هم که زندان بودند، سرگرمی و تفریح‌شان والیبال بوده و به خاطر این علاقه شخصی، در دوران ایشان، شاهد اتفاق های خوبی در ورزش بودیم. به نظرم یکی از اتفاق های ویژه ورزش، از زمانی آغاز شد که با تصمیم آقای رفسنجانی، آقای هاشمی طبا در راس ورزش قرار گرفت. شرایط این دوران به گونه ای بود که هر تصمیمی که آقای هاشمی طبا می خواست بگیرد و انجام دهد، از سوی رییس جمهوری حمایت می‌شد. این رابطه بسیار خوب بین مدیریت ورزش و رییس جمهوری و حمایتی که دولت از ورزش داشت، شرایط خوبی را در سال‌های پس از جنگ در ورزش رقم زد. دستور ساخت بالغ بر هزار پروژه ورزشی و شروع این پروژه کار بزرگی بود اگرچه تکمیل و افتتاح بخشی از این پروژه‌ها به دوره های بعد رسید و زمان برد اما همین دستور کمک کرد به اینکه به سرانه فضای ورزشی کشور میزان قابل توجهی اضافه شود.

از این دوران بود که ورزش اولین گام‌ها را در مسیر علمی شدن برداشت. دستور ساخت آکادمی ملی المپیک، ساختمان های جدید کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش که در آن زمان سازمان تربیت بدنی بود و همچنین ساخت هتل المپیک ، در این زمان صادر شد و دیدیم که روند ساخت و تکمیل سریع انجام شد. خب اینها، جزو تصمیمات ماندگار ورزش است که از بین نمی روند. موضوع آکادمی ملی المپیک که متاسفانه مدتی است به شکل اولیه اداره نمی‌شود، موضوع کوچکی نیست. از این دوران بود که گفتند هر تیم ورزشی که می‌خواهد در رقابتی بین المللی شرکت کند، باید تست بدهد. حتی آقای هاشمی طبا تاکید کردند که شرط خروج از کشور برای تیم های ورزشی، انجام تست های مختلف در دوران آماده سازی تیم است. این دوران اتفاق های مثبت دیگری هم داشت، مثل حمایت از مدیرانی آقای غفوری فرد آورده بود.

و یک سال بعد، حضور محسن مهرعلیزاده در راس ورزش.
در این دوران برنامه ریزی برای توجه به رشته های مختلف را در دستور کار سازمان تربیت بدنی قرار دادند تا رشته هایی جز فوتبال هم دیده شوند. در والیبال ما در زیر گروه المپیک بازی می‌کردیم که برای اولین بار بحث اهدای پاداش به ورزشکاران پیش آمد و همان موقع بود که برای اولین بار به بازیکنان والیبال اتومبیل دادند. بعد هم موضوع تعیین پاداش برای قهرمانان ایران در المپیک مطرح شد و  در ادامه صندوق حمایت از قهرمانان ورزشی در این زمان راه اندازی شد تا ورزشکاران خیال‌شان بابت تامین هزینه های زندگی راحت باشد اگرچه در ادامه شرایط دیگری برایش رقم خورد. آقای مهرعلیزاده از ورزش شناخت زیادی نداشت اما نکته مثبتش این بود که ادعا هم نداشت. اگر نمی شناخت از افرادی کمک می‌گرفت که ورزش را می‌شناختند. موضوع اختصاص یک درصد از اعتبارات دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها به ورزش نیز در این دوران مصوب شد و توانستیم از بند " ب"، رقم های خوبی را برای ورزش جذب کنیم که متاسفانه در دوره بعد خیلی به این موضوع توجه نشد.

