جامعه:شروع تابستان یعنی شروع کابوسی به نام آتش‌سوزی در جنگل‌های ایران. گرما، شرایط مساعد برای فاجعه را آماده می‌کند و آن وقت اتفاقی که از آن ترس داریم رخ می‌دهد و درختان می‌سوزند و می‌افتند و خاکستر می‌شوند.

افتادن آتش به جان جنگل، افتادن آتش به جان زندگی ماست

عباسعلی سپاهی یونسی: پیش از این با سرهنگ قاسم سبزعلی فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور درباره چرایی این آتش سوزی‌ها، اقدام‌های پیشگیرانه و دیگر مسائل مربوط حرف زدیم. در این نوبت با طرح سه پرسش سراغ یکی از فعالان حوزه محیط زیست و از مدرسان دانشگاه رفته‌ایم. حرف‌های دکتر «فرزاد ویسانلو» دارای مدرک مهندسی منابع طبیعی را در این باره بخوانید با این امید که این نوشته‌ها تلنگری باشد برای مردم و مسئولان تا کمتر شاهد سوختن درختان در آتش باشیم.

 به نظر شما با همه راه‌های رفته برای پیشگیری از آتش و آتش سوزی در جنگل‌ها آیا نتیجه کافی گرفته‌ایم؟ چه باید کرد تا آتش سوزی‌ها کمتر شود و متولیان امر در رفع مشکل چه عملکردی داشته‌اند و آیا نمره قبولی را در این حوزه می‌گیرند؟

ماجرای آتش‌سوزی جنگل و خاموش کردن آن، سخت‌افزارها و نرم‌افزارهایی لازم دارد که در ایران آن‌ها را به شکل درست خود اِعمال نکرده‌ایم. در جنگل‌ها بر اساس تراکم، نیازمند دکل‌های دیدبانی هستیم که فکر می‌کنم کلاً چنین چیزی نداریم. ماجرای آتش‌سوزی جنگل و خاموش کردن آن، سخت‌افزارها و نرم‌افزارهایی لازم دارد که در ایران آن‌ها را به شکل درست خود اِعمال نکرده‌ایم حالا که دکل دیده‌بانی نداریم، تعداد جنگلبان‌ها باید در واحد سطح افزایش یابد چون مساحت‌هایی که بین جنگلبانان و محیط‌بانان تقسیم شده است، مساحت زیادی است. از طرفی ما گارد حفاظت جنگل داریم اما این گارد تنها برای جلوگیری از تخلفات است اما در کشورهای دیگر، کار گارد تنها جلوگیری از تخلف نیست و آتش‌نشان جنگل هم هستند. ما سازمان جنگل‌ها و مراتع داریم و سازمان حفظ محیط زیست که هر کدام ساز خودشان را می‌زنند در حالی که در کشورهای پیشرفته این‌ها تجمیع شده‌اند و شاید اگر در برخی کشورها جنگلبان و محیط‌بان از هم جدا شده باشند به خاطر مبحث تخصصی تحقیقات و نگهداری جنگل است. نکته بعد این است که باید هواپیمای اطفای حریق داشته باشیم اما چون این دو سازمان در بحث بودجه جزء مظلوم ترین‌ها هستند، بودجه کافی نگرفته‌اند تا این ابزارها را داشته باشند. در مواقع ضروری، ما از سربازها، مردم و افراد محلی و... استفاده می‌کنیم آن هم با ابزارهایی نه چندان پیشرفته و نتیجه لازم را نمی‌گیریم بماند که در این خاموش کردن‌ها گاهی خسارت‌های انسانی را هم شاهد هستیم چون این افراد، دوره دیده نیستند.

پس به طور خلاصه بگویم، راه‌ها را درست نرفته‌ایم و نمره قبولی نمی‌گیریم و برای رفع مشکل هم نخستین چیز تخصیص اعتبار است.

 سهم جوامع محلی را در رفع مشکل چگونه می‌بینید و آیا می‌توان روی حضور این نیروها حساب کرد؟

 اگر این نیروها نباشند در خیلی مواقع آتش سوزی‌ها ادامه پیدا می‌کند. باید به دنبال بهتر شدن این مشارکت باشیم و حتی این مشارکت را نباید تنها در خاموش کردن آتش خلاصه کرد و می‌توان الگوی کشور هندوستان را در این زمینه پیاده کرد که جنگل‌ها را به افراد محلی واگذار می‌کنند و افراد در مقابل محافظت، سهمی مثلاً از چوب درختان خشک شده جنگل دریافت می‌کنند.

اگر روند به همین شکل پیش برود باید در قبال از بین رفتن جنگل‌ها منتظر چه پیامدهای زیست محیطی برای کشور بود؟

 ببینید، از بین رفتن جنگل‌ها یعنی از بین رفتن آب کشور. چون جنگل‌ها حکم اسفنج را دارند که آب بارندگی را در خود نگه می‌دارند و این آب، ذره ذره وارد لایه‌های خاک می‌شود و به سفره‌های آب زیرزمینی می‌پیوندد که در ادامه یا به صورت چشمه از زمین بیرون می‌آید و یا سفره‌های بزرگ‌تر آب را تشکیل می‌دهند و ما از آن با حفر چاه استفاده می‌کنیم. از بین رفتن جنگل یعنی جمع نشدن آب در اسفنج جنگل، یعنی روان‌آب و سیل که نتیجه آن براندازی زندگی‌ها و مشکلات فراوان دیگر است. بحث دیگر این است که هر یک هکتار جنگل گاهی چندین تن ذرات گرد و غبار را در خود هضم می‌کند. حالا فکر کنید اگر جنگل‌های زاگرس نباشند ریزگردهایی که از خوزستان و هور‌العظیم می‌آید از زاگرس رد می‌شود و تا قم و تهران و اراک و... می‌رسند و این هم یک فاجعه محیط زیستی دیگر و بیماری‌هایی که از این اتفاق شکل می‌گیرد و اگر کسی این‌ها را حساب کند به این نتیجه خواهد رسید که باید اکنون برای محیط زیست و جنگل‌ها هزینه کرد چون هزینه‌های بعدی بسیار بالاتر خواهد بود. بحث بعدی تعدیل دماست که در نبود جنگل‌ها اتفاق نخواهد افتاد و نکته بعدی این است که در صورت از بین رفتن جنگل ها، تعادل اکوسیستم هم به هم خواهد خورد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.