«بیست و یک روز بعد» ملودرامی اجتماعی به نویسندگی مشترک سید محمدرضاخردمندان و احسان ثقفی است و داستان نوجوانی را روایت می‌کند که در راه تحقق آرزوی ناکام پدرش با چالش بسیاری روبه‌رو می‌شود.

صحبت از سینمای سفارشی یک حرف تاریخ‌گذشته است

قدس آنلاین- «بیست و یک روز بعد» ملودرامی اجتماعی به نویسندگی مشترک سید محمدرضاخردمندان و احسان ثقفی است و داستان نوجوانی را روایت می‌کند که در راه تحقق آرزوی ناکام پدرش با چالش بسیاری روبه‌رو می‌شود.  
محمدرضا خردمندان، فیلمساز پرافتخار فیلم کوتاه و دانش‌آموخته رشته کارگردانی دانشگاه صدا و سیما، در طول یک دهه فیلمسازی وکار هنری بیش از ۳۰ عنوان جایزه ملی را در ۴ حوزه داستان‌نویسی، کارگردانی مستند، کارگردانی داستانی و کارگردانی انیمیشن از جشنواره‌های فیلم کوتاه تهران، شهر، ۱۰۰، رویش، رشد، عمار و... کسب کرده است.  
در میزگردی با حضور محمدرضا شفاه تهیه‌کننده «بیست و یک روز بعد» و خردمندان کارگردان این فیلم درباره این اثر تحسین‌شده که اکنون در تعدادی از سینماهای کشور در حال اکران است، صحبت کرده‌ایم. در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.  

در هفته دفاع مقدس قرار داریم و در «بیست و یک روز بعد» هم با نوجوانی رو به‌رو هستیم که آماده است از خانواده و مادرش دفاع کند. شاید از این منظر می‌توانیم بگوییم که موضوع اصلی این فیلم، دفاع مقدس است. آیا با این نظر موافقید؟ بویژه اینکه فیلم‌های ژانر دفاع مقدس ما تکراری شده‌اند و حرف تازه‌ای برای مخاطب ندارند.

شفاه: من خیلی خوشحال هستم که این اصطلاح را برای این فیلم استفاده می‌کنید و به نوعی «بیست و یک روز بعد» را فیلم دفاع مقدس می‌دانید. ما با آقای خردمندان در مورد همین موضوع و با همین نگاه درباره فیلم صحبت کردیم. شاید آقای خردمندان برای همین موضوع پافشاری می‌کردند. در عین حال متوجه آن هستیم که فیلم‌هایی که موضوع آن‌ها جنگ و دفاع مقدس است، تنوع و گستره زیادی دارند؛ از این منظر که مضمون دفاع مقدس ساحت‌های مختلف دارد. یک جا میدان نبرد است و دشمن با شما در حال جنگیدن است و باید از کیان خود دفاع کنید. این یک گونه از دفاع و جنگیدن و نبرد است. نبرد دیگری که به خاطر موضوعش عمومیت بیشتری دارد، نبرد ما انسان‌ها در مقابل چالش‌هایی است که به‌صورت روزمره با آن‌ها روبه‌رو هستیم و در این چالش‌ها باید مردانگی و استقامت خودمان را تقویت کنیم و راه آن مبارزه است. تعبیر شما درست است و «بیست و یک روز بعد» فیلمی است که به مضامین دفاع مقدس کاملاً نزدیک است. اما به نظر بنده آن چیزی که تکراری شده، ساختن فیلم درباره دفاع مقدس از سوی کسانی است که نگاه و فعالیت آن‌ها تکراری شده است. فیلمی که خانم قیدی برای جنگ ساختند، آیا تلاش برای روایت از جنگ نبود؟ این نشان‌دهنده این است انسداد سینمای ایران به این مربوط است که به نسل جوان فیلمساز امروز بها نمی‌دهیم. نسل گذشته به جای آنکه خودشان مستقیماً تولید اثر داشته باشند، باید به عنوان مشاور در کنار جوانان فعالیت کنند.