و در این مقطع بود که رسیدیم به دوران پر فراز و نشیب ورزش. از تشکیل وزارت ورزش گرفته تا موضوع تعلیق برخی رشته‌ها.
من ترجیح می‌دادم از این دوران عبور کنم و برسم به زمان حضور آقای روحانی در راس دولت. اما به هر حال تاریخ است و نمی‌توان بخش‌هایی از آن را حذف کرد. آقای احمد نژاد هم به ورزش علاقه داشت. همان زمانی هم که شهردار بود به فدراسیون‌ها کمک می‌کرد و زمانی که به دولت آمد نیز همین نگاه را به ورزش داشت اما دخالت‌های غیر کارشناسانه در امور ورزشی، شرایط را بهم ریخت. در این دوره از لحاظ مالی به فدراسیون‌ها کمک بیشتری شد اما تصمیماتی گرفته شد که تاثیر منفی اش از تاثیر مثبت پولی که داده شد، بیشتر بود. برای مثال موضوع بردن فوتبال از تهران به شهرستان‌ها. اینکه تصمیم گرفتند تیم ها را از تهران بگیرند و به شهرستان‌ها ببرند، هم فوتبال تهران را نابود کرد، هم تیم ها را. چون در آن شهرهایی که تیم ها به آنها داده شد، امکان حمایت از این تیم ها وجود نداشت و در نتیجه به نظرم با تصمیمات ایشان، ما در فوتبال خیلی ضرر کرد. در مورد جابجایی افراد هم همین رویه را پیش گرفتند. من تمنا کردم که مرا از والیبال به کشتی نبرند. 17 سال در والیبال بودم و کار داشت به خوبی پیش می رفت. اما قبول نکرد تا جاییکه من مجبور شدم 2-3 ماه به طور مشترک در والیبال و کشتی باشم تا اینکه خودم آقای داورزنی را برای فدراسیون والیبال معرفی کردم و به کشتی رفتم. شش سال هم در آنجا بودم و در نهایت به خاطر نقدهایی که کردم عزل شدم. پس در این دوران خیلی زیاد شاهد رفتارهای احساسی بودیم که منجر به این شد که خیلی از کارهای خوبی که در گذشته آغاز شده بود، رها شود. ما در والیبال خیلی خوب و علمی کار کردیم. تغذیه مناسب، بدنسازی، معلم خوب و استعدادیابی؛ بعدش چه اتفاقی افتاد؟ آیا هنوز هم کار استعدادیابی به همان شکل قدیم انجام می‌شود. آیا بعد از این تیمی که داریم، بازیکنانی در سطح اینها یا حتی دو – سه پله پایین تر داریم؟ به نظر من نداریم و این یعنی اینکه کارهای خوب رها شده است.

یعنی در دوران آقای روحانی این شرایط ادامه پیدا کرد؟
تصمیمات احساسی و اشتباهی در زمان احمدی نژاد که سعیدلو، علی آبادی و محمد عباسی را در راس ورزش گذاشت، گرفته شد و برای من جالب بود که این رویه در زمان دکتر روحانی، بر خلاف تصوری که وجود داشت ادامه پیدا کرد که البته این رویه به نوع مدیریت و نگاه آقای گودرزی بر می‌گردد. ایشان به خاطر رفتارهای احساسی، روسای خوب فدراسیون‌ها را کنار گذاشتند ضمن اینکه در این دوران در ادامه دوره قبل، تعاملات بین‌المللی خیلی کاهش پیدا کرد. البته الان با آمدن آقای سلطانی فر واقعا امیدوارم که اتفاق مثبتی بیفتد و قدری رفتارها و تصمیمات منطقی تر شود.

پس دوران آقای روحانی در ورزش از نگاه شما می تواند هم مثبت باشد، هم نقاط ضعفی داشته باشد.
وقتی آقای سلطانی فر استاندار زنجان بودند، به خاطر موضوع بند ب، من تعامل زیادی با ایشان داشتم و همان موقع متوجه شدم که ورزش دغدغه‌شان هست. به همین خاطر می‌گویم الان می توان امیدوار بود که با حضور ایشان شرایط خوبی رقم بخورد.

با این تحلیلی که شما از حال و هوای ورزش بعد از انقلاب ارائه کردید، این بخش و اتفاق هایش را خاکستری می‌بینید. گاهی سفید، گاهی هم تیره.
به نظرم نباید بیاییم و صد در صد بگوییم همه چیز خوب بوده. تا نقاط منفی را هم نبینیم، نمی‌توانیم برای آینده تصمیم بهتری بگیریم. به نظرم شرایط ورزش در تقریبا چهار دهه‌ای که پشت سر گذاشتیم، دوران پر نوسانی بوده. گاهی اوج گرفته و گاهی افول کرده و این نشان می‌دهد که یک سیستم جریان نداشته است. این روند نشان می‌دهد که فضای ورزش دست برخوردهای سلیقه‌ای را باز گذاشته است. اگر کسی ورزش را دوست داشته، خوب هزینه کرده و گزینه خوبی را به ورزش فرستاده است. کسی هم که دوست نداشته، کمترین توجه را کرده. گاهی هم افرادی بوده اند که ورزش را دوست داشتند اما نمی دانستند که چطور باید در ورزش مدیریت کنند. همه اینها یعنی آنچه امروز ما در ورزش می‌بینیم ، نتیجه سلیقه افراد است نه یک برنامه مدون بلند مدت. چه بسا در مقاطعی برنامه نویسی و برنامه ریزی هم داشته ایم اما افراد بعدی که آمده اند به آنها توجه نکرده اند. پس در این سالها در ورزش هم حال خوب داشتیم، هم حال بد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.