من در طول عمرم هرگز ندیده و نشنیده بودم که دولتی در ایران از چلو خورشت قیمه بادمجان، یا چلوکباب کوبیده یا کله پاچه مالیات آنهم از مصرف کننده بگیرد. نمردیم و در این دولت که وزیر اقتصاد و دارایی‌اش از فاتحان سفارت آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ و لابد از مستضعفان آن زمان بوده دیدیم.

  *خسرو معتضد

گنه کرد در بلخ آهنگری

به ششتر زدند گردن مسگری

 چند روز پیش برایم سر ظهر مهمان عزیزی که از استادان دانشگاهی و مردی ساده و درویش است رسید.پرسیدم ناهار چه می‌خوری؟

گفت: هر چه باشد بیاور فقط چلوکباب نباشد که از بس غذای متنوع ایرانی منحصر به چلوکباب و باقالی پلو و جوجه کباب و زرشک پلو شده اسم این غذها را که می‌آورند از اشتها می‌افتم ضمناً نمی‌خواهم خرج زیادی گردنت بگذارم.

گفتم نگران جیب من نباش؛دولت تدبیر و توسعه و پیشرفت روی صفحه آمارهای آن چنانی حقوق بازنشستگی بنده را ده درصد افزوده ۱۵۰ هزار تومان بر حقوق و مزایا و حق اولاد و حق عیال من اضافه شده، خوشبختانه این روزها فاتحه کتاب، فیلم، سریال تاریخی، پروژه تحقیقاتی هم خوانده شده و بنده چندان قلم نمی‌زنم. خوب شد آمدی و مرا از کسالت و ملالت تنهایی و تماشای «آی پد» درآوردی چه می‌خوری بگویم برایت از چلوکبابی بیاورند؟

گفت :بگو یک چلوخورشتی بیاورند. سخت هوس چلوخورش کرده‌ام. تلفن کردم و نیمساعت بعد آوردند.

دو ظرف مخصوص شبه فلزی چلوخورش قیمه آوردند که قیمت آن دو پرس بدون هیچ مخلفاتی فقط با یک عدد پیاز سفید چرخی قم و کمی نان لواش ۲۵ هزار تومان شده بود و رقم جالبتری که دیدم حدود ۲۰۰۰ ریال هم مالیات بر ارزش افزوده. البته ۶۰۰ تومان هم هزینه حمل با موتورسیکلت!؟

دیدم این سازمان مالیات عجب سازمان دقیق و منظم و منسجم و سختگیری است که به سفره نیمه خالی مردم هم چشم طمع دوخته است.آمریکا و اروپا میلیارد میلیارد دلار و یورو ایران را جریمه می‌کنند آنوقت دولت از مالیات گرفتن از چلوخورشت قیمه بادمجان هم صرفنظر نمی‌کند. خیر، حق و حقوق دولت باید تا ریال آخر گرفته شود.

از یک طرف دستوری دهند رستوران ها از مشتری ها سرویس نگیرند دکه آن‌ها می‌گیرند و مردم ضمناً به گارسون های زحمتکش و کم درآمد و زن و بچه‌دار انعام هم می‌دهند، من اگر انعام ندهم احساس گناه و خجالت می‌کنم)، از سوی دیگر رستورانی که دایماً دارد مالیات می‌دهد و مردمی که از صبح تا شام مالیات مستقیم و غیرمستقیم می‌پردازند باز مورد اجحاف قرار می‌گیرند و چند باره مالیات می‌دهند که حقوق بگیران نجومی در نهایت بی‌حیایی بگیرند و بخورند.

نمی دانم این مالیات بر ارزش افزوده را از کدام کشور اقتباس کردند؟ من سال ها پیش که به کشورهای فرنگستان سفر کردم «گاورمنت تاکسی» از خارجی‌های مسافر به آن ممالک موقع خرید کالا می‌گرفتند صد بار فروشنده سفارش می‌کرد موقع خروج از کشور در گمرک فرودگاه این ورقه را ارایه دهید گاورمنت تاکسی شما را به شما برمی‌گردانند.

در سال ۱۳۵۵ که به اروپا سفر کردم قیمت لیره پوند ۱۴۵ ریال بود و دلار ۶۹ ریال. این بود که نرفتم گاورمنت تاکسی را به من پس بدهند. حوصله و وقتش را نداشتم.

