«ادبیات پایداری»، «ادبیات دفاع مقدس»، «ادبیات جنگ»؛ این‌ها نام‌هایی هستند که برخی در تقسیم‌بندی ادبیات با موضوع جنگ ۸ ساله ایران و عراق به آن قائل هستند و البته اختلاف سلیقه در این باره گاه به مرز جنجال هم می‌کشد. در گفت‌وگو با مهدی قزلی، نویسنده و مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان که اخیراً کتاب «روزی روزگاری جنگی» شامل داستان‌های کوتاه از دوران جنگ را روانه بازار کرده است، به بررسی این موضوع پرداختیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید

جای خالی راویان ادبی در سوریه و عراق احساس می‌شود

شما به دسته‌بندی‌ها درباره ادبیات دفاع مقدس و ادبیات جنگ معتقد هستید؟

ادبیات یعنی روایت زندگی که بخشی از آن عشق است و بخشی دیگر جنگ. ترکیب آن‌ها چیزی است که باید روایت کنیم. اینکه برخی دور جنگ خط قرمز بکشند و بگویند که آن چیزی غیر از زندگی هست پس ادبیاتش هم متفاوت است، کار درستی نیست و لطمه به ادبیات و جنگ می‌زند. به نظر من، جنگ را باید بخشی از زندگی بدانیم و ادبیات نیز راوی زندگی است.

پس به این دسته‌بندی‌ها اعتقاد ندارید؟

این دسته‌بندی‌ها، دسته‌بندی‌هایی هستند که عده از آن نان می‌خورند. در حالی که ادبیات، ادبیات است. این تقسیم‌بندی‌ها باعث می‌شود عده‌ای بشوند مسئول، متخصص، فروشنده و  ناشر آن حوزه! بدون اینکه نظر به شخص یا جای خاصی داشته باشم، این را می‌گویم. موضوع فقط ناظر به ادبیات جنگ و ادبیات دفاع مقدس نیست، این تقسیم‌بندی‌ها مربوط به بازار و مسائلی غیر از ادبیات است.

برخی معتقدند که سیر داستان‌هایی با موضوع جنگ بعد از دهه ۸۰ تغییر کرد و از ادبیات تبلیغی و ترویجی فاصله گرفت تا به واقعیت‌های جنگ بپردازد. شما با این موضوع موافقید؟

قبل از دهه ۸۰ هم به واقعیت‌های جنگ پرداخته می‌شد. پیش از این بخشی از واقعیت‌های جنگ دیده می‌شد ولی الان عده‌ای می‌خواهند بگویند آن واقعیت‌ها به اندازه کافی دیده شده و ما واقعیت‌های دیگری را می‌بینیم. در حالی که جنگ بخشی از زندگی است و باید همه واقعیت‌های آن در کنار هم دیده ‌شود؛ هم مرگ و خون و هم تعالی انسان‌ها. بچه‌های ما در جنگ رشد معنوی یافتند در حالی که در برخی از آثار، این‌ها از هم جدا شده یا حتی در مقابل هم قرار گرفته‌اند. خوب و بد جنگ باید با هم گفته شود. این اشکال کار ماست که خوب و بد را با هم نمی‌بینیم.

درباره بخش‌های بد این ماجرا برچسب سیاه‌نمایی به آثار نمی‌خورد؟

بخشی از این سیاه‌نمایی درست بوده و تعمدی است. کسانی هستند که با مسئله وطن و انقلابی به نام خدا که توسط امام خمینی(ره) شکل گرفت، زاویه دارند. این‌ها وقتی می‌بینند که اتفاقی همچون جنگ باعث تحکیم انقلاب اسلامی‌ در دل و جان مردم شده است، دست روی دست نمی‌گذارند. البته در مورد مصادیق باید صحبت کرد که آیا هر کتاب خاصی،   با چنین اهدافی نوشته شده یا نه.

