ایرانشهر- در پیچ و خم‌ سختی‌های زندگی، اگر روزی در حالی که در خیابان قدم می‌زنی و ذهنت پر از مشغله‌های کاری و مشکلات است، نگاهی به اطرافت بیندازی، فردی را می‌بینی که شاید در ظاهر با تو کمی متفاوت باشد، اما خوب که به او نگاه می‌کنی، آن قدر پر تلاش و با انرژی است که معلولیت وجودش سبب محدودیت برایش نمی‌شود.

معلولیت مامحدودیت نیست، امکانات مامحدو است

حسین سپاهی:معلولان، مشکلات آن‌ها، مسکن، ازدواج و دانشگاه معلولان، مناسب‌سازی معابر برای این قشر از جامعه و هزاران خبر، گزارش، مقاله و یادداشت با موضوع معلولان بارها در رسانه‌ها منتشر شده است، اما آیا سازمان بهزیستی، وزارت رفاه و تشکل‌های معلولان توانسته‌اند پاسخگوی نیازهای اساسی این قشر از جامعه باشند؟

شنیده‌ایم که گفته‌اند معلولیت محدودیت نیست. این جمله برای همه مردم قابل تصور است؟

حل مشکلات معلولان؛ شاید وقتی دیگر

در مسیر جاده ایرانشهر به کورین از توابع شهرستان زاهدان بودیم که بنزین خودرو تمام شد و مجبور به توقف شدیم. هنگام بنزین زدن، دو معلول که در کنجی نظاره‌گر دیگران بودند، توجهم را جلب کرد. باب بحث و گفت‌وگو را با آن‌ها باز کردم. درباره زندگی‌شان پرسیدم و اینکه آیا بهزیستی کمکی به آن‌ها کرده است یا خیر؟ هر دو بیان داشتند که بهزیستی به هر کدام از ما فقط ماهیانه ۵۰ هزار تومان می‌دهد که این مبلغ کم، کفاف زندگی‌مان را نمی‌دهد در حالی که هرماه ۱۲۰ هزار تومان اجاره بها پرداخت می‌کنیم و هزینه آب و برق و... هم هست.

عبدالحق سپاهی یکی از آن دو معلول است که در سال آخر رشته ریاضی و فیزیک در حال تحصیل است. او می‌گوید: به سختی و با کمک مادرم توانستم، درسم را ادامه دهم، اما به دلیل مشکلاتی که داشتم، موفق نشدم دیپلمم را کامل بگیرم و سه درس را تجدید شدم که ان شاءالله شهریور ماه بتوانم موفق به اخذ دیپلم بشوم.

عبدالحق با بیان اینکه معلولیت دال بر محدودیت نیست و می‌خواهم به مقام‌های بالاتر برسم، می‌افزاید:  به خواست خدا در المپیاد ریاضی شهرستان سراوان مقام اول را کسب کردم.

وی در عین حال خاطرنشان می‌کند: همیشه این شعار را می‌شنویم که «معلولیت محدودیت نیست»، پس تفاوتی بین معلولان و دیگر اقشار جامعه وجود ندارد، اما آیا من که بسختی زندگی کنم، با ۵۰ هزار تومان کمک بهزیستی می‌توانم به موفقیت‌هایی که آرزو دارم، دست پیدا کنم؟ از امکانات بهزیستی فقط  همین ۵۰ هزار تومان است که ماهیانه برایم پرداخت می‌شود.

این معلول به برخی مشکلاتش اشاره می‌کند ومی گوید: با توجه به بعد مسافت روستای کورین که در آن زندگی می‌کنیم، نمی توانم در مسابقات ورزشی یا المپیادهای درسی شرکت کنم چه برسد به اینکه در دانشگاه تحصیل و برای خود شغلی انتخاب کنم.

عبدالحق سپاهی می‌افزاید: مادرم توان پرداخت هزینه تحصیل و ایاب و ذهاب ما را ندارد و از راه سوزن دوزی بسختی معیشت ما را تأمین می‌کند.

وی می‌گوید: نمی خواهم به خاطر معلولیتم پس زده شوم، بدون آنکه به توانایی‌هایم توجه شود.

به گفته عبدالحق از این‌ها که بگذریم، بد نیست برای یک بار هم که شده از دریچه چشم معلولان به مشکلات آن‌ها نگاهی داشته باشیم یا حتی یک روز را برای انجام کارهایمان از صندلی چرخدار استفاده کنیم تا بفهمیم که این قشر از جامعه با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم می‌کنند.

هزینه‌های اجاره و معیشت و تحصیل

برای عبور از خیابان در حالی که روی ویلچر نشسته، منتظر است تا خیابان آرام و تعداد ماشین‌ها کم شود. پای درد دلش که می‌نشینی، خنده از لب هایش جدا نمی‌شود، اما به دستانش که نگاه می‌کنی، پر از چین و چروک‌ها و زخم‌های زمانه است.

محمدحسین برادر دیگر عبدالحق که او نیز معلول (از ناحیه پا فلج) است، می‌گوید: در رشته علوم تجربی محصل بودم و در یکی از روستاهای بخش کورین - زاهدان به نام حسن آباد زندگی می‌کنیم و همچنانکه برادرم گفت، به دلیل نداشتن توان مالی، مادرم مجبور است از راه سوزن دوزی هزینه زندگی و اجاره بها را بپردازد تا بتوانیم روزگارمان را بگذرانیم.

محمد حسین می‌افزاید: با یک یارانه و ۵۰ هزار تومان بهزیستی نمی توانیم، امرار معاش کنیم  چون افزون بر مخارج تحصیل ما خواهر کوچکم نیز که در پایه پنجم درس می‌خواند، هزینه دارد.

وی می‌افزاید: بهزیستی چند سال قبل یک ویلچر در اختیارم قرار داد که به دلیل اینکه در روستا زندگی می‌کنم، ویلچر فرسوده شده و از بین رفته است و من و برادرم بسختی می‌توانیم جابه‌جا شویم.

به آرزوهای ورزشی‌ام نرسیدم

محمد حسین می‌گوید: به ورزش علاقه بسیاری دارم و در رشته والیبال نشسته در زاهدان  قبول شدم و مربی تیم از من خواست تا در این رشته مقام کسب کنم، اما متأسفانه چون در روستا زندگی می‌کنم و به گفته مربی ورزش خوابگاه ورزشی ندارند، نتوانستم به ورزش بپردازم و باز هم به آرزویم نرسیدم.

محمد حسین می‌افزاید: همچنین به عنوان بازیگر نمایشی در زاهدان تست دادم و قبول شدم ولی به دلیل مسافت ۸۵ کیلومتری زاهدان با روستایمان باز هم نتوانستم،   رشته دلخواهم را ادامه دهم.

وی از وضع ورزش استان گلایه مند است و می‌افزاید: یک خوابگاه مناسب ویژه معلولان وجود ندارد و بعضی از معلولان مانند من گاهی مجبورند از خیر ورزش بگذرند.

 محمد حسین می‌گوید: من زمانی که ورزش می‌کنم، احساس وجود می‌کنم؛ احساس اینکه با بقیه فرقی ندارم و می‌توانم برای جامعه مفید باشم، اما افسوس که  بدون حمایت نمی توانم راه به جایی ببرم.

محمد حسین و عبدالحق این دو برادر معلول از مسئولان استان و کشور بویژه مسئولان بهزیستی و خیرین، تقاضای رسیدگی دارند و خواستار حمایت در زمینه مسکن، تحصیل و اشتغال هستند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.