۲۶ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۸
کد خبر: 556054

غرب و رسانه هایش دوست دارند «انیس» را بیشتر از هر چیز به عنوان یک «تروریست» حرفه ای معرفی کنند. تا به امروز ، کم و بیش همین کار را کرده اند و از یک مبارز و طرفدار آرمان فلسطین و مقاومت، چهره مرموز و خشنی ساخته اند که دارد دوران بازنشستگی اش را می گذراند!

اگر دستش به « بختیار» می رسید...

قدس آنلاین- حالا، چند سالی است که آرام رو به روی خبرنگاران می نشیند و در باره رخدادهای منطقه حرف می زند. برای آنها که او را می شناسند، باور اینکه «انیس نقاش» می تواند در کسوت یک تحلیلگر سیاسی نیز ظاهر شود، چندان آسان نیست. «انیس» اما سالهاست که خطر کردن، مبارزه، هیجان و سلاح را کنار گذاشته و شاید سعی دارد به آنهایی که مدتهاست او را می شناسند نشان بدهد اگر پایش بیفتد اهل تفسیر و تحلیل رویدادهای سیاسی جهان هم هست. دیروز وقتی خبرنگاری از او در باره تغییر مواضع اخیر عربستان نسبت به باقی ماند «اسد» در قدرت پرسید، هوشمندانه پاسخ داد: «سعودی ها به هیچ وجه قصد ندارند مواضع خود در این زمینه را تغییر دهند... عربستان و متحدان بین المللی اش با حضور ایران و حزب الله در سوریه مشکل دارند. تا زمانی که ایران و حزب الله در سوریه باقی بمانند، بدون شک موضع عربستان و حامیانش در قبال تحولات سوریه و بشار اسد تغییر نخواهد کرد».

تروریست، منبع آگاه یا تحلیلگر؟

غرب و رسانه هایش دوست دارند «انیس» را بیشتر از هر چیز به عنوان یک «تروریست» حرفه ای معرفی کنند. تا به امروز، کم و بیش همین کار را کرده اند و از یک مبارز و طرفدار آرمان فلسطین و مقاومت، چهره مرموز و خشنی ساخته اند که دارد دوران بازنشستگی اش را می گذراند! گاه و بیگاه هم اگر سراغش رفته اند نه به عنوان تحلیلگر بلکه از او به عنوان یک «آگاه» به برخی از رخدادهای تروریستی یاد کرده اند. برای بسیاری از ما ایرانی ها اما نام «انیس نقاش» با ماجرای ترور «شاپور بختیار» در فرانسه عجین شده است. آنقدر که ممکن است من و شما هم از «انیس» تنها تصور یک تروریست بازنشسته را داشته باشیم.

ریل مبارزه

سال ۱۹۵۷ و در۶ سالگی، کودکانه پیوسته بود به جمع تظاهر کنندگانی که در حمایت از مبارزان الجزایری، راهپیمایی می کردند. اگر ریل های راه آهن که از نزدیکی خانه شان می گذشت نبود، چه بسا آن روز در بیروت گم شده بود. ریل های راه آهن از گم شدن نجاتش دادند اما ادعای گزافی است اگر بگوییم از همان تظاهرات و همان ریلهای راه آهن بود که «انیس» توی ریل مبارزه و انقلابی گری افتاد. این فضای خانه و خانواده و بعد هم درس های رسمی و غیر رسمی مدرسه بود که کودک لبنانی را علاقمند به سیاست و انقلابی گری بار آورد و از همه مهمتر عموی معلمش «زکی النقاش». همین پیشینه، بهانه و سبب این شدند که انیس بعدها سر از بخش دانشجویی «جنبش فتح» در بیاورد، در اعتصاب های عمومی ضد اسرائیلی لبنانی ها شرکت کند و ... پایش به مبارزات مسلحانه جدی باز شود.

 خودش فاش کرد

سالهای سال، هیچکس نمی دانست یکی از افرادی که سال ۱۳۵۴ به رهبری «کارلوس» به مقر «اوپک» حمله کردند و ۶۰ دیپلمات از کشورهای مختلف را گروگان گرفتند، «انیس نقاش» بوده است. خودش بعدها فاش کرد در طراحی و اجرای این عملیات حضور داشته است. او همچنین مدعی شد که پس از این گروگانگیری توانسته «کارلوس» را از کشتن دو وزیر ایرانی و عربستانی منصرف کند. آن سالها با نام مستعار «خالد» در عملیات شرکت کرده بود و در دوران طولانی عضویتش در جنبش «فتح» نیز بیشتر به «مازن» معروف بود. البته اگر کسی بتواند اسناد آن سالها را زیر و رو کند شاید به دهها اسم و گذرنامه جعلی دیگر که «انیس» برای رفت و آمد به کشورهای مختلف و رابطه با انقلابیون جهان از آنها استفاده می کرد، دست پیدا کند.

