نشریه آمریکایی فارین پالیسی در گزارشی به قلم الکس وطن‌خواه پژوهشگر مؤسسه خاور میانه در واشنگتن به انتقاد از سیاست ترامپ در قبال ایران می‌پردازد، اما توضیح می‌دهد که کشورهای اروپایی می‌توانند به علت نفوذ اقتصادی در تهران، اهرم فشاری برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی در منطقه باشند و ترامپ تنها نیاز دارد تا با حفظ توافق هسته‌ای، متحدان آمریکا را با خود همراه کند.

سناریوی تکراری پلیس خوب و پلیس بد

قدس آنلاین- رئیس‌جمهوری آمریکا در کتاب خودش به نام هنر معامله نوشته که برای به امضا رساندن یک توافق، باید هر ازگاهی «آدم بد» داستان بود، اگر ترامپ استراتژی خاصی در قبال ایران دارد، قطعاً آن استراتژی اجرای همین روش است. چند روز پیش بود که اعلام کرد آمریکا پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را تأیید نمی‌کند و مدعی شد تأیید پایبندی ایران یعنی ادامه دادن راهی که نتیجه قابل پیش بینی آن خشونت بیشتر، تروریسم و تهدیدات هسته‌ای ایران است.

 وقتی اروپا، ایران را مدیریت می‌کند
اگر تهدیدات ترامپ به منظور حصول اجماع بیشتر باشد، بزودی می‌فهمد که هر پلیس بدی را باید یک پلیس خوب همراهی کند. در قبال ایران، ترامپ می‌فهمد که وقتی خودش چوب را بالا سر ایران گرفته، اروپا بهترین گزینه برای ارائه هویج است. ردپای رو به رشد اروپا در اقتصاد ایران بهترین امتیاز برای تغییر رفتار ایران است. هنوز هم اقتصاد پاشنه آشیل تهران محسوب می‌شود و ایرانی‌ها از این که ببینند شرکت‌های اروپایی بار دیگر ترکشان می‌کنند بیزارند. کلید دولت ترامپ این است که اروپا را متقاعد کند فشار بیشتر بر ایران به نفعشان است.
نه اروپا نه روسیه و چین، هیچ‌کدام میل ندارند که توافق هسته‌ای را لغو کنند چرا که هدف خود را محقق کرده و ایران را از تسلیحات هسته‌ای باز داشته است اما آقای ترامپ ممکن است بتواند اندکی همراهی در میان دوستان اروپایی ایالات متحده پیدا کند و آن‌ها را با تاکتیک فشار خود همراه سازد اگر بتواند متقاعدشان کند که استراتژی او با برنامه گسترده‌تر مقابله با رفتارهای سؤال‌برانگیز تهران متناسب است.

 فرقی میان اروپا و آمریکا نیست
هم آمریکاو هم اروپا یک دغدغه درباره عملکرد ایران در منطقه دارند و آن حضور نظامی این کشور در عراق و سوریه و مقابله آشکار جمهوری اسلامی با موجودیت اسرائیل است. نیروهای ایران در منطقه، منافع دولت‌های غربی و هم‌پیمانانشان در خاورمیانه را به چالش می‌کشند.
گرچه ترامپ و دولت‌های اروپایی درباره جزئیات مسائل با هم ناسازگاری دارند اما هر دو طرف به اندازه اشتراکات دارند که بتوان به یک شیوه مشترک برای مقابله با ایران دست یافت تنها مشروط به این که واشنگتن برجام را لغو نکند.
خروج از توافق هسته‌ای با ایران می‌تواند در میان بسیاری از کشورهای اروپایی رعب و وحشت ایجاد کند و در نتیجه ایجاد یک فشار چند جانبه بین المللی علیه ایران به منظور تغییر رفتار جمهوری اسلامی را با مشکل مواجه سازد. ایالات متحده باید به جای لغو این توافق، صبورانه با کشورهای اروپایی همکاری تا آن‌ها را به همراهی وادار کند.

