۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۰
کد خبر: 565509

گزارش از شخص

شاعر هیئتی

مجید تربت زاده

«برقعی» پیش از آیینی بودن به اعتراف خودش «شاعرهیئتی» است با این تفاوت که سالهاست تلاش دارد شعر هیئتی را به جایگاه رفیع تری برساند. یعنی اشعارش ضمن برخورداری از سادگی ، صراحت ، شور و ... محکم و اصولی نیز هست و تا آنجا که می شود از برخی بی ادبی ها و هنجار شکنی های ناشیانه نسبت به مفهوم امامت و عاشورا و ... فاصله گرفته است.

شاعر هیئتی

قدس آنلاین- ناگهان چشم باز کرد و خودش را شاعر دید! جای حیرت ندارد، «حمید رضا برقعی» از دل هیئت های عزاداری شاعر شده است. وقتی، کسی سالهای سال در فضای پر از شور و شعر هیئت و حسینیه نفس کشیده باشد، با نوحه خوان دم گرفته باشد، سینه زده باشد، زمزمه کرده باشد و ... به قول خودش : «در حسینیه و هیأت، همه چیز دست به دست هم می دهد تا آدم شاعر شود ... شک نکنید هیئتی ها همه شاعرند، منتها خودشان باید بخواهند».

سوژه شدن «برقعی» برای گزارش از شخص امروز هم چیزی مثل شاعر شدنش است. یعنی وقتی حال و هوای این روزها و شبهای همه ما، حسینی و حسینیه ای است، از آسمان و زمین نوحه می بارد و فضا عطر آگین شده از حضور شهیدان مدافع حرم، ناگهان چشم باز می کنیم و می بینیم شاعر آیینی و هیئتی، میهمان مطلب امروزمان است.

هیئت، حسینیه، روضه

شاعر ۳۴ ساله، اهل «قم» است و میل به شاعری را ۱۵ سالگی در خودش کشف کرده است. با زمزمه ها و «چیزی شبیه شعر» هایی که البته حالا معتقد است نمی شود آنها را جدی گرفت و شعر نامید. به جز پدر بزرگی که شاعر مسلک بود، اشعار «سهراب سپهری» که جسته گریخته آن را  دیده و خوانده بود و «قیصر امین پور» که شاید دلیل بزرگ شاعری اش بود، بقیه داستان شاعر شدن «برقعی» بر می گردد به هیئت ها، حسینیه ها، مجالس روضه و محرم و صفرهایی که درک کرده بود و همان ماجرای «ناگهان چشم باز کردن و خود را شاعر دیدن». البته دو سال طلبگی در قم و بعدها دانشگاه، دانشجویی و رشته ادبیات هم هست که نمی دانیم چقدر در اتفاق شاعری اش دخیل بوده اند؟

ای شَهِ تشنه لب

رد پای این شاعر شدن ناگهانی و رشد و بالیدن اشعارش در روضه ها و هیئت ها را چه در اشعار گذشته و چه در شعرهای امروز «برقعی» می توان دید : «پیرزن هر دوشنبه بعد از ظهر / منتظر بود در زدن ها را / دَم در می نشست و با لبخند / جفت می کرد آمدن ها را ... روضه خوان محله می آمد / میرزا  با دوچرخه آهسته / مثل هر هفته باز خیلی دیر / مثل هر هفته سینه اش خسته ..."ای شه تشنه لب سلام علیک" / ای شه تشنه لب...چه آوازی / زیر و بم های گوشه دشتی / شعرهای وصال شیرازی ... می نشستیم گوشه مجلس / با همان شور و اشتیاقی که / چقدر خوب یاد من مانده / در و دیوار آن اتاقی که ... یک طرف جمله"خوش آمده اید / به عزای حسین"بر دیوار / آن طرف عکس کعبه می گردد  / دور تا دور این اتاق انگار...

تفریح شاعرانه

سال ۸۸ وقتی هنوز چهار سالی با ۳۰ سالگی فاصله داشت در باره خودش و جدی شدن حس شاعری گفته بود: «یکی از دوستان می گفت شاعران کلاسیک، همه دغدغه زندگی شان شعر بود. اما شاعران امروز، اگر شعر را فقط تفریح زندگی شان قرار دهند، موفق می شوند. من هم تقریباً پنج سالی است که شعر تفریح زندگی ام شده است! ولی شروع اصلی کارم از هیئت بود. برای نوحه و سرود مداح ها شعر می گفتم. به همین بهانه بود که بیشتر به شعر پرداختم. مطالعه ام بیشتر شد و در جلسات شعر متعددی شرکت کردم. اما عامل اصلی، اولین کنگره ای بود که در آن شرکت کردم و مقام آوردم، وقتی جایزه گرفتم؛ احساس کردم یک شاعر رسمی هستم».