خردمندان: یک سری از واژه‌ها متأسفانه کلیشه شده‌اند، در صورتی که این واژه‌ها و اصطلاحات ابعاد مختلفی دارند. مثلاً «دفاع مقدس» ابعاد متفاوتی دارد ولی ما عادت داریم که اصطلاحی را در سینما باب کنیم و آن را تکرار نماییم. اگر می‌گوییم دفاع مقدس، منظورمان فیلمی است که حتماً در پایه جنگ ساخته شده است. ولی دفاع مقدس از زمانی شروع می‌شود که شما با شیطان خود مبارزه می‌کنید. زندگی ما صحنه نبرد است که این نبرد از سطح خانواده و اجتماع شروع می‌شود و حتی شاید از آن هم فراتر می‌رود و شما زمانی دارید از انسانیت دفاع می‌کنید. زمانی که ما از ارزش‌های موجود و اخلاقی دفاع کنیم، می‌توان از این دفاع هم  با نام دفاع مقدس یاد کرد. فیلم «بیست و یک روز بعد» هم اگر با همین پایه بازخوانی شود، می‌تواند یک فیلم دفاع مقدس باشد. من با این نظر شما که می‌گویید فیلم‌های دفاع مقدس تکراری شده‌اند، مخالفم بلکه بنده معتقدم فیلم‌های بدی در این زمینه ساخته شده‌اند. ما متأسفانه در این حوزه به بیان و روایت تازه‌ای نرسیدیم و نتوانستیم زیبایی‌شناسی تازه‌ای را به این حوزه فیلمسازی اضافه کنیم. به جای این کار، از یک سری کلیشه‌های تازه پیروی کردیم. فیلمسازی در این زمینه را کسانی در دست گرفتند که شاید تخصص کافی نداشتند و به نظرم روش پرداخت آن غلط است.

درباره مخاطب فیلم چه ایده و نظری داشتید؟ آیا همان زمان که شروع به ساخت نمودید، با این ایده شروع کردید که صرفاً مخاطب فیلممان را کودک و نوجوان در نظر بگیریم؟

خردمندان: فیلم «بیست و یک روز بعد» مخاطبانی از همه سنین دارد. حضور در ۴ جشنواره نشان‌دهنده این است که بازخوردهای خوبی از فیلم دریافت شده است و این بازخوردها صرفاً از جانب مخاطب خاص و مشخصی نبود چون هر کسی می‌تواند مابه‌ازای خود را در این فیلم روی پرده سینما ببیند. از این جهت می‌توان گفت که فیلم مخاطب خاصی ندارد؛ اگرچه می‌توان گفت که این فیلم قادر است برای نوجوان امروز کاملاً نوستالژیک باشد و در ذهن او حک شود و به همین دلیل توصیه می‌کنم که همه با خانواده این فیلم را تماشا کنند.

»بیست و یک روز بعد» اولین فیلم بلند شما محسوب می‌شود. بعد از تجربه موفق چندساله در سینمای کوتاه، آیا آن رضایتمندی برای شما به عنوان یک فیلمساز در این فیلم بلند هم تکرار شده است؟

خردمندان: من مجموعاً نمره قبولی به فیلم می‌دهم ولی واقعاً این همان چیزی نیست که فکر می‌کردم. یک نظریه وجود دارد که می‌گوید اگر ۷۰ درصد از آن چیزی که در ذهن کارگردان وجود دارد اتفاق بیفتد، فیلم تقریباً موفق بوده است. من فکر می‌کنم که این فیلم نمره قبولی از طرف خودم گرفته است. اما چون «بیست و یک روز بعد» نخستین فیلم بلند داستانی من بود و من هم با محدودیت‌هایی که هر فیلمسازی با آن روبه‌روست دست و پنجه نرم کرده‌ام، مجموعاً احساس می‌کنم که کارم رضایت‌بخش بوده است. این را هم بگویم که «بیست و یک روز بعد» ادامه فیلم‌های کوتاه قبلی بنده است و همان دغدغه و تفکرهای قبلی در این فیلم هم هست و به آن‌ها پرداخته می‌شود.

شفاه: برای کسی که کاری را انجام می‌دهد و فیلمی را تولید می‌کند، زمانی رضایت کامل ایجاد می‌شود که نتیجه کار را ببیند. وقتی کار به اتمام رسید و توانست نتیجه کار خود را ببیند و نظرات دیگران را بشنود، مجموع این نظرات و برآیند دیدگاه‌های دیگران درباره عملکردش او را متوجه می‌کند که آیا رضایت کافی از کار خود دارد یا نه. با توجه به اینکه ما فیلم را با مردم تماشا کردیم و نظرات عمومی را شاهد بودیم و حالا که فیلم اکران شده است نظر منتقدان را هم دیدیم، می‌توانیم بگوییم که برای این فیلم باید شدت رضایت را اندازه بگیریم. ما در حال حاضر با فیلمی مواجه هستیم که سطح رضایت بالایی را نشان می‌دهد و همین مسئله چیزی است که باعث می‌شود احساس رضایت کامل کنیم.

وقتی ایده ساخت «بیست و یک روز بعد» در باشگاه فیلم سوره مطرح شد، آیا از همان ابتدا گیشه و فروش برایتان امری مهم بود یا اینکه به مسائل دیگری فکر می‌کردید؟

شفاه: اولین مواجهه ما با گیشه بوده است. ما هیچ‌وقت دنبال تولید اثری نبودیم که تنها خودمان را راضی کنیم بلکه به دنبال اثری بودیم که اگر مخاطب آن را می‌بیند، در مرحله اول خودش از دیدن فیلم احساس رضایت کند و در مرحله دوم دیگران را نیز به دیدن آن فیلم ترغیب کند. در «بیست و یک روز بعد» با درکی که تا آن روز از گیشه داشتیم، گیشه برایمان مهم بود و به دنبال کسب رضایت حداکثریِ مخاطبان بودیم. اکران این فیلم حتماً تجربه یک اکران مهم و حرفه‌ای در حوزه سینما را به ما و تجربیاتمان اضافه کرده است که در فیلم‌های بعدی از آن استفاده می‌کنیم. بنده فکر می‌کنم به نسبت آنچه که برای ما اهمیت داشت، چیزی که امروز اتفاق می‌افتد، امر مثبتی است. این فیلم در حوزه گیشه هم سبقت گرفته و در حد امکانات و بضاعتی که در اختیار فیلم قرار گرفته است، در گیشه هم الحمدالله موفق بوده است.

خردمندان: اساساً باید در ابتدا این پرسش را مطرح کنیم که گیشه به چه معناست؟ گیشه به این معناست که یک فیلم سینمایی بتواند خرج خود را درآورد و سود کند. هر قدر که از خرج خود فراتر رود، آن فیلم گیشه داشته است. باید به آن توجه داشت که آن فیلم با چه هزینه‌ای تهیه شده است که سپس درباره آن صحبت کرد که آیا در گیشه توفیق داشته است یا خیر. از این دیدگاه، «بیست و یک روز بعد» از نظر من فیلم کاملاً موفقی در گیشه بوده است. چون فیلم بعد از اکران عمومی، اکران مدارس، پخش رایت و در نهایت پخش بین‌الملل را در پی خواهد داشت و بازهم به فروشش اضافه خواهد شد. در جشنواره فیلم کودک و نوجوان که همین امسال در اصفهان برگزار شد، فیلم ما و فیلم «پایان رؤیاها» از سوی کشورهای  آلمان و اتریش درخواست پخش‌کننده در زمینه بین‌الملل را داشتند و این نشان‌دهنده آن است که حیات فیلم ادامه خواهد داشت.

در طول زمانی که فیلم در جشنواره پخش شد و بعد از آن و تا همین دوره که فیلم اکران عمومی شد، هجمه‌های بزرگی برای فیلم ایجاد شد و گفته شد که این فیلم، سفارشی بوده است. آیا این موج کار شما را دچار اختلال نکرده است؟

 خردمندان: بوی سفارشی‌بودن از این فیلم به مشام مخاطب نمی‌رسد چون «بیست و یک روز بعد» محصول  جمعی است که هر آنچه خواستند و توانستد برای این فیلم انجام دادند. از این نظر می‌توان گفت که این فیلم سفارشی نبوده است. ممکن است که این حرف‌ها در پشت صحنه گفته شود مانند اینکه شاید بنده صحبتی را با شما مطرح کنم اما شهامت اینکه آن را در رسانه بگویم، ندارم چون خودم هم به آن باور ندارم. ولی اگر فیلم خوب باشد، نمی‌توانم کاری انجام دهم.

شفاه: اساساً امروز صحبت از سینمای سفارشی از جانب هر کسی یک حرف تاریخ‌گذشته است. محمدحسین مهدویان آن چیزی را که خواسته بود، بر پرده سینما آورد. نسل جدیدی که وارد سینما شده‌اند، آدم‌هایی نیستند که زیر بار سفارشی‌ساختن بروند و کسانی که امروز به دنبال ساخت آثار سفارشی می‌روند، اصلاً دیده نمی‌شوند.

در فیلم، هسته اصلی داستان و بار روایت قصه در دست مهدی قربانی است که یک بازیگر نوجوان است، آیا اینکه بار اصلی فیلم بر دوش یک بازیگر کم‌تجربه باشد، برای شما ریسک بزرگی نبود؟

خردمندان: بله، حرف درستی است و این کار ریسک بزرگی است، آن هم در سینمای ما که مؤلفه‌هایی وجود داردکه اگر آن‌ها را رعایت نکنیم، فیلممان حذف خواهد شد. با علم به همه این مسائل، ما تصمیم گرفتیم که اعتماد کنیم و با تکیه به قصه‌ای که داشتیم و صداقتی که در روایت داستان ما وجود داشت، این کار را انجام دهیم. در حال حاضر این جنس این سینما ازقبل‌شکست‌خورده قلمداد می‌شود و متأسفانه سینمای ایران این‌گونه فیلم‌ها را باور نمی‌کند. اما ما تصمیم گرفتیم که برخلاف روند معمول سینمای ایران این ریسک را بپذیریم.

ان‌شاء‌الله برای آینده کار مشترکی را با هم خواهید داشت؟

شفاه: ان‌شاء‌الله کار جدیدی را برای سال آینده شروع خواهیم کرد که در حال حاضر در مرحله متن قرار دارد.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.