پرونده مردی که به دلیل شک داشتن به رابطه همسر و مرد همسایه او را کشته بود، روز گذشته با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

او را کشتم تا زندگی‌ام را نجات دهم

قدس آنلاین- ظهر یکی از روزهای اوایل سال جاری بود که به قاضی محسن مدیر روستا، بازپرس جنایی تهران خبر رسید مرد ۵۴ ساله‌ای که شنبه شب در درگیری مجروح شده بود ظهر یکشنبه در بیمارستان جان باخته است. پس از این تحقیقات در این زمینه آغاز و مشخص شد که عامل جنایت چند ساعت پس از حادثه به کلانتری مشیریه رفته و خود را معرفی کرده است. متهم هفته گذشته برای اخذ آخرین دفاعیات به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و گفت به دلیل سوءظن مرد همسایه را به قتل رسانده است و در آن موقعیت در حال خود نبوده است.

خبرنگار ما در حاشیه جلسه آخرین دفاع، گفت‌وگوی کوتاهی با متهم به قتل انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

***چه شد که تصمیم به جنایت گرفتی؟

مدتی می‌شد که به رفتارهای همسرم مشکوک شده بودم. فکر می‌کردم با مرد همسایه در ارتباط است اما راستش مطمئن نبودم تا اینکه چند روز پیش رم گوشی موبایل همسرم را برداشتم و آن را داخل کامپیوتر گذاشتم. می‌خواستم در حافظه آن، ‌موسیقی بریزم که یک دفعه چشمم به فایلی خورد. آن را که باز کردم صدای همسرم را شنیدم که انگار با مرد همسایه در مغازه‌ای بود و با هم صحبت می‌کردند. همین باعث شد که شک من به یقین تبدیل شود.

***از همسرت نپرسیدی ماجرا چیست؟

همسرم می‌گفت هیچ ارتباطی بین آن‌ها نبوده و آن روز مرد همسایه او را اتفاقی دیده و فقط نیتش کمک بوده است. پس از این کمی او را سؤال پیچ کردم که به گریه افتاد و در انتها به واقعیت ماجرا معترف شد. من فرزند بیماری دارم که برای او باید هفته‌ای یکبار به بیمارستان برویم. مثل اینکه در این رفت و آمدها و به دلیل اینکه این مرد همسایه نیز در بیمارستانی کار می‌کرد که بچه‌ام را به آنجا می‌بردیم آشنایی کوچکی بین زن من و او پیش آمده بود. همسرم البته می‌گفت رابطه‌ای بین آن‌ها نبوده است و تنها به دلیل اینکه این مرد می‌توانسته است از فروشگاه بیمارستان اجناسی را ارزانتر بردارد با هم رابطه برقرار کرده‌اند. با این حال مکالمات چیز دیگری را به من می‌گفت و تنها به دلیل اینکه او دیگر مزاحم زنم نشود به سراغش رفتم.

***چطور دست به جنایت زدی؟

شنبه چهار اردیبهشت بود. حدود ساعت ده شب مقابل در بودم که مرد همسایه را دیدم. به بهانه اینکه کرایه‌ام عقب افتاده او را به کناری کشیدم و به او گفتم پادرمیانی کند و با صاحبخانه صحبت کند. او از همه‌جا بی‌خبر همراهم آمد. او را غافلگیر کردم و گفتم چرا همسرم را اغفال کرده است. او اما زد زیر همه‌چیز و گفت ذهن من بیمار است. عصبانی شدم و با او درگیر شدم اما او باز هم زیر همه چیز می‌زد تا اینکه خواستم او را به پارک ببرم. اوترسید و درگیریمان شدت گرفت تا اینکه یک میله آهنی را برداشتم و او را تهدید کردم. او فرار کرد که در نتیجه میله را به سمتش پرتاب کردم و او روی زمین پهن شد.

***بعد چه شد؟

مردم جمع شدند. هرکه می‌پرسید می‌گفتم به‌خاطر ناموسم او را به قتل رساندم. دو نفر مرا از آنجا بردند. به پارکی در همان حوالی رفتیم و ساعتی با دو جوان درد دل کردم. آن‌ها از من خواستند تا به کلانتری بروم و خودم را معرفی کنم. گویا همان شب مرد همسایه به بیمارستان منتقل شده بود اما روز بعد فوت شد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.