مجید تربت زاده: جذابیت و جالبی مراسم رونمایی از کتاب «خرستان» تنها به خاطر نام کتاب و قالب طنز آن نیست. ماجرا وقتی جالب تر می شود که بدانید نویسنده کتاب طنز «خرستان» آهنگساز پر کار و جدی کشورمان «لوریس چکناواریان» است. اگر فکر می کنید طنز نویسی یک آهنگساز آنقدرها جالب و غافلگیر کننده نیست پس لطفاً ادامه «گزارش از شخص» را بخوانید.

کودکانه های یک استاد

قدس آنلاین - جذابیت و جالبی مراسم رونمایی از کتاب «خرستان» تنها به خاطر نام کتاب و قالب طنز آن نیست. ماجرا وقتی جالب تر می شود که بدانید نویسنده کتاب طنز «خرستان» آهنگساز پر کار و جدی کشورمان «لوریس چکناواریان» است. اگر فکر می کنید طنز نویسی یک آهنگساز آنقدرها جالب و غافلگیر کننده نیست پس لطفاً ادامه «گزارش از شخص» را بخوانید.

خریت خیلی هم بد نیست!

اینکه در ۸۰ سالگی و پس از ۶۰ یا ۷۰ سال فعالیت موسیقیایی، درست جایی که خیلی ها فکر می کنند به خط پایان رسیده اند، هنوز دل و دماغ طبع آزمایی و نوشتن و آن هم طنز نویسی داشته باشی به نظر شما جالب و جذاب نیست؟ جذاب تر از این مقوله و حتی جالب تر از داستان های کتاب «خرستان» شاید سخنان «چکناواریان» در مراسم معرفی کتابش و در جمع چهره های سرشناس ادبی و فرهنگی کشور باشد که گفت : «خریت برای بشریت خوب است. اگر آدمیزاد در روز چند بار خریت نکند، آدم نمی‌شود! ... خرها هر روز که ما را می‌بینند، می‌گویند اینها دیگر کی هستند که روی دو پا راه می‌روند...». چکناواریان همچنین ابراز امیدواری کرد که شاید در آینده جلد دوم کتاب و حتی اُپرای خرها را هم بنویسد!

رهبر ارکستر ۱۴ ساله

پدر از زندان های استالین و مادر هم از جنگ میان عثمانی و ارامنه جان سالم به در برده و به ایران آمده بودند. «لوریس» را خدا در شهر «بروجرد» به آنها داد. خودش گفته است از ۵ سالگی با خرت و پرت های دم دستش مثلاً ویولون می ساخته و لابد می نواخته است. البته پدر و مادرش دو سال بعد تسلیم علاقه عجیب و غریبش به موسیقی شده و برایش معلم گرفتند. اگرچه تحصیلات رسمی را سال ۱۳۳۲ – ۱۶ سالگی- در هنرستان عالی موسیقی ایران اغاز کرد اما خودش می گوید در ۱۴ سالگی برای نخستین بار ارکستر باشگاه ارامنه را  و در ۱۶ سالگی ارکستر سمفونیک تهران را برای نواختن قطعاتی از بتهوون رهبری کرده است. چطوری اش را می توانید سر فرصت از خود استاد بپرسید!

اقلیت خودتی!

تحصیل در آکادمی موسیقی وین، ادامه تحصیل در رشته رهبری ارکستر در دانشگاه «میشیگان»، رهبری ارکستر سمفونیک تهران، زندگی در ارمنستان از سال ۱۳۵۷، ادامه فعالیت هنری در ایران، اجرای سمفونی های متعدد در خارج ایران، ساخت سمفونی «عاشورا»، اجرای سمفونی «رسول عشق و امید» و ... از جمله فعالیت های آهنگسازی است که روی ایرانی بودنش بیشتر از آنچه به نظر می رسد حساس است. سال گذشته مجری «صدای آمریکا» که ظاهراً موسیقیدان جهانی اما ایرانی را درست نشناخته بود پرسید : از اینکه در ایران یک اقلیت مسیحی هستید چه احساسی دارید؟  چکناواریان نگذاشت حرفهای مجری به آخر برسد و فوری پاسخ داد: «اقلیت خودتی... من ایرانی ام»! سال گذشته ما از این پاسخ استاد حسابی سرکیف شدیم شایدچون مانند مجری صدای آمریکا او را درست نمی شناختیم! سال ۹۳  هم در یک مراسم گفته بود: «ارامنه، گناه نکرده‌اند که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار،  ارمنستان از ایران جدا شد. آنها اقلیت نیستند،  فقط به مملکت خودشان بازگشته‌اند. ما همه ایرانی هستیم و برای ایران زحمت کشیده‌ایم».

سمفونی عاشورا

اگرچه بسیاری از اهالی موسیقی او را یکی از موسیقیدانان بزرگ جهان می دانند اما این تنها هنرش نیست. نخستین آهنگساز فیلم در ایران، در زمینه فیلم شناسی و حتی فیلمسازی، نویسندگی، طنز، مجسمه سازی، نقاشی و ... هم دستش خالی نیست. البته هنر دیگر «چکناواریان» فروتنی و صمیمیت و همچنین تعامل خوب با مدیران و مسؤولان هنری کشور است و به کمک همه اینها موفق شده سالهای سال در آسمان هنر ایران بدرخشد. اعتقاد به ایرانی بودن تنها در حرف ها و مصاحبه هایش نیست بلکه همه فرهنگ و هنر ایرانی با تار و پود وجودش آمیخته است و این را در آثارش نیز می توان دید. پیش از این در باره کودکی هایش، سقایی برای دسته های عزاداری محرم و تأثیر نوحه ها و موسیقی عاشورا گفته است و دارد سخت تلاش می کند تا سمفونی «عاشورا» را به سال ۹۶ یا ۹۷ برساند.

می خواهم کودک بمانم

به قول خودش شبیه ۱۰۰ ساله هاست اما ۸۰ سال بیشتر ندارد و هنوز یک سال نمی شود که به فکر چاپ ۱۰۰ داستان کوتاه افتاده و حرف از علاقه به بازیگری و حتی کارگردانی هم می زند. آقای موسیقیدان اگرچه زندگی را از «ب» بسم الله تا «ن» پایانش چیزی جز «عشق» و عاشقی نمی داند اما گاهی هم کودک درونش را می گذارد به جای خودش حرف بزند و بگوید: « ... روزی نیست که نخندم چون زندگی کوتاه است و ارزش جدی گرفتن ندارد، اگر عمر طولانی داشته باشم، مایلم کودک باقی بمانم»!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.