 تهران باید از انقلاب اسلامی دست بکشد
پیام مشترک اروپا و آمریکا به تهران باید این باشد که بازی دوگانه تهران در سیاست خارجی‌اش، یعنی تلاش برای پیوستن به سیستم اقتصاد جهانی و دنبال کردن ایده‌های انقلاب اسلامی، پایدار نیست و سرانجام به تنش و درگیری می‌انجامد.
اما ارسال این پیام نیازمند آن است که واشنگتن بفهد توضیح ماهیت و ابعاد مشکلی که ایران ایجاد می‌کند هنوز ابهام دارد، برای مثال اروپایی ها بیش از واشنگتن تمایل دارند که برنامه موشکی ایران را بخشی از دکترین نظامی دفاعی مشروع جمهوری اسلامی قلمداد کنند. اما تلاش ایران برای صدور مدل انقلاب اسلامی‌اش به سایر کشورها مانند عراق و سوریه قابل توجیه و توضیح نیست. اروپا می‌داند که حمایت از شبه نظامیان این کشورها برای حفظ وضعیت موجود نیست بلکه تلاش تهران برای تغییر نظم سیاسی موجود در منطقه غرب آسیاست. این نکته باید در دیپلماسی ترامپ در مقابل متحدان اروپایی و همتایان اروپایی‌اش مورد تأکید قرار بگیرد.
حتی برخی از رهبران تهران نیز آشکارا هشدار داده‌اند که سیاست خارجه ایران بطور ناصحیحی نظامی شده است. حسن روحانی، رئیس‌جمهوری این کشوردر ماه مارس سال ۲۰۱۴ گفت که پرتاب موشک و اجرای مانورهای نظامی برای هراساندن طرف‌های مقابل، بازدارنده نیست. روحانی رقبای خود، بخصوص بدنه سپاه پاسداران را توبیخ کرد که شعارشان مقاومت است.

 باج دهی واشنگتن برای مدیریت اروپا
اروپایی‌ها افراد میانه رو مانند روحانی را فرد مناسبی برای ایجاد چالش در برابر تهران می‌دانند. اروپا گفت‌وگوهای انتقادی با تهران را از اوایل دهه نود میلادی آغاز کرد. گرچه این گفت‌وگوها پیشرفت اندکی داشت اما اگر ترامپ واقعاً به دنبال تغییر رفتار ایران است، می‌تواند رویکردی اروپایی، مناسب با اهداف خود را در پیش بگیرد. او می‌تواند نقش فرد بد را در دور بعدی مذاکرات بازی کند. در چنین سناریویی، وضعیت اقتصادی ایران بی شک مهم ترین امتیاز ماست.
اگر دولت ترامپ امیدوار است به این هدف دست یابد، باید واقعیت‌های موجود در اروپا در برابر ایران را تصدیق کند. اروپایی‌ها می‌خواهند هم به دلایل امنیتی و هم به دلایل اقتصادی با تهران همکاری داشته باشند. ایران کشوری است که ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد، از ثبات داخلی نسبتاً خوبی برخوردار است آن هم در منطقه‌ای که بسیاری از دولت‌هایش طی سال‌های اخیر فروپاشیده‌اند و این موضوع برای اروپایی‌ها بسیار حیاتی است.
اروپا هنوز از پس‌لرزه‌ های بحران عراق و سوریه احیا نشده است، این دو بحران هزاران پناهجو را به کشورهای اروپایی کشاند. نابودی ایران و امیدها برای ایجاد وضعیت بهتر، گزینه قابل پذیرشی از نگاه کشورهای اروپایی نیست. در عین حال امضای توافقات مکرر با تهران پس از اجرایی شدن برجام نیز نشان دهنده میل اروپا برای استفاده از فرصت‌های تجاری موجود در بازار ایران است. در عین حال اروپا هیچ تمایلی به لغو برجام ندارد و رهبران اروپایی همچنان می‌توانند مشارکت اقتصادی خود را ادامه دهند. محال است که بپذیرند مشارکت بسیار اندک خود را که بر حسب توافق نیاز است ‌ترک کنند اما می‌توانند به همتایان خود در تهران بگویند که هر گامی که واقعاً اقتصاد ایران را ارتقا بخشد نیازمند آن است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی تغییر کند. برای مثال مقامات اروپایی می‌توانند بگویند که اگر ایران می‌خواهد که بانک‌های مهم جهان و نه بانک‌های غیر مهم، وارد بازار این کشورشوندباید دغدغه‌های بازیگران قدرتمند عرصه جهانی را کم کند؛ در غیر این صورت تحریم‌های شدید از سوی کنگره آمریکا وضع خواهد شد.

 گروگانگیری اقتصادی ایران
ایران هم می‌داند که اگر بار دیگر فشارها اعمال شوند، اروپایی‌ها سرانجام همان کاری را خواهند کرد که پیشتر انجام داده‌اند و در کنار آمریکا خواهند بود. پیام اروپا به ایران این باید باشد: لطفاً ما را مجبور نکنید بین شما و آمریکا انتخاب کنیم.
حضور نظامی ایران در سوریه و عراق این‌طور نشان می‌دهد که تهران مغلوب نشدنی است اما مشکلات اقتصادی این کشور همچنان نقطه ضعف آن است. اقتصاد ایران از زمانی که تحریم‌های بین المللی لغو شدند بهبود یافته، صادرات نفت به اندازه قبل از تحریم‌ها رسیده و سرمایه گذاری مستقیم خارجی رو به افزایش است. مثلاً تهران توانسته پس از برجام ۸ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب کند. تقریباً ۶ درصد رشد اقتصادی رخ داده و به گفته بانک مرکزی ایران ۵ درصد هم در سال جاری رشد اقتصادی داشته است.
هر چند این رشد کافی نیست، ایجاد اشتغال اولویت نخست روحانی بوده و بیشتر سرمایه گذاری خارجی در بخش‌های نفت و گاز رخ داده است که سوددهی دارند اما ایجاد اشتغال نمی‌کنند. مقامات ایرانی به دنبال آن هستند که هر سال یک میلیون فرصت شغلی جدید ایجاد کنند که هدف بلند پروازانه ای است چرا که برنامه ایجاد سالانه ۳۵۰ هزار شغل جدید هم محقق نشده است. وزیر کار ایران اخیراً به صراحت گفته است که ایران ۳.۴ میلیون نفر بیکار دارد و با توجه به کسری بودجه داخلی تنها می‌توان برای نیمی از این افراد فرصت شغلی ایجاد کرد.
در میان ایرانی‌ها این اتفاق نظر وجود دارد که تسریع رشد شغلی باید اولویت این کشور باشد. این موضوع برای بقای سیاسی ضروری است. وزیر کشور ایران می‌گوید، بیکاری در برخی از شهرها به بالای ۶۰ درصد هم رسیده است. اروپا می‌تواند به تهران کمک کند که به اقتصاد بین‌المللی باز گردد، چنین امری فرصت نفس کشیدن را به تهران می‌دهد. روحانی از همان روزهای نخست ریاست جمهوری خود به دنبال جذب شرکای اروپایی بوده تا اقتصاد ایران را احیا نموده و مشکلات عمیق اقتصادی را برطرف کند. این را در سخنرانی امسال او در سازمان ملل نیز بوضوح می‌توان دریافت زمانی که گفت ایران از عدم همکاری با آمریکا خوشحال است اما سرنوشت توافق به خطر می افتد اگر واشنگتن به دنبال از هم گسستن پیوندهای تجاری اروپا و ایران باشد، نوشت توافق به خطر می افتد.

 چگونه ایران را با اقتصاد بازی دهیم؟
روحانی در حال حاضر هم از این وضعیت سود کرده است، تجارت میان ایران و اروپا به ۹۴ درصد در نیمه اول سال ۲۰۱۷ رسیده که در مقایسه با همین دوران سال ۲۰۱۶ رشد چشمگیری داشته است. اما دولت او به دنبال افزایش مزایایی است مانند انتقال تکنولوژی‌های پیشرفته. اروپایی‌ها نیز توان آن را دارند که در پروژه‌های ایران سرمایه‌گذاری کنند. در ماه سپتامبر یک بانک اتریشی و یک بانک دانمارکی اولین شرکت‌های اروپایی بودند که سرمایه گذاری در پروژه‌های ایران را بعد از ۱۵ سال آغاز کردند.
این موفقیت‌ها که به دنبال امضای توافق هسته‌ای به دست آمده انتظارات جامعه ایران را برای حصول یک رنسانس اقتصادی بالا برده است. یک مشاور اقتصادی مهم روحانی که مسعود نیلی نام دارد اخیراً گفته که شکست در تحقق این امیدها و وعده‌ها می‌تواند موجب شکست سیاسی شود.
دولت ترامپ و مقامات اروپایی این فرصت را دارند که وضعیت نامساعد اقتصادی ایران را در مذاکرات آتی در مرکزیت قرار دهند. آن زمان توپ در زمین ایران است: اگر می‌خواهد یک قدرت تجدید نظر طلب باشد درمی‌یابد که منافع اروپا در مذاکره و مشارکت اقتصادی از بین می‌رود. اگر جناح رقیب در تهران دستاوردهای ثبات اقتصادی را در مرکز تعاملات خود با جهان قرار دهد، آنگاه اروپا یک شریک خواهد بود. ترامپ باید لحاظ کند که حتی اگر آدم بد داشته باشد، استفاده از اقتصاد اروپا به منزله یک فرصت برای حصول اجماع در ایران، بهترین گزینه برای اهداف اوست.

* ویژه نامه روایت امروز روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.