علوم انسانی در هر کشوری مهم‌ترین دانشی است که به افراد تحصیلکرده ارائه می‌شود، به دلیل اینکه صنعت را می‌توان از طریق واردات و همکاری با دیگر کشورها به دست آورد اما علوم انسانی که تأثیر مستقیمی با فرهنگ هر جامعه دارد موضوع نیست که بتوان کمبود را آن را با واردات یا صادرات جبران نمود.

توسعه نظام غربی بر مینای تغییر از امپریالیسم فرهنگی به امپریالیسم نخبگی

هادی نظری‌منظم، استاد دانشگاه تربیت‌مدرس تهران  به تحلیل شرایط نخبگان در کشور و پدیده فرار مغزها پرداخت.
نظری‌منظم درخصوص موضوع مهاجرت نخبگان و فرار مغزها، اظهار داشت:
«پدیده فرارمغزها و مهاجرت نخبگان سابقه‌ای تاریخی دارد معطوف به زمان خاصی نیست. برای مثال خداوند در قرآن کریم خطاب به ستم‌دیدگان می‌فرماید: “آیا این زمین خدا برای شما گسترده و فراخ نبود که شما مهاجرت نکردید”. پیداست که خداوند هم بندگان خود را توصیه به حجرت و کوچ می‌کند. در جای دیگر حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: “هیچ سرزمینی بر سرزمین دیگری برتری ندارد. در ادامه نیز می‌فرماید “بهترین سرزمین ها جایی است که شمارا بلند می‌کند و به شخصیت شما تعالی می‌بخشد”».

وی در ادامه افزود:
»جالب است بدانید در گذشته میان پایتخت کشورهای مختلف مهاجرت امری طبیعی و بعضاً ضروری بوده است. به عنوان نمونه بغداد پایتخت حکومت عباسیان در دوره‌ای از تاریخ، نخگبان و اندیشمندانِ زیادی را به خود جذب کرد و مبدل به یکی از مراکز علمی جهان در آن بازه زمانی شد. در نتیجه پدیده کوچ نخبگان از دیرباز وجود داشته اما باتوجه به شرایط فعلی تبدیل به یک بحران ملی برای کشورهای درحال توسعه و جهان سومی شده است. البته در خیلی از کشورهای پیشرفته مثل ژاپن، چین و کره‌جنوبی و در کشورهای اروپایی مانند انگلیس، آلمان و فرانسه نیز فرار مغرها وجود دارد. اما نحوه برخورد با این موضوع در این کشورها تفاوت دارد».

نظری‌منظم در خصوص تفاوت در نوع مهاجرت نخبگان و فرار مغزها تصریح کرد:
«اولین تفاوت این است که میزان مهاجرت نخبگان در کشورهای پیشرفته نسبت به کشورهای درحال توسعه اینقدر بالا نیست که تبدیل به یک بحران شده باشد. دومین تفاوت نیز حفظ ارتباط نخبگان با کشورهای خود درکشورهای پیشرفته و قطع ارتباط نخبگان در کشورهای جهان سوم با کشور خود است. اروپایی‌ها و کشور های آسیای شرقی با حفظ ارتباط با نخبگان خود از علم و تجربه‌ای که آنها در کشورهای دیگر کسب می کنند، بهره‌مند می‌شوند اما در کشورهایی مثل ایران به دلیل عدم حفظ ارتباط این امکان از بین می‌رود. غربی ها و کشورهای پیشرفته این مطلب را خوب فهمیده‌اند و دلیل به وجود آمدن این امپریالیسم فرهنگی که جای خود را به استعمار مادی داده همین موضوع می‌باشد. لذا آنها فهمیده‌اند با استعمار افراد مستعد و نخبگان دیگر کشورها بهتر می‌توانند به اهدافشان برسند».

وی درباره اقداماتی که دولت ها در جهت حفظ نخبگان و استفاده از ظرفیت آنها کرده‌اند، اذعان داشت:
«تا به حال متأسفانه اقدام خاصی از سوی دولت های مختلف در جهت حمایت از نخبگان صورت نگرفته و این ضعف همچنان ادامه دارد. تنها اقدامی که در یک دهه اخیر در جهت حمایت از نخبگان انجام شده تأسیس بنیاد ملی نخبگان بوده که آن هم کار خاصی برای این افراد انجام نداده است. برای مثال خود بنده سالها پیش طرحی برای اجرا به این بنیاد ارائه کردم. در پاسخ به من گفتند منابع مالی شما از کجا تأمین می‌شود در حالیکه این وظیفه چنین نهادهایی است که طرح را با پرداخت حق امتیاز به صاحب اثر در اختیار بگیرند و منابع مالی آن را تأمین کنند».

نظری منظم درخصوص رویکرد دولت جمهوری اسلامی در قبال نخبگان و سرمایه های علمی کشور، اظهار داشت:
«بزرگی می‌گفت افراد تنبل و بی‌اراده همیشه برای انجام کارهای خود از افراد قوی و کارآمد تقلید می‌کنند. دولت های ضعیف و بدون برنامه هم همین‌طور هستند. آنها برای اداره کشور کمتر از خلاقیت استفاده می‌کنند و معمولاً به تقلید از برنامه کشورهای موفق می‌پردازند که اکثراً موفق به نتیجه‌گیری مطلوب نیز نمی‌شوند».

