۳۰ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۷
کد خبر: 504830

قدس آنلاین:

1ـ بست بالا: ترازوی شکسته
نقل «یحیی‌بن اَکثَم (قاضی)»: (ادامة استدلال مأمون در رد نظر دانشمندان)... پذیرایی‌کنندگان سرسرا، مبهوت ایستاده بودند و تماشا می‌کردند... صدای مردی از میان گروه دانشمندان بلند شد: «درباره این روایتِ پیامبر(ص) چه می‌گویی... که فرموده: اگر عذابی بر امت نازل شود، جز آن، کسی نجات نخواهد یافت»... مأمون به سوی مرد برگشت و گفت: «این روایت، مخالف قرآن خدا و ساختگی است... خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) فرموده است: تا تو در میان امتی، عذابی نخواهم فرستاد (آیة سی و سة سورة «اَنفال»)... شما، آن را هم‌اندازة پیامبر خدا(ص) می‌دانید؟!... (ناتمام)»./ از ترجمة جلد «دوازدهم» کتاب شریف «بحارالانوار»/ ترجمة موسی خسروی/ چاپ 1377/ صفحة 180 با تلخیص و...

2ـ سقاخانه: سفرنامة یه عمر (236)

«مرد»، دستی به ریش بلندش می‌کشه و عکسی رو که با کمک «نرم‌افزار تصحیح عکس» درست کرده، نگاهی می‌کنه... پرچم «سیاه‌رنگ پشت سرش»، کلمة «الله» و اسم «رسول‌الله(ص)» رو داره... و کنارش، پر از عکس‌های مَرده (که با رفقای کشته‌شده‌ش در جنگ «سوریه» و «عراق» گرفته)... عکس‌هایی در موصِل، سامِرّا، بَصرِه و شهرهای دیگه‌ای که مرد و رفقاش ـ با سلاح‌های سبک و سنگین و «جهاد نکاح» داعِش ـ تجربه‌شون کرده‌ن... مرد، عکس حرم «امیرالمؤمنین(ع)» رو که با انفجارهای ساختگی درست کرده، آمادة گذاشتن روی صفحة مَجازی‌ش می‌کنه و زیرش می‌نویسه: آمالُنا (آرزوهای ما)... و هنوز عکس رو نفرستاده که دیگه چیزی نمی‌فهمه... گلولة تانک، آمال مرد رو در دود و خاکِ خرابی سنگرش، دفن می‌کنه. / برگرفته از ترجمة جلد «اول» کتاب شریف «عیون اخبارالرضا(ع)»/ ترجمة علی‌اکبر غفاری و حمیدرضا مستفید/ چاپ 1380/ صفحة 668 ـ «حسین‌بن خالد»، از «امام‌رضا(ع)»... و امام(ع) از پدرانش... و ایشان از امیرمؤمنان علی(ع) و امیرمؤمنان(ع) از پیامبر(ص) نقل کرده است که فرمود: « (ادامه) ای مردم!... دشمن علی(ع) دشمن من است... (ناتمام) ». ـ با تلخیص.

3ـ پنجرة پولاد (113): علی‌محمد طُغرُل اصفهانی (قاضی و شاعر / مُتِخَلِّص به «شهاب» و بعد، «طُغرُل») ـ مدفون در حرم مطهر (پای «پنجرة پولاد»)/ کی می‌دونست چی به سرش می‌اومد؟!... از «اصفهان» که راه افتاد، مردم فقط می‌دونستن «قاضی» مشهور (کسی که اجدادش همه عُلَمای بزرگ اصفهان بودن)، به زیارت «امام‌رضا(ع)» می‌رفت... و می‌دونستن که می‌خواست برای همیشه در «مشهد» بمونه... اهل «شعر» و ادبیات، جمع شده بودن تا بدرقه‌ش کنن... کسی دلش نمی‌اومد خداحافظی کنه... با مردی که یه‌عمر، کسی جز خوبی ازش ندیده بود... بعدها خبری که ازش رسید، دل همه رو آروم کرد... در مسیر مشهد، وقتی به «سمنان» رسیده بود، اَجَلش رسیده و مرده بود... «مرتضی‌قلی‌خان» نایبُ‌التّولیة آستان قدس هم که خبر رو شنیده بود، دستور داده بود جنازه‌ش رو به مشهد برده بودن برای دفن. روز «سیزده‌رجب» که رسید، همه این بیتش رو زمزمه می‌کردن: «شد ز مولود علی(ع)، روی زمین، خُلدآیین / سَرْوِ طوبا شد و از بار، همه، ماءِ مَعین (سرودة مرحوم «طغرل») ـ درگذشتة سال 1292خورشیدی.

برگرفته از صفحة 116 در جلد «دوم» کتاب «مشاهیر مدفون در حرم رضوی» / اثر گروهی/ چاپ 1387/ بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی.

 4ـ بهشت «ثامن‌الائمه(ع)»: زیارت (179)

گاهی گُمَت می‌کنم... گاهی که تعبیرهای کوتاهم... به رسایی بلندی توصیفت نمی‌رسند... ستاره‌ای از منظومة درکت را نصیب شب ادراکم کن!/ در دعای پس از زیارت‌نامة «امام‌رضا(ع)» گفته شده است: «خدای من!... فهم آدمیان به درک اوجت نمی‌رسد... (ناتمام)» ـ دریافت، تلخیص و بازنویسی‌ از کتاب شریف «مَفاتیح‌الجَنان»، چاپ اول (بی‌تاریخ) از شرکت «اسوه». صفحة 830.

5ـ بست پایین: مثنوی‌های شِفا (10)

شِفای همسر مرد گرگانی / شب جمعه بیست و هشتم فروردین 1314 (10)

(خلوت سید) پای مغروریِ گذشته، شکست / رشد ما در شکستنی سخت است

گفت این را و بغض کرد و گریست / دید جز «آستانه»، راهی نیست

خواب از چشم‌های خسته، پرید / رو به درگاه حق، چنین نالید:

ای که جز تو کسی پناهم نیست! / شاهد انتظار و آهم نیست

چه کنم؟ ... عاشقم ... دلم تنگ است / همدم شیشة دلم، سنگ است ... (ناتمام)./ از کتاب «کرامات رضویه»، نوشتة حاج‌شیخ علی‌اکبر مُرَوِّج / نشر جعفری / چاپ سوم: 1363/ صفحة 188.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.