اول باید دچارش بشوی

«برقعی» منکر این نیست که تولد یک شعر و ظهور و بروز حس شاعرانگی در شاعر لوازمی دارد. منظورش البته قلم، کاغذ، چای و سیگار نیست که برخی به شوخی یا جدی آنها را لوازم شعر و شاعر دانسته اند بلکه معتقد است : «دچار شدن» یکی از لازمه های شعر است. اگر کسی که واقعا عاشق است بخواهد شعری بگوید مطمئنا اگر که دچار عشق باشد، بهتر می تواند درباره آن صحبت کند. «گریه» هم یکی از لوازم شاعرانگی است. یک شاعر عاشق با بارش اشک، بارش شعرش نیز آغاز می شود. یک بچه هیئتی همیشه با این فضا روبروست. همیشه وقتی از هیئت بیرون می آمدم دلم می خواسته شعر بگویم. دلیلش چیست، نمی دانم و شاید توانایی انتقال آن را به شما ندارم. بارها هم شده که داخل هیئت نشسته بودم و همان لحظه حس می کردم که ای کاش قلم و کاغذ پیشم بود.

آیینی ... هیئتی

بدون شک «برقعی» شاعر آیینی است. این را با توجه به تعریفی که این سالها از شعر آیینی شده است می گوییم. شعر آیینی گستره وسیعی از مفاهیم را در می گیرد و می توان اشعار ستایشی، نیایشی، اشعاری که مربوط به اهل بیت(ع) است، اشعار دفاع مقدس و... و. را در این گستره دید. با این تعریف است که بعدها مفهومی به نام «شعر هیئتی» هم در دل شعر آیینی شکل می گیرد. شعری که  کارشناسان معتقدند افق آن، افقی فروتر از شعر آیینی است. این افق فروتر که می گوییم به این معناست که شعرهایی از این دست مخاطب عام تری دارند و باید ساده و همه فهم باشند. نمونه اولیه اش هم نوحه ها هستند که مخاطب عام حاضر در مجالس و هیئت های عزاداری به اسانی با آن ارتباط برقرار می کند. از این دیدگاه «برقعی» البته پیش از آیینی بودن به اعتراف خودش «شاعرهیئتی» است با این تفاوت که سالهاست تلاش دارد شعر هیئتی را به جایگاه رفیع تری برساند. یعنی اشعارش ضمن برخورداری از سادگی، صراحت، شور و ... محکم و اصولی نیز هست و تا آنجا که می شود از برخی بی ادبی ها و هنجار شکنی های ناشیانه نسبت به مفهوم امامت و عاشورا و ... فاصله گرفته است.

مدرن و پُست مدرن

خوبی شعر «برقعی» این است که اگر چه از دل هیئت، نوحه، روضه و حسینیه بر می خیزد اما همیشه در محدوده مخاطبان عام باقی نمی ماند و درجا نمی زند. همانطور که خود شاعر، خودش را به تجربه های پیشینیان و ذوق و شوق خدادادی اش محدود نمی کند. با این مقدمه خواستم بگویم «برقعی» شعر هیئتی را گاهی «مدرن» می پسندد و دوست دارد هم حرف دل مخاطب عام و هیئتی ها را در شعرش بزند و هم هوای ذائقه های نوپسند را داشته باشد. «شکارسری» در نقد اشعار «برقعی» می گوید: «در شعرهایی که نشانه‌های شعر مدرن را دارد، شاعر علاوه بر این‌که با صراحت مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد، شخصیت خود را نیز بروز می‌دهد، زمانی که شاعر شخصیت خود را بروز می‌دهد در واقع شعر را به سوی شعر مدرن هدایت می‌کند... شاعر با استفاده از تکنیکی پست‌مدرن حوادث و اتفاق‌های روز را به اتفاق‌های مذهبی ارتباط می‌دهد». 

Normal ۰ false false false EN-US X-NONE FA

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.