۲۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۵
کد خبر: 538517

آتش به اختیار" مفهوم دیگریست که رهبر جنبش بکار برده است و دقیقا ناظر به همین ماجراست: "گاهی اوقات احساس میشود دستگاههای مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی دچار اختلالند و تعطیلند...وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند آنوقت اینجا شما آتش به اختیارید".

"خود جوش" نه خودسر!
"آتش به اختیار" نه "اختیار آتش" !

۱. انقلاب باید "نهضت" بودن و "جنبش" بودن خود را حفظ کند تا به آرمان هایش برسد. "نظام" و "نهاد" شدن، وقتی هنوز آن نهادها تبلور کامل آرمانهای انقلاب نیستند و نهادینه شدن ارزشهای انقلاب را خبر نمی دهند، نباید نهضت بودن را از انقلاب بگیرد.
امروز نه وزارت کار و رفاه و جهاد کشاورزی و کمیته امام و بنیاد مسکن و حساب ۱۰۰ امام و...، آرمان رفع فقر و بیکاری را تدارک کرده و نه وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات و دهها سازمان سابق و قرارگاه فرهنگی لاحق دیگر، آرمان فرهنگی انقلاب را تثبیت کرده است. پس عنصر نهضت و جنبش انقلاب در توده ها باید بماند.

۲.  رهبر انقلاب هم "شخص اول نظام" و نهاد است و هم "راهبر نهضت" و جنبش انقلاب. پس باید هم از سازمانها و نظام _در چارچوبه نظم قانونی موجود_ آرمانهای انقلاب را بخواهد و هم از جنبش مردمی انقلاب.
رهبر از مردم بعنوان سرمایه جنبشی انقلاب میخواهد تا او را در گفتمان سازی ارزشهای انقلاب و بالتبع مطالبه ی آن از نظام و "ساختارهای موجود" کمک کنند. و هم از "ظرفیت مردمی انقلاب" برای تدارک اهداف انقلاب استفاده مستقیم میکند. بطوری که مردم الزاما منتظر وزارتخانه ها و سازمانها و بروکراسی های دست و پاگیر آنها نمانند خود باتشکیل گروههای جهادی سراغ محرومین وذمستضعفین روند، ابتکارات نو در عرصه فرهنگ بنا نهند، از کلبه ها و مقرهای کتاب تا جشنواره های مردمی فیلم و تیمهای تبلیغی عازم در نقاط دور دست و دهها خلاقیت موثر در کار فرهنگی با نوجوانان.

۳.از همین رو ایشان در سالهای اخیر دو مفهوم جدید را وارد ادبیات رهبرانه خویش کردند:
"
مجموعه های خود جوش مردمی" (۹۵/۱/۱) و"آتش به اختیار" بودن آنها(۹۶/۳/۱۷)

"حرکتهای خودجوش" ناظر به آزاد کردن همان پتانسیل جنبشی انقلاب در مسیر آرمانهای زمین مانده است. بروکراسی ندارند. اداری و مافوق چسبیده به میز و کاغذ بازی بنام گزارش کار ندارند. وابسته به نیاز، اقدام بجا میکنند. سازمان عریض و طویل ندارند و کادر و سازمان خویش را ضمن کار و واقعی شکل میدهند. از انگیزه ی بالای اسلامی و انقلابی برخوردارند. کم خرج و پرفایده اند. مستقلند و خود فکر میکنند لذا کارهای حیرت آوری ازشان سر زده است. کارهایی که سازمانهای عریض و طویل از انجام کسری از آن عاجز بوده و هستند!

"
آتش به اختیار" مفهوم دیگریست که رهبر جنبش بکار برده است و دقیقا ناظر به همین ماجراست: "گاهی اوقات احساس میشود دستگاههای مرکزی فکری و فرهنگی و سیاسی دچار اختلالند و تعطیلند...وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند آنوقت اینجا شما آتش به اختیارید"(۹۶/۳/۹۶).
یعنی برای مطالبه منتظر شورای انقلاب فرهنگی نماندن. برای کار فرهنگی و اولویتهای آن منتظر فلان سازمان و ارگان نماندن. برای محرومیت زدائی منتظر آیین نامه و بخشنامه نشدن. وقتی "هدف"، "مسیر و روش" روشن است، آتش به اختیار.


۴. حال ضد انقلاب دقیقا بخاطر ضدیت با آن رکن اصلی انقلاب یعنی "نهضت و جنبش بودن انقلاب" و تقلای وافری که دارد تا این جنبش را نهادی نارس و رودخانه را مرداب کند، دست به دو تحریف فراگیر زده است تا مردم را از آن حرکتهای رهائی بخش وضد ایستائی بترساند:

حرکتهای متین، منطقی، هم افزا با سیستم، بی ادعا و اخلاقی "خودجوش" را به "خودسر" تحریف کرده است و همزمان حرکات خودسرانه ای را در حافظه ملت یادآوری کرده است تا بنام خود سری، خودجوشی را از انقلاب بگیرد. کارهای جهادی در روستاهای دور چه شباهتی با خودسری های باند مهدی هاشمی دارد!؟ ابتکارات فرهنگی با نوجوانان چه شباهتی به حمله به داشجویان دارد!؟ جشنواره های مردمی فیلم و هنر چه ربطی به سنگ زدن به سینماها و بهم زدن کنسرتها دارد!؟ و...

مفهوم "آتش به اختیار" را هم به "اختیار آتش" تحریف کرده است که چهره ی دیگر خودسری است. از احیای قتلهای زنجیره ای و هرج و مرجها و قانون گریزی ها میترساند تا مجموعه های انقلابی را پشت بروکراسی های ویرانگر بخشکاند و کار برای انقلاب و ارزشهای آن را در حد ادارات قانونی و بودجه خور موجود تقلیل و تنزیل دهد.

 
️ "خود جوش" نه خودسر!
"
آتش به اختیار" نه "اختیار آتش"!

۵.حال آنکه انقلاب از آن مواقف (خودسری و اختیار آتش) گذشته است همین رهبر، جنبش مردمی انقلاب را "رشید" کرده است. وقتی در فتنه قتلهای زنجیره ای -هنوز هم مشکوک- موضع صریح گرفت، وقتی بارها نهی از منکر یدی و عملی را صرفا در اختیار حاکمیت و مجاری قانونی شمرد، وقتی مثل حمله به کوی دانشگاه را -از هرکه بود- موجب خون شدن جگر نامید، وقتی کهریزک را جنایت و به شخصه ورود کرد، در واقع فرزندان اصیل انقلابی اش را رشید کرد. آنها خوب منظور رهبرشان در تمجید و توصیه به توسعه مجموعه های خودجوش را میفهمند و هیچوقت با خودسری اشتباهش نمیگیرند. اگر دانش آموز کُند ذهنی هم در خود داشته باشند درسش می دهند تا بهانه دست ضد انقلاب ندهد. آنها دیده اند یک خودسری و بالا رفتن از یک سفارت و یک اختیار آتش ناشیانه چه بهانه ای برای برخی ساخت تا همه ی حرکتهای آرمان خواهانه و متین مجموعه های انقلابی را زیر سؤال ببرند و برموج ترساندن مردم سوار شوند .

بهترین راه مبارزه با این تحریف تبلور عینی و فراگیر همان دو مفهوم در جلوی چشم مردم شریف ایران و در خدمت به آنان است :
"
مجموعه های خودجوش" و "آتش به اختیار"

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.