منظور از "بنی صدریسم": خُلق و خو و روشهای بنی صدری است. ومنظور از "بنی صدریزاسیون": فرآیند و فعالیت هایی است که به بنی صدر سازی و کشاندن بعضی به وضع و موقعیت بنی صدر می انجامد.

"بنی صدریسم" و "بنی صدریزاسیون" این روزها!

این روزها، هردویش در جامعه ما دارد نمودار میشود:

بنی صدریسم:

رئیس جمهور ادبیات تقابلی با حاکمیت را از تبلیغات انتخابات به پس از پیروزی هم می کشاند. آنروزها رقیب را "نماینده ی ۳۸ سال اعدام" میخواند و امروز خود را نماینده مردم و مشروع از رأی مردم و حاکم بدون رأی و رضایت مردم(!) را نامشروع می خواند و کنایه ی "لست علیهم بمصیطر" می اندازد! سپاه را رقیب خود میگیرد و با ادبیات "تفنگدار" آنها را قبضه کننده ی اقتصاد و رسانه و... می خواند و باز مردم را از آنها میترساند.

بنی صدریزاسیون:

حمایت رئیس جمهور -البته با تأخیر و پس از سنجش داخلی و خارجی- از موشکباران داعش و مشارکتش در غرور ملی اقتدار، تحویل گرفته نمیشود و سخنان او و وزیرش مبنی بر اینکه عملیات با اجازه بلکه به فرمان او و با اطلاعات ارائه شده وزارت اطلاعات بوده، با بیانیه ای رد میشود و عملا او هیچکاره در این ماجرا القاء میشود. روز قدس از تریبون به وسیله مجری به کنایه و در خیابان بوسیله جمعی به تصریح او بنی صدر خطاب میشود و...

جای پر، جای خالی!

از وقایع گذشته پس از "روایت و درایت"، باید "عبرت" گرفت و از آن "تجربه ی فعال" ساخت. خوبی توجه دادن به عبرتهای گذشته همین است.

اگر گفته شد: " کشور را دوقطبی نباید کرد. مردم رابه دو دسته نباید تقسیم کرد مثل آن حالتی که در سال ۵۹ متاسفانه رئیس جمهور وقت مردم را  به دو دسته مخالف و موافق تقسیم کرد"(رهبری/۹۶/۲/۲۲) ، نه یعنی الان یکی بنی صدر است فراری اش دهید! و نه یعنی در بنی صدر شدن کسی کمک کنید و فرآیندش را تسریع کنید! بلکه یعنی طرفین(بخصوص رئیس جمهور) مراقب عبرت گذشته باشد واز آن تجربه ای متفاوت بسازند. می شود طوری از گذشته درس گرفت که به آن نتایج تلخ نیانجامد.

جای خوی های بنی صدری خالی نیست اما چقدر جای اخلاق بهشتی واخلاص وگمنامی شهیدان مخالف بنی صدر در دفاع مقدس خالی است. بهشتی به فرمان امام، ساکت ماند وجفاهای بنی صدر را جواب نمیداد. تلاشها و مجاهدتهای رزمندگان مخلص باهمه کارشکنی ها وقتی به پیروزی میرسید بنی صدر بنام خود(فرمانده کل قوای آنروز) مصادره اش میکرد و آن لشکر مخلص خدا با خدا معامله میکرد.

مگر مهم این نبود که دولت و شخص رئیس جمهور در کنار دیپلماسی لبخند، مشت آهنین هم برای منافع ملی نشان دهد؟ حال آن مشت آهنینِ سپاه رابا اجازه و فرمان دولت خواندن(!) چه جای اظهار حق و صدور بیانیه و کنایه تکذیب دارد!؟ جا نداشت اغماض شود تا همه در این جشن پیروزی شریک و نمایش اقتدار، نقطه وحدت همه ایران شود؟

از آنسو یک اظهار حق ملایم و تلویحی اینقدر باید بر کسی گران آید که علیرغم تصریح گذشته ی خود به اینکه سپاه رقیب بخش خصوصی نیست، با آن ادبیات از حافظ امنیت این کشور حرف بزند ومردم را از او بترساند!؟ چه زود شیرینی پیروزی بر تروریستها در کام مردم تلخ شد.

رهبر چند صدبار دیگر باید بگوید مسئول در جمهوری اسلامی محترم است وکسی حق شعاردادن و توهین علیه او ندارد، تا پیروان ولایت یادبگیرند و از میکروفن وخیابان به آنها توهین نکنند وبرخی خصلتها را در آنها تشدید وتسریع نکنند!؟ مراقب باشیم عمل ما هم جزیی از شدن دیگران است با بهشتی برخی بنی صدر شدند با ما چه میشود؟ !

خدایا نظر تو برنگردد!

محسن قنبریان  ۹۶/۴/۳

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.