قدس آنلاین- ذات و ساختار سعودی ها بر اساس ظلم، تجاوز و فتنه گری بنا شده است، از این رو چون مولود چنین ذاتی هستند، سعی دارند با توطئه و فشار و ایجاد جنگ روانی، با تصور همراهی آمریکا و اسرائیل با آن‌ها در این رخدادها، علیه ملت‌های بیدار منطقه جایگاهی برای خود در منطقه ایجاد کنند. اما روند رویدادها به سمتی پیش رفته است که در شرایط کنونی انگشت اتهام کشورهای منطقه و حتی جهان برای ایجاد تنش در منطقه خاورمیانه به سمت سعودی‌ها رفته است و آن ها پس از شکست در مسئله سوریه، اکنون در باتلاق یمن گرفتار شده‌اند. در حقیقت، اشتباه بزرگ سعودی‌ها این است که تلاش می‌کنند در همه امور دخالت کنند و سال هاست تلاش دارند نقشی در قامت پدرخوانده برای کشورهای عرب ایفا نمایند، اما کشورهایی نظیر سوریه، عراق، عمان، قطر، لبنان، یمن و در برهه‌ای مصر، این موضوع را نپذیرفته‌اند.
عربستان باید بپذیرد دوران چماق و هویج به پایان رسیده است. اگرچه نباید از نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز در این اختلافات و تطمیع عربستان غفلت کرد، زیرا آن‌ها تلاش می‌کنند فضایی تک قطبی در شورای همکاری خلیج فارس و خاورمیانه ایجاد و از این طریق، منافع استعماری خود را بهتر تأمین کنند.
از طرفی در بین کشورهایی که در موج بیداری اسلامی شاهد قیام و تحول مردم بودند، دو کشور مصر و تونس خیلی سریع پرونده هایشان بسته شد و در عمل به شرایط پیش از انقلاب بازگشتند. اما دو کشور بحرین و یمن با آنکه از سوی سعودی‌ها مورد سرکوب قرار گرفتند، موج انقلاب خودشان را ادامه دادند. این مقاومت و کوتاه نیامدن آن‌ها یک پیام را برای ملت‌های منطقه به دنبال دارد، اینکه کشورهایی که به موج انقلاب اسلامی پیوستگی بیشتری دارند و اندیشه انقلاب اسلامی در آن‌ها بارورتر است، مقاومت و ایستادگی به منظور رسیدن به اهدافشