خط قرمز – مهدی کاهانی مقدم: مرد 38 ساله‌ای که زن جوان خود را در برابر چشمان فرزندانش در مشهد با ضربات چاقو به قتل رسانده بود، با اعترافات تکان دهنده خود پرونده این جنایت را پیچیده‌تر کرد.

اعترافات مردی که زنش را در برابر فرزندانش سلاخی کرد

به گزارش خبرنگار ما این مرد نیمه‌های شب پنجشنبه گذشته پس از مشاجره لفظی شدید با همسر 29 ساله اش، چند ضربه چاقو به پهلو، پشت و شکم این زن که در پناه چهار فرزند تنی و ناتنی خود قرار گرفته بود، وارد کرده و متواری شده بود.

به دنبال فرار این مرد، پسر نوجوان خانواده بلافاصله با کمک امدادگران اورژانس 115 جسم نیمه جان مادر ناتنی‌اش را به بیمارستان انتقال داد اما تلاش کادر درمانی هم نتوانست مادر را زنده نگه دارد و او براثر اصابت ضربات چاقو به ناحیه قلب و ریه و عوارض ناشی از آن جان سپرد.

با اعلام مرگ این زن، کاظم میرزایی، قاضی ویژه قتل عمد دادگستری مشهد به همراه اکیپی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی و عوامل بررسی صحنه جرم در بیمارستان حضور یافته و به تحقیق در این باره پرداخت.

نوجوان 15 ساله‌ای که با کمک امدادگران اورژانس پیکر نیمه جان مادرش را به بیمارستان رسانده بود، درباره چگونگی وقوع ماجرا به مقام قضایی گفت: من 2 ماهه بودم که مادرم از پدرم طلاق گرفت و پدرم با «مرضیه» (مقتول) ازدواج کرد و نامادری‌ام با محبت مرا در کنار خواهر بزرگم که ازدواج کرده و دو پسر خردسال خودش، بزرگ کرد. شب حادثه  نفهمیدم که درگیری بین پدر و نامادری‌ام به چه خاطر رخ داد؛ ولی وقتی با سروصدای آن‌ها به همراه دیگر برادرانم از خواب بیدار شدیم، دیدم پدرم در اتاق دیگر با عصبانیت گلوی مادرم را فشار می‌دهد. به کمک مادرم رفتم و او را از دست پدرم خلاص کردم و به اتاق خواب خودمان بردم اما پدرم بار دیگر به سمت او حمله کرد و با چاقوچند ضربه به شکم، پشت و پهلوی او وارد کرد بعد هم با همان چاقو ضرباتی به سر من کوبید که سرم شکست. در این هنگام پدرم گوشی مادرم را از روی اپن آشپزخانه برداشت و درحالی که شلوارش را به دست گرفته بود از خانه خارج شد. من هم وقتی مادرم را نقش بر زمین و خون آلود دیدم با اورژانس تماس گرفتم که بلافاصله او را به مرکز درمانی انتقال دادیم ولی تلاش پزشکان به نتیجه نرسید و نامادری‌ام جان خود را از دست داد.

قاضی کاظم میرزایی با شنیدن این اظهارات و براساس تجربه قضایی خود، احتمال داد متهم به قتل در آن وقت صبح سرگردان بوده و احتمال دارد به کارگاه محل کارش بازگردد؛ به همین خاطر با صدور دستورات ویژه به مأموران کلانتری شهرک مهرگان مشهد که جنایت در حوزه استحفاظی آن‌ها رخ داده بود، از آنان خواست با درنظر گرفتن این فرضیه، به ردیابی متهم بپردازند.

