خط قرمز- بهاره بختیاری: بعد از فوت همسرش دیگر نمی‌توانست دست بروی دست بگذارد و منتظر بنشیند تا شاید فرجی شود و از خجالت بچه‌های قد و نیم و دختر و دامادش برآید. تصمیم می‌گیرد برای بدست آوردن خرجی روزانه‌اش سرکار برود، اما از آنجایی که نه سواد درست و درمانی داشت و نه تجربه کار مجبور می‌شود به این در و آن در بزند تا یک کار آبرومند پیدا کند که حداقل پیش دامادش شرمگین نشود.

کلاهبرداری از محرومان به بهانه تأمین جهیزیه دختران دم بخت

روزها و شب‌های زندگی‌اش را یکی پس از دیگری با کارگری در خانه‌های مردم می‌گذراند. یک دلش پیش تربیت زهرا و نگین 5 و 7 ساله بود و یک دلش هم به خرج و مخارج جهیزیه نرگس 18 ساله. بی‌پولی امانش را بریده بود.

هر چه با خود حساب و کتاب می‌کرد، با ماهانه 800 هزار تومان نمی‌توانست از پس زندگی برآید. بر دوش کشیدن بار زندگی بعد از فوت ناصر شرایط تأسف باری برای او به وجود آورده بود. بعد از مراسم ختم چند باری می‌شد که خانواده شوهر نرگس مستقیم و غیرمستقیم به گوشش رسانده بودند که باید هر چه زودتر دست به کار شود تا تکلیف زندگی این دو جوان را پس از 3 سال عقد مشخص کند. او که از دستش کاری برنمی‌آمد تا جهیزیه نرگس را تکمیل کند به پیشنهاد یکی از اقوام تصمیم می‌گیرد، شرایط زندگی‌اش را با یک مرکز خیریه در میان بگذارد تا شاید مشکلش حل شود.

او روی این را نداشت تا از کسی پرس و جو کند و سراغ مرکزی مطمئن و معتبر برود تا اینکه بالاخره از طریق یکی از اقوام با برگه آگهی که در خانه ریخته شده بود به یک مرکز خیریه معرفی شد. در این مرکز پس از تکمیل فرم، به او قول دادند که در کمتر از یک ماه جهیزیه دخترش به کمک چند تن از خیرین تأمین و به خانه او فرستاده می‌شود. پس ازمدت‌ها درگیری ذهنی شنیدن این خبر برای او خیلی خوشحال کننده بود. مانده بود، این خبر را چگونه به دختر و دامادش بدهد، پس از کلی کلنجار رفتن با خود تصمیم می‌گیرد، به آنها بگوید بالاخره پس از ماهها انتظار، نوبت وامش رسیده است و از آنها خواست خودشان را برای مراسم عروسی آماده کنند.

چند هفته بعد که می‌بیند خبری از خیریه نشد، تصمیم می‌گیرد با آنها تماس بگیرد و دلیل تأخیر را از زبان مسئولش بشنود. مسئول خیریه به او می‌گوید که جهیزیه آماده است و تنها ارسال آن هزینه دارد که باید به شماره کارتی که از طریق پیامک ارسال می‌شود مبلغ 200 هزار تومان واریز شود تا تمام اسباب و وسایل یک جهیزیه کامل در خانه‌اش بیاید. زن فردای آن روز هر طور بود با قرض و قوله و خواهش و التماس از دوستان و آشنایان پول را جور کرد و به شماره حسابی که پیامک شده بود واریز کرد. پس از واریزی پول، چند روز گذشت اما خبری از جهیزیه نشد، هر چی با شماره متصدی خیریه تماس گرفت خبری نبود. نمی‌دانست چیکار کند. انگار به دلش افتاده بود که خبری از جهیزیه نیست. ذهنش به هر راهی می‌رفت. از یک طرف با خودش می‌گفت، جواب نرگس و خانواده شوهرش را چه بدهد، از یک طرف با خودش می‌گفت، چرا گوشی آن مرد خیر خاموش است. باورش شده که آدم بدبختی است. موضوع را با دوستش در میان می‌گذارد با پیشنهاد همسر او موضوع را با پلیس فتا در میان می‌گذارند و برای تکمیل پرونده شکایتش به کلانتری محل می‌رود. آنجاست که متوجه می‌شود آن مرد به ظاهر خیر، فرصت طلبی بیش نبوده که علاوه بر وی سر چندین خانواده نیازمند را به همین شیوه کلاه گذشته و با گرفتن مبالغ ناچیز، از طریق دادن وعده‌های توخالی کمک، درآمد خوبی بدست آورده است.

در همین راستا، به سراغ سرهنگ جهانشیری، رئیس پلیس فتا خراسان رضوی می‌رویم. او در توصیه به شهروندان می‌گوید: شهروندان به مراکز خیریه نامعتبر اعتماد نکنند.

او می‌گوید: متهمان این پرونده با نقشه قبلی، مرکز خود را به عنوان مکانی که تازه تأسیس شده و هدف آنها این است تا به افراد نیازمند کمک کنند، معرفی می‌کنند تا افراد بی‌سرپرست و بدسرپرست که درخصوص تأمین جهیزیه به کمک احتیاج دارند، به سراغ آن مرکز بروند و پس از گرفتن اطلاعات اولیه از افراد، قول تأمین جهیزیه را با کمک خیران می‌دهند. این شیادان بعد از چند هفته از فرد متقاضی می‌خواستند، رقمی اندک را به شماره کارتی که از طریق پیامک ارسال می‌شود، واریز کنند.

رئیس پلیس فتا خراسان رضوی در ادامه می‌افزاید: هر چند که متهمان رد پایی از خود به جا نگذاشتند اما پس از گذشت چند هفته از طریق شماره حساب ردیابی، شناسایی و طی یک عملیات غافلگیرانه دستگیر شدند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.