وی درباره اقداماتی که توسط مدیران و مسئولان مربوطه باید انجام شود، تا بتوان از ظرفیت نخبگان در داخل کشور بهره‌مند شد و از افزایش فرارمغزها جلوگیری کرد، تصریح کرد:
«باید قبول کنیم نمی‌توان به طور ۱۰۰ درصد جلوی فرار مغزهارا گرفت. این پدیده‌ای است که به هرصورت وجود دارد. اما باید کاری کنیم که ابتدا جلوی روند افزایشی این پدیده را بگیریم و سپس سرعت مهاجرت نخبگان را کاهش دهیم. اما برای این اقدام باید راهکار عملی داشته باشیم. برای مثال باید توجه جدی به علم و دانش و ارزش نهادن به جایگاه والای آنهاست. بهبود وضعیت معیشتی اصحاب فکر و اندیشه نیز باید اولویت بعدی مسئولین باشد».

نظری در ادامه خاطرنشان کرد:
«مطلب بعدی که باید اهمیت ویژه‌ای برای آن قائل بود، بالابردن سطح کیفی مقالات و مطالب پژوهشی در کشور است. شاید از لحاظ کمی میزان حجم پژوهش های انجام شده در کشور مورد قبول باشد اما از لحاظ کیفی مطالب کمی هستند که در عرصه جهانی قابل ارائه و دفاع باشند. ویژگی بعدی که باید در دستور کار قرار گیرد تقویت حس وطن‌پرستی و میهن دوستی درمیان جوانان و قشر تحصیل‌کرده جامعه است. البته این اقدام باید از همان سطوح ابتدایی در دستور کار نظام آموزشی قرار گیرد تا زمانی که یک فرد به مرحله جوانی رسید، دارای عِرق به کشور و میهن خود باشد. این یک واقعیت است که افرادی مانند دکتر چمران که آن امکانات و شرایط برایش در آمریکا فراهم بود، بسیار کم و انگشت‌شمار هستند. هرکسی نمی‌تواند از مادیات و امکاناتی که کشورهای پیشرفته در اختیارش قرار می‌دهند به راحتی بگذرد».

نظری درمورد اهمیت ویژه علوم انسانی در وضعیت فرهنگی کشور، عنوان کرد:
«به عقیده من، علوم انسانی در هر کشوری مهم‌ترین دانشی است که به افراد تحصیلکرده ارائه می‌شود، به دلیل اینکه صنعت را می‌توان از طریق واردات و همکاری با دیگر کشورها به دست آورد اما علوم انسانی که تأثیر مستقیمی با فرهنگ هر جامعه دارد موضوع نیست که بتوان کمبود را آن را با واردات یا صادرات جبران نمود. در حال حاضر یکی از بزرگترین مشکلات در کشور ما کم‌توجهی مسئولین به علوم انسانی است. متأسفانه اکنون تمام فکر و ذهن مسئولان درگیر امور صنعتی و پیشرفت در این حوزه شده، در حالیکه آسیب هایی که عقب‌ماندگی های فرهنگی به یک جامعه وارد می‌کند بسیار سنگین تر و جبران‌ناپذیرتر خواهد بود. بسیاری از مشکلات و ناهنجاری هایی که اکنون در جامعه شاهد آن هستیم به همین ضعف فرهنگی در عموم جامعه برمی‌گردد».

وی در ادامه افزود:
«مطلب بعدی که باید مورد توجه قرار گیرد، حفظ و هدایت نخبگان توسط مدیران اجرایی است. ببینید ما یک نخبه داریم و یک مدیرلایق. لزوماً همه نخبگان توانایی مدیریت را ندارند. اینها مکمل هم هستند. در نتیجه باید مدیران لایق و کارآمد را حفظ کنیم تا بتوانند به شایستگی از ظرفیت نخبگان استفاده کنند».

نظری در پایان اضافه کرد:
«مطلب آخری که حتماً باید مورد توجه مسئولان قرار گیرد، اصلاح روش شناسایی نخبگان است. بنیاد ملی نخبگان باید رویکرد خود را در این باره تغییر دهد. اینکه با قرار دادن فیلتر های پیچیده سبب فراری دادن استعدادهای ملی شویم، هنر نیست بلکه یک ضعف بزرگ است. برداشتن شروط سنی نیز یکی از اقداماتی که باید توسط بنیاد نخبگان انجام شود چون بسیاری از اساتید با این قانون بی مورد نتوانستند جذب شوند و استعداد خود را بروز دهند. در پایان نیز اگر مشکل مالی دانشگاه ها و اساتید مانند تحولاتی که در وزارت بهداشت برای دستمزد پزشکان افتاد، حل شود، گام بزرگی در جهت حفظ نخبگان برداشته شده است».

منبع: آستان نیوز

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.