در همین راستا گروهی از مأموران انتظامی به سرپرستی سروان برزنونی (جانشین کلانتری مهرگان) وارد عمل شدند و در قالب چند تیم درحالی به رصدهای اطلاعاتی پرداختند که قاضی ویژه قتل عمد، نظارت مستقیمی بر عملیات داشت. از سوی دیگر مأموران انتظامی با راهنمایی‌های سرهنگ محمد بوستانی (فرمانده انتظامی مشهد) از همه توان اطلاعاتی و عملیاتی خود برای شناسایی محل اختفای متهم استفاده می‌کردند تا این که گروهی از ماموران موفق شدند محل کار متهم را شناسایی و به محاصره درآورند. آنان پس از اطمینان از حضور متهم 38 ساله در محل و هماهنگی با مقام قضایی، در یک عملیات هماهنگ، وارد عمل شده و متهم را دستگیر کردند.

متهم که تنها چند ساعت بعد از ارتکاب قتل در چنگ قانون گرفتار شده بود، به دستور قاضی کاظم میرزایی به مقر پلیس آگاهی استان منتقل شد؛ وی که در بازجویی‌های اولیه کارآگاهان برای رهایی از مجازات، دست به داستان سرایی‌های ساختگی متعددی می‌زد، روز شنبه وقتی مقابل بارپرس شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گرفت، اگرچه باز هم به تناقض گویی پرداخت اما دیگر نتوانست حقیقت موضوع را پنهان کند و به وارد آوردن ضربات چاقو اعتراف کرد و گفت: همسر اولم به بیماری سرطان مبتلا بود، به همین خاطر سال‌ها قبل با مرضیه (مقتول) ازدواج کردم تا این که حدود 6 سال قبل همسر اولم از من طلاق گرفت ولی مرضیه هم به بیماری کلیه دچار بود و نمی‌توانست برخی از وظایف زندگی مشترک را به درستی انجام بدهد، این بود که به توصیه او با زن غریبه‌ای که در یک قنادی کار می‌کرد آشنا شدم. من که شماره تلفن آن زن را به دست آورده بودم، با ارسال پیامک هایی خودم را مجرد معرفی کردم و قرار شد با یکدیگر نیز در پارک ملاقات کنیم اما آن زن به مجرد بودن من مشکوک شده بود؛ به همین دلیل از من خواست تا به خانه‌ام بیاید. من هم به همسرم (مرضیه) گفتم که بچه‌ها را جای دیگری ببرد تا من با آن زن ملاقات کنم ولی همسرم به پلیس گزارش داده بود و ما توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدیم. پرونده ما هنوز در دادسرا مورد رسیدگی قرار داشت که آن زن غریبه پیامکی برای من ارسال و عنوان کرد: مرد دیگری برایش پیامک می‌فرستد. او به من مشکوک بود که شماره تلفنش را در اختیار فرد دیگری گذاشته‌ام، من هم بلافاصله به همسرم مظنون شدم و به او گفتم تو شماره آن زن را به کسی داده ای؟ همسرم نیز بدون تأمل گفت: بله! شماره را به برادرم دادم تا به آن زن بگوید دست از سر زندگی من بردارد. وقتی این جمله را شنیدم به آن زن غریبه پیامک دادم که همسرم این کار را کرده است ولی هنوز در حال پیامک بازی شبانه بودم که ناگهان مرضیه گوشی را از دستم قاپید و آن را به دیوار کوبید! از این حرکت مرضیه به شدت عصبانی شدم و گلویش را با دست محکم فشردم اما دلم نیامد خفه‌اش کنم تا اینکه که فرزندانم به کمکش آمدند. من هم چاقویی را که زیر رختخواب بود، برداشتم و ضرباتی به همسرم زدم و چند ضربه هم با ته دسته چاقو به سر پسر بزرگم کوبیدم. سپس از خانه فرار کردم!

ادامه این گزارش به نقل از قاضی میرزایی حاکی است هرچند متهم به ارتکاب جنایت صراحتاً اقرار کرده اما با توجه به شواهد و قراین موجود، هنوز تناقض گویی‌های آشکار در اظهارات وی مشهود است و به منظور انجام تحقیقات بیشتر این متهم هم اکنون با قرار بازداشت موقت در اختیار کارآگاهان جنایی قرار دارد تا تحقیقات بیشتری درباره برخی از ادعاهای متهم صورت گیرد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.