خیلی خوشحال شدم که وزارت اقتصاد و دارایی ما از قیمه بادمجان هم مالیات بر ارزش افزوده می‌گیرد و مدتی است به عللی رویش نمی‌شود تعرفه آن را سال به سال بالا ببرد و در همان ۹ درصد مانده اما دلم می‌خواهد بپرسم این مالیات به ارزش افزوده‌ها کجا می‌رود و صرف چی می‌شود؟

اگر باید صرف مملکت شود این همه مناظر فجیعی که از مردم فقیر و گرسنه در اقصی نقاط کشور حتی بوسیله رسانه‌های رسمی مملکت پخش می‌شود چیست؟ این مدارس کپری که عده‌ای پسر و دختر دهاتی خردسال در آغل گوسفندان نشسته و مثلاً در کلاس درس می‌خوانند چیست؟

سال ها بود می‌شنیدم که مدارس کپری در سراسر کشور برچیده شده است.پس این تصاویر دلخراش چیست؟ باور کنید من تلویزیون اتیوپی (حبشه) را نگاه می‌کنم (چقدر هم برنامه‌های شاد دارد باور کنید انسان دلش شاد و لبانش خندان می‌شود). گاهی تصاویر مدارس روستایی را پخش می کنند. چقدر تمیز و پاکیزه و در اتاق های روشن... اگر این مالیات‌ها به مصرف واقعی می‌رسد چرا این همه مناظر روستاهای ما تکان دهنده است؟ چرا اینقدر مردم ژنده پوش شده‌اند؟

فهمیدم ناقلاها این مالیات بر ارزش افزوده را از آبگوشت و قیمه بادمجان و هلیم صبحگاهی مردم و کله پاچه و کوبیده می‌گیرند صرف حقوق نجومی بگیران می‌کنند. اگر اینکار را نمی‌کنند چرا روستاهای ما «بعضی‌هایشان» به روستاهای عصر سلطان سلیم و سلطان سلیمان عثمانی می‌ماند که هر وقت به ایران می‌آمدند همه جا را ویران کرده و مردمش را می‌کشتند و حالا سریال های دروغ و مزخرف و چرت پرت خودشان را به خورد ملت ایران می‌دهند.

حرف حرف می‌آورد. سریال ابلهانه حریم سلطان تمام شد، سریال ماه پیکر شروع شد. یک سلطان زن باره با هزار زن حلقه بگوش خاک بر سر توسری خور که اختیار جانشان دست سلطان دایم الخمر و چند سلطانه است مثل بید می‌لرزند و بله بله می‌گویند. خانم ها و آقایان ایرانی تاریخ نخوان ایرانی که نمی‌دانند ترکان عثمانی چه به روز اجداد آنان (ایرانیان قرن ۱۶ و ۱۷ و ۱۸) آورده‌اند می‌نشینند و با لذت تماشا می‌کنند. خیلی هم دلشان می‌خواهد جای سلطان و سلطانه‌های بی‌غیرت بیکاره تن پرور باشند.

شنیدم گروهی که روح بابک خرم دین و آتورپات و ستارخان و باقرخان از رفتارشان در آن دنیا می‌لرزد در یکی از استادیوم ها برای لجبازی با هم میهنان خود فریاد می‌زنند: خلیج، خلیج عربی.

این عده خیال می‌کنند چه هنری به خرج داده‌اند که مثلاً سلطان سعودی خلاص از مغز و چند پان غربیست و چند پان ترکیست از این رفتار خوششان بیاید. عده ای در نهایت بی‌شرمی چنگیز و تیمور و سلیم و سلیمان را نیاکان خود می‌انگارند و از بس بی‌سواد و نادان و شرور و هوچی هستند یک صفحه تاریخ نخوانده‌اند که بدانند آذربایجان گاهواره آتش ایران زمین ارتباطی به مغولان و ترکان عثمانی ندارد .

من فکر می‌کنم عده‌ای آنان را تشویق و ترغیب هم می‌کنند که این شعارهای ابلهانه را بدهند. اما آذربایجان لقمه گلوگیری است از گلوی اسکندر و هیاکله و ترکان خاقانه غربی و شرقی و خردان و روس‌ها و آلان‌ها تازیان و عثمانی‌ها و روس ها فرو نرفت و بلع نشد و امروزه هم تجزیه آذربایجان آرزوی محال است.

در دوران جنگ اول روسیه تزاری و امپراتوری عثمانی مضمحل شدند و آذربایجان برای ایران ماند. در دوران جنگ دوم هم همینطور. امروزه هم زوزه کشان باکو و پان تو وانیست‌ها کاری از پیش نمی‌برند. چه می‌شود کرد؟ دولتی که چشم به سفره مردم داشته باشد و از قیمه بادمجان و کله پاچه مالیات بر ارزش افزوده بگیرد تماشاگران مسابقات فوتبالش هم باید فریاد خلیج عربی و مرگ بر کوروش سر بدهند. راستی بروید تحقیق کنید چرا این وضع پیش آمده؟ اصل مالیات بر ارزش افزوده قیمت بادمجان است که خوشبختانه از سفره‌های مندرس مردم و از یک ظرف چلوخورش هم برداشته شده بر مصرف اتینا می‌رسد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.