کمال لطفی: خبر کوتاه بود: نسخه نمایش خانگی فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و تهیه‌کنندگی سیدمحمود رضوی وارد بازار شد.

رسالت ما در ماجرای ناتمام نیمروز داغ سال 60

«ماجرای نیمروز» روایتی تاریخی است که از روزهای داغ خردادماه 1360 همزمان با ورود سازمان منافقین به فاز نظامی علیه مردم ایران آغاز می‌شود و در یک نیمروز سرد زمستانی در بهمن‌ماه همان سال به پایان می‌رسد.

سازمانی که در طول حیات سیاسی خود در پیش از انقلاب، در پیچ و خم‌های فراوان گرفتار شده و قبل از انقلاب بارها به دلیل اعدام اعضای مرکزیت سازمان توسط رژیم پهلوی یا کشته‌شدن در درگیری با ساواک یا تصفیه‌های خونین درون‌سازمانی تا مرز اضمحلال پیش رفت اما توانست همچنان خود را حفظ کند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان مسیر کج‌تابانه سازمانی که آن روزها در میان مردم به «مجاهدین» معروف بودند، ادامه یافت. این سازمان نهایتاً در خرداد 1360 پس از برکناری بنی‌صدر و به بهانه حمایت از وی وارد فاز نظامی علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی گردید.

در «ماجرای نیمروز» صحنه‌هایی به نمایش درآمده است که در هر یک از روزهای داغ 1360 توسط سازمان منافقین در گوشه‌ای از کشور شاهد آن جنایت‌ها بوده‌ایم. امروز نیز گوشه‌ای از آن آدمکشی‌ها توسط داعش در عراق و سوریه و... تکرار می‌گردد و به قول معروف امروز «داعش عبری- عربی» در حال پس‌دادن درس‌هایی است که نزد اساتید فارسی‌زبان خود آموخته است!

اگر امروز داعش به‌آسانی در مقابل دوربین‌های تلویزیونی سر از بدن دیگران جدا می‌کند، دیروز منافقین با کارد و چاقوی موکت‌بری در خیابان به‌صورت کور، افرادی را تنها به جرم داشتن ریش یا سر کردن چادر سلاخی می‌کردند!

آتش‌زدن «فاطمه» کودک 3 ساله در خوزستان، سلاخی وحشیانه 3 پاسدار و یک کفاش در سال 61 و صدها جنایت غیرقابل توصیف دیگر تنها گوشه‌ای از جنایات محیرالعقول داعش ایران است که متأسفانه به دلیل کم‌کاری‌های صورت‌گرفته در سالیان گذشته، امروز کمتر کسی از نسل سوم و چهارم انقلاب (که با شنیدن اقدامات داعش مو بر تن آنان سیخ می‌شود) وجود دارد که از این جنایات چیزی به گوشش رسیده باشد!

اما در این میان وظیفه جناح مؤمن انقلابی چیست؟ هر کدام از ما می‌توانیم در این زمینه به‌ میدان‌آمده و به تکلیف خود در افشای چهره واقعی جنایتکارانی که امروز در آغوش غرب پناه گرفته‌اند، عمل کنیم.

کمترین کاری که از دست هر کدام از ما برمی‌آید این است که با دعوت دیگران به مشاهده این اثر ملی و تبلیغ آن، به آن‌ها یادآوری کنیم که چگونه این داعشی‌های دهه 60 بیش از 17 هزار نفر از مردم عزیز کشورمان را مظلومانه شهید کردند.

مساجد، مدارس، فرهنگسراها و دیگر محل تجمعات مردمی جاهایی است که می‌توان با کمترین هزینه، مردم را از یک برهه مهم تاریخی کشورشان آگاه کرد. در این میان تکلیف سازندگان این فیلم نیز به ساخت و اکران آن محدود نمی‌شود.

این مسئله طبیعی است که به دلیل فرصت زمانی محدود یک فیلم، نمی‌توان به همه ابعاد یک موضوع پرداخت. سازندگان این فیلم می‌توانند از طریق ارائه اسناد مورد استفاده در ساخت فیلم و یا قراردادن منابع دست اول در اختیار همگان به ماندگارشدن این اثر کمک بیشتری نمایند.

اگر امروز افرادی پیدا شدند که برای عوض‌کردن جای جلاد و شهید خیز برداشته‌اند، برای این بود که دیگران به تکلیف خود در نیمروز دوم عمل نکرده و پیام مظلومیت شهدای دهه 60 را به گوش بقیه نرساندند. این را باید بدانیم که اگر امروز به تکلیف خود در رساندن پیام مظلومیت شهدای دهه 60 به آیندگان عمل نکنیم، باید منتظر بمانیم تا باز هم افرادی با طراحی بازی‌های سیاسی و انتخاباتی، جای جلاد و شهید را عوض کرده و آنگاه فردی مانند مریم رجوی با افتخار این مسئله را حاصل طراحی‌های سازمان تروریستی متبوع خود و دلیل مظلومیت جلادان معرفی کند

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.