آیا ارزیابی‌ها در این باره سیاسی و سلیقه‌ای نیست؟

قرار نیست ارزیابی شود. کتابی به بازار می‌رود، مردم می‌خوانند و آن را قبول یا رد می‌کنند. تیراژ و دیده‌شدن آن کتاب نشان می‌دهد که مورد تأیید مردم هست یا نه. مثلاً تیراژ رمان «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» نوشته احمد دهقان نشان می‌دهد که مردم به آن روایت از جنگ نزدیک‌تر و مأنوس‌تر هستند. اگر کتابی منتشر شود که از جنگ فقط نکبت و بدبختی را به تصویر بکشد، ۵۰۰ تا هم تیراژ ندارد. این موضوع نشان می‌دهد که چنین روایت‌هایی چندان مورد توجه مردم نیست. سیاست‌زدگی در ادبیات ضدجنگ هم درباره کسانی صدق می‌کند که نگاه ادبی ندارند. وقتی موضوع ادبیات باشد، در مرحله تولید باید کتاب‌هایی نوشته شود که نشان دهد این اتفاق با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش باعث تحکیم وحدت ملی و جمهوری اسلامی ‌شده است. کسانی که با این نگاه مخالف هستند و آثاری بر ضد آن منتشر می‌کنند، نگاه سیاسی دارند نه ادبی.

آثاری هم در قالب خاطره‌گویی با موضوع شهدای مدافع حرم منتشر شده است. به نظر شما ادبیاتی با این محوریت شکل گرفته است؟

ببینید! ادبیات جنگ ۸ ساله بعد از جنگ شکل گرفت و بر اساس نیازی بود که رزمنده‌ها حس کردند و دیدند که مردم از آنچه اتفاق افتاده، بی‌خبرند. با نوشتن کتاب‌های خاطره عملاً ادبیاتی با محور جنگ شکل گرفت. الان هم بزرگ‌ترین اشتباه ما این است از اتفافاقی که در سوریه و عراق در حال رخ‌دادن است، روایتی ارائه نمی‌کنیم. کاری ندارم که این روایت‌ها الان منتشر می‌شوند یا نه اما این روایت‌ها باید وجود داشته باشند؛ بویژه روایت دستِ اول. اینکه اینجا ناشری کتابی صنعتی را جمع‌آوری کند و تب و نبض بازار را بشناسند و ببیند که کدام شهید رسانه‌ای شده است، آن چیزی نیست که جنگ سوریه و عراق را بازسازی کند. حضور مستقیم نویسنده در صحنه باعث می‌شود روایت‌هایی از اتفاقات سوریه و عراق داشته باشیم که بعدها بتوانیم برای حضورمان در آنجا با افکار عمومی ‌مفاهمه و گفت‌وگو کنیم. شاید بحث‌های امنیتی و نظامی ‌به شکلی باشد که الان نباید این روایت‌ها منتشر شوند اما این روایت‌ها باید وجود داشته باشند وگرنه جنگ سوریه را بی‌بی‌سی و ارگان رسانه‌ای داعش روایت خواهند کرد. کسی که ماجرایی را روایت می‌کند، آن واقعه را می‌سازد نه آن‌هایی که در آن حضور دارند. اگر مسائل خودمان را روایت نکنیم و آن را نسازیم، دیگران این کار را خواهند کرد و ما باید دنبالشان بدویم.

یعنی جای خالی روایان ادبی را در سوریه خالی داریم؟

بله، روایانی ادبی که نسبت کلیِ مثبتی با این ماجرا داشته باشند. آنجا جنگ است و نمی‌توان کسی را برای مخالف‌خوانی یا گیر و گرفتاری به آنجا برد. ولی راوی‌ای که شّم ادبی داشته باشد و ادبیات و درام را بشناسد، حضورش در آن فضا لازم است. آنچه او روایت می‌کند چون از جنس ادبیات هست، پاسخگوی سؤالاتی است که ممکن است در مورد سوریه در اذهان عمومی ‌شکل گرفته باشد.

نویسنده‌های ما این جرئت و جسارت را دارند که به دل جنگ در سوریه بروند؟

این عدم جسارت در صنف نویسنده نیست، در جای دیگری است.  

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.