۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۴
کد خبر: 526602

گروه جامعه:آقای اسحاق جهانگیری اخیراً در مصاحبه‌ای گله کرده‌اند که چرا مردم، رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی اینقدر به ویلاهای از ۱۰ تا ۴۵ میلیارد تومانی وزیران کابینه شیوخ و سالخوردگان در لواسانات و ولنجک گیر می‌دهند و تصاویر آن‌ها را در شبکه‌های اجتماعی انتشار داده طی مصاحبه‌هایی با کسبه و اهل محل که با حسرت و دلخوری به ویلاها می‌نگرند مطالبی از قول آن مردم کسبه و مقیم محل در اینترنت منعکس می‌شود.

*خسرو معتضد

پاسخ این پرسش آقای معاون اول رئیس‌جمهوری چند تاست که یکی یکی پاسخ می‌دهم:

اول از همه منفعت‌جویی و تنها خوری این جنابان است که مثلاً آقای دکتر آخوندی وزیر راه و شهرسازی در آن ویلای باعظمت خودش (ایشان خانه مجلل دیگری هم در شهر دارند) می‌نشیند و چشم ندارد صدها هزار بی‌خانمان مستأصل در آپارتمان های کوچک ولی بالاخره دارای چهار دیواری و سقف مسکن‌های مهر بیتوته کنند و از اجاره نشینی رهایی یابند و آلاخون و والاخون نباشند.

دوم: خست و خودخواهی این وزرای طماع و سالخورده است. در تهران از صد پنجاه سال پیش. حتی پیشتر از ۲۰۰ سال پیش، هر صدراعظم، شاهزاده، وزیر، خان، سپهسالار، خانی که در محله‌ای می‌نشست اهالی آن محله به نحوی از همسایگی آن برگ محتشم و ثروتمند و بانفوذ متنعم می‌شدند. مشکلی با دولت داروغه داشتند به او مراجعه می‌کردند. در ماه های محرم و صفر و ماه رمضان بساط روضه خوانی و شام و افطار در خانه‌اش گسترده بود، به هر مناسبتی گوسفندی می‌کشت و گوشت آن را بین اهل محل بخصوص مستحقان تقسیم می‌کرد. گاهی یکی از خویشاوندان او دختری از اهل محل را شناسایی می‌کرد، خواستگاری کرده به عقد خود درمی‌آورد اهل محل او را داماد خود و فامیل خود به حساب می‌آوردند.

پل امیربهادر، منزل اتابک امین السلطان، خانه عین الدوله، خانه فرمانفرما خانه ناصرالملک بزرگ و کوچک (محمود و ابوالقاسم خان)، خانه سپهسالار تنکابنی، خانه صد نفر دیگر ملجاء نظم مردم بود. مثل خانه علمای بزرگ تهران، پس از مشروطه تا حدود سال های ۱۳۳۵ هـ.ش هم باز هم در خانه رجال به روی مردم باز بود. هفته‌ای یک بار درِ باغ یا خانه اشرافی را باز می‌گذاشتند. دولتمرد مشهور مثل مرحوم دکتر امینی همه مراجعان را می‌پذیرفت. جمعه‌ها هم عده‌ای دیگر مردم را می‌پذیرفتند و توصیه‌هایی برای رفع مشکلات آنان می‌نوشتند. تنها دکتر اقبال و شریف امامی و منصور و هویدا این رویه را دنبال نکردند و مردم از اهل دولت و دولتمداران دور شدند، در این میان امیراسدالله علم چون خان زاده خراسانی بود و دهقانان بیرجند خواست های خود را با او در میان می‌گذاشتند و نفوذ زیادی داشت ضمن انجام صدها کار مشروع و نامشروع هفته‌ای یک روز در خانه را برای رجال و منتظرالوکاله‌ها و منتظرالوزاره‌ها و رعیت‌های قاینات میان آن ها یه خورده باز می‌گذاشت و با رجال ماساچوستی (از آمریکا برگشته‌های) کابینه‌های حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا تفاوت داشت.

هویدا نخست وزیری بود که فقط خواص را که تصور می‌کرد مورد عنایت ذات اقدس ملوکانه هستند می‌پذیرفت. شخصی از سیاستمداران امروزی به من گفت: هویدا از مال دنیا یک پیکان و یک آپارتمان داشت.

گفتم: اصلاً چنین چیزی نیست. هویدا هر سال صد میلیون تومان بودجه سری در اختیار داشت که نحوه خرج آن با خودش بود و به کسی حساب پس نمی‌داد. اتومبیل پیکان او در میان دو اتومبیل بنز محافظان حرکت می‌کرد و بیشتر محض عکسبرداری و فیلمبرداری تبلیغات چی‌های دولت بود.

روزی معاون یک سازمان که مرد درستکاری بود مرا به خانه ساده‌اش دعوت کرد. حین صحبت به من گفت: هویدا به من می‌گفت: چرا در خانه برادرت نشسته‌ای؟ هر وقت خواستی به من بگو دستور بدهم برایت یک خانه یا آپارتمان شیک خریداری کنند. معاون گفت: قربان وجوه لازم را ندارم. هویدا پاسخ داد: از بودجه سری نخست وزیری هویدا به کسان بسیاری در مطبوعات از جمله کسانی که ناگهان چپگرا شدند و امروزه در بی.بی.سی سخن پراکنی می‌کنند ماهانه تا حتی پنجاه هزار تومان حق و حساب می‌داد. خوبست مطبوعات سال ۱۳۵۳ را بخوانید تا ببینید چه قربان صدقه‌هایی از آن مرحوم می‌شد و او را نابغه علم سیاست ایران می‌خواندند.

عَلَم می‌نویسد هویدا گفت: من تا بیست سال دیگر نخست وزیر ایران خواهم بود من از خلال گزارش های تصویری شبکه‌های مجازی دیده‌ام کسبه و ساکنان محل با حقه و حسد و تمسخر از ویلانشینان لواسان سخن می‌گویند یاد حزب توده افتاده آنقدر درباره رجال کاخ نشین ایران بدگویی کرده و البته با استناد به مدارکی درباره ثروت و مکنت و شکوه و جلال کاخ نشینی آن رجال سخن گفته بود که هر جوان توده‌ای می‌گفت آرزوی من اینست به کاخ سرلشکر ارفع در لارک حمله کنم و با نارنجک آن جا را ویران کنم. ارفع گاوداری و غازچرانی می‌کرد و در لارک باغ و مزرعه بزرگی داشت که شیر و لبنیات تهران را تا حدودی تأمین می‌کرد (حالا آن باغ گویا در اختیار بنیادی است و در عمارت جدیدی در آن که به تلویزیون اجاره داده شده برنامه خندوانه ضبط می‌شود. من هم روزی به آنجا دعوت شدم و دیدم چه باغ سرسبز و دلگشایی بوده است که حالا باصفاتر هم شده است).

آقای جهانگیری گفت: خوبست مردم بروند ویلاهای سایر مقام داران قوه قضاییه و مقننه و نیروهای نظامی و انتظامی را ببینند و اینقدر به ویلاهای وزرا نگاه نکنند!!

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.