اعدام انقلابی، نه ترور

«شاپور بختیار» پس از فرار، در فرانسه تشکیلاتی را برای فعالیت علیه انقلاب اسلامی و ایران به راه انداخته بود. از تلاش برای کودتا تا عملیات ترور و کشتار و ایجاد ناامنی در ایران را روی میز داشت. «انیس» آن سالها به انقلابیون ایران پیوسته بود. خودش در این باره گفته است : «حکم اعدام بختیار در دادگاه انقلاب صادر شد که امام(ره) هم آن را تأیید کردند. من گفتم تجربه کار عملیاتی دارم و این کار را بر عهده می‌گیرم. به فرانسه رفتم و کار شناسایی را انجام دادم و بعد از دو هفته به ایران بازگشتم و خبر دادم که منزل بختیار را پیدا کرده و حتی توانستم با او مصاحبه کنم. طرح مدونی برای اجرای حکم اعدام بختیار تهیه کرده بودم اما  متأسفانه آقای خلخالی مرتکب اشتباه شد و در مصاحبه‌ای اعلام کرد که برای اجرای حکم اعدام شاپور بختیار به پاریس، کماندو فرستاده‌ام ... محافظین بختیار را افزایش دادند و قرار ملاقات که به عنوان خبرنگار به من داده بود لغو شد ...».

گلوله کمانه کرد

اما چاره ای نبود. اجرای حکم اعدام را به عهده گرفته بود و باید آن را اجرا می کرد. با اسلحه کمری به پناهگاه «بختیار» زد. پلیس ها را از سر راه برداشت و تا پشت در اتاقش نفوذ کرد. در انگار ضد گلوله بود و باز نشدنی. یکی از گلوله هایی که شلیک کرده بود کمانه کرد و به خودش خورد... پلیس های فرانسوی رسیدند و طی درگیری سنگیت، گلوله دوم را به او زدند. آن روز دستش به «بختیار» نرسید تا اجرای حکم اعدام بماند برای وقتی دیگر و مجری دیگر! «انیس» و همکارانش دستگیر شدند و دادگاه او را به حبس ابد محکوم کرد. تازه پس از این ماجرا بود که «انیس» خودش را به همه جهان معرفی کرد تا بگوید یک آدمکش حرفه ای یا تروریست نیست.

سلام همکار

وقتی یک هواپیمای فرانسوی در آسمان منفجر شد، فرانسوی ها دوباره در زندان به سراغش رفتند. به افسر بازجویش گفت: «اصلا فرض کن من جزو اطلاعات ایران هستم و مافوقم به من دستور داده که بختیار را ترور کنم. من هم مثل تمام افسران اطلاعاتی دستور را اجراکردم، شما هم در الجزایر و سوئیس و... فلان کار و بهمان کار را کرده اید...». پنجاه مورد از ترورهای دستگاه اطلاعاتی فرانسه را در سرتاسر دنیا برای افسر بازجو ردیف کرد. جوری که چشمهای فرانسوی از تعجب گرد شد! برای استراحت رفت و یک ساعت بعد که برگشت به «انیس» گفت : سلام همکار!

آزادی

در خاطراتش هم از سالهایی که مبارزان برای آرمان فلسطین را آموزش می داد گفته است و از روزهایی که شهید «مغنیه» به اردوگاه آموزشی وارد شده است و هم در باره نحوه آزادی اش از زندان حرف زده است : «فرانسه برای آزادی گروگانهایش در لبنان با ایران مذاکره کرده بود... یکی از موارد توافق شده آزادی من بود... من ۵ شرط برای فرانسوی ها گذاشتم... با شرایطم موافقت کردند و به آنها – از جمله اخراج رجوی از فرانسه - عمل هم کردند ...قرار شد آزاد شوم اما اختلافات میتران و شیراک سبب شد این ازادی به تأخیر بیفتد...۱۲۰ روز اعتصاب غذا کردم تا فرانسوی بفهمند که با آنها شوخی ندارم...».

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.