سنندج- شهرداری‌های استان کردستان در چند سال اخیر به ساخت اِلمان‌ها و فضاهای حجمی در قالب مبلمان شهری و مجسمه و... روی خوش نشان دادند، حتی می‌توان گفت که با ساخت اِلمان‌های مناسبتی و دایمی به شهروندان روی خوش نشان دادند.

اِلمان‌سازی حرکتی جدید در شهرهای کردستان

قدس آنلاین- گروه استانها - محمدتوفیق مشیرپناهیشهرداری‌های استان کردستان در چند سال اخیر به ساخت اِلمان‌ها و فضاهای حجمی در قالب مبلمان شهری و مجسمه و... روی خوش نشان دادند، حتی می‌توان گفت که با ساخت اِلمان‌های مناسبتی و دایمی به شهروندان روی خوش نشان دادند. برای بررسی بیشتر این موضوع و پیرامون آن، گفتگویی با صابر مکائیلی هنرمند خوشنویس، نقاشی خط و اِلمان و مجسمه‌ساز  داشتیم، که در ادامه می‌‍‎آید.

چه سالی و چگونه وارد عرصه هنر خوشنویسی شدید؟

سال ۵۸ وقتی که هنوز کودکی ۱۱ ساله بودم با دیدن دست خطی از معلم آن زمانِ ادبیاتمان آقای نجفی مشتاق نوشتن شدم . یادم هست عصر همان روز در فضای اجتماعی ملتهب و نابه‌سامان آن‌روزها با خریدن قلم نی و مرکب، خط و خوشنویسی را شروع کردم. روزی یک تکه کاغذ مچاله شده در جوی کنار خیابان که گوشه‎ای از چند حرف خوشنویسی را بر روی خود نشان می‌داد  نظرم را جلب نمود .آن را برداشتم و با خوشحالی به خانه برگشتم و از روی آن مشقی کردم. در واقع شروع کار هنریم با خوشنویسی نه یک انتخاب بلکه چون هیچ امکان دیگری برای دنبال نمودن ذوق هنری  کسانی چون من نبود به خوشنویسی که با کمترین ابزار و وسایل قابل انجام بود روی آوردم. شاید اگر در جایی دیگر و در شرایط اجتماعی متفاوت‌تری بودم سرنوشت کاریم چیز دیگری بود .

شما نقاشی خط را به خوشنویسی کردستان معرفی کردید؟

سال‌هایی که هنوز نقاشی خط و مکتب سقاخانه خیلی آشنای جامعه کردستان نبود و من هم به واسطه کم سن وسال بودنم و بی اطلاع بودن از روند اتفاقات فرهنگی روز خاصه در حوزه هنرهای تجسمی ، بی خبر از جریان بزرگتری چون مکتب سقاخانه بنابر علاقه شخصی خود، به تجربه فضاها و متریال‌هایی غیر از شکل متعارف خوشنویسی سنتی پرداختم. این گرایش در اوایل تنها برای ارضای درونیات و کنجکاویم بود اما رفته رفته با گسترش دنیای ارتباطات و امکان دسترسی راحت‌تر به اطلاعات والبته ورودم به دنیای حرفه‌ای هنر متوجه همسویی فعالیت‌هایم با جریان مکتب سقاخانه و هنر آوانگارد پایتخت‌نشین‌ها شدم. با این تفاصیل می‌توان گفت که من پیشقراول نقاشیخط در هنر کردستان هستم.

کارهایتان در گوشه وکنار سالن هتل یا رستوران یا... دیده می‌شود، آیا از فروش و حضور آثارتان راضی هستید؟

وقتی وارد دنیای حرفه‌ای هنر می‌شوید رکن بلا معارض در زندگی هنریتان مخاطب خواهد بود، یعنی در واقع هر اثر هنری تنها  وقتی که با مخاطب روبرو می‌شود متولد می‌شود. به همین دلیل من همیشه از هر امکانی برای رویارویی آثارم با مخاطب استقبال کردم .چه با ارائه در نمایشگاه ها، چه بر روی دیوار یک مکان عمومی مانند هتل و رستوران و...چه با چاپ تصویر آثار در پشت یک مجله ...چه با نصب یک کار حجمی در میدانی از شهر و یا هر امکان دیگری که به آثار من زندگی و تداوم ببخشد بهره برده‌ام .

مجسمه‌سازی بخشی از فعالیتان بود، از کجا و با چه کاری شروع کردید؟

نمی‌توان گفت از کی اما علاقه به برجسته سازی حروف و کلمات بر روی بوم و پیچ و تاب دادن حروف برش شده که شان مجسمه به خود بگیرد از دلمشغولی‌هایم بود تا اینکه به سفارش شهرداری سنندج برای نصب در میدان شهرداری از من درخواست همکاری شد . من هم با بهره‌گیری از نام باستانی سنندج "سنه دژ"طرحی از ترکیب فرم این کلمه آماده کردم و به شهرداری ارائه دادم... اراده شهردار وقت بر انجام کار رقم خورد و سعادت اجرا و نصب و همچنین  اهدای آن به مردم فرهیخته و شریف سنندج نصیبم گردید .چند طرح دیگر هم برای سنندج و مریوان و کرمانشاه  و ایلام و...دانشگاه کردستان ارائه داده‌ام.

نظرتان را در مورد اِلمان‌های مناسبتی یا دائم که سازمان زیباسازی در سطح شهر قرار می‌دهد را بفرمایید؟

حضور مجسمه‌های فیگوراتیو در سطح شهر سنندج مثل هر پدیده‌ای شهری دیگری محصول نگرش افرادی است که در آن زمان و مکان آثارشان را ارائه داده‌اند .بی شک این حضور به دلیل تک صدایی و از آن مهمتر غلبه یک طرز تلقی یکنواخت از مجسمه بود که دامنگیر هنرمندان این عرصه شده بود .اما به جرات می‌توان گفت که نصب "سنه دژ" در سنندج این طرز تلقی را چه برای هنرمندان و چه برای جامعه  که مجسمه را  فقط باید فیگوراتیو می‌دانستند،  منتفی نمود و با ارائه حجم یک کلمه با بیس خوشنویسی ودر ابعداد میدانی(با ارتفاع ۹ متر) این باور را در اذهان درست نمود که بر خلاف بگراند ذهنی جامعه و ژانر غالب می‌توان تعبیر و تعریف دیگری را هم از حجم میدانی داشته باشیم .که خوشبختانه با توجه به اینکه این اِلمان‌ گویای  فرهنگ، نوستالوژی، پیشینه، عرق و علاقه خود جامعه بود واکنش قابل قبولی داشت و از اقبال عمومی رضایت بخشی برخوردار شد.

بی شک آثار قابل قبولی در شهر سنندج نصب شده‌اند اما شتابزدگی مسئولین به عنوان سفارش دهنده و غفلت هنرمندان به عنوان مجری آثار، و همچنین دست‌های پیدا و پنهان تصمیم‌گیری ، آثاری با ارزش هنری پائین هم در معابر و میادین سنندج دیده می‌شوند تا آنجا که آثاری با عیارهای متفاوت از یک هنرمند نیز  نصب شده است .

فرق بین اِلمان‌ و مجسمه در چیست و چرا در سنندج فضاها را بیشتر با مجسمه آراسته‌اند؟

شهرداری سنندج  با الگو برداری از مبلمان شهری کلان شهرها یی چون تهران اقدام به اجرا و نصب اِلمان‌هایی در سطح شهر نموده که به خاطر مقطعی بودنشان خیلی کار آمد نشان داده و توانسته است در دیزاین معابر نقش خوبی بازی کند  اما به واسطه اورجینال نبودنشان هرگز شأن یک اثر هنری منحصر به فرد را نخواهند داشت .

یک جنب و جوشی در اِلمان‌سازی از سوی  شهرداری‌های کردستان شروع شده است نظرتان را در این باره بفرمایید؟

مبلمان شهری یک ضرورت شهریست و صد البته تنها منحصر به مجسمه و اِلمان‌ میدانی نمی‌شود ... سنگفرش پیاده روها، چیدمان درخت‌ها،  نیمکت و تیر چراغ برق و هر آنچه نمود بصری در شهر دارد از عناصر مبلمان شهری هستند . من این علاقه مندی و جنب و جوش را در شهر داری‌ها مثبت می‌دانم اما امیدوارم آگاهانه و به دور از هر گونه اعمال سلیقه فردی وکاملا کارشناسانه باشد چون به‌راستی شهرهای ما نیازمند کار آگاهانه است تا از این آشفته بازار بصری نجات یابد .

چه کارهایی در اِلمان‌ آماده دارید؟

همان‌طوری که پیشتر عرض کردم تلاش شهرداری‌ها برای ارتقای سطح کیفی و کمی مبلمان شهری ارزنده است و شخصا وظیفه خود می‌دانم که در این جریان ادای دین کنم. من الان دو سه طرح آماده دارم که ماکت آن را هم ساخته‌ام غالبا علاقه‌مندم ایده کارهایم را از بطن جامعه بگیرم چرا که هر چیزی که از مردم بگوید در بین مردم می‌ماند. البته این بدان معنا نیست که اثر هنری تا حد توقع جامعه تنزل پیدا کند بلکه به واسط مفاهیم محدود و مشخصی که در فرهنگ یک جامعه وجود دار بهره‌مندی از آن با ارائه ای جدید و ساختاری مدرن از اهداف کاری من بوده است.آثاری در موضوع "ئاویه‌ر"،  عشق و...کار کرده‌ام که به فراخور محل جاگذاری آنها آماده همکاری باشهرداری‌ها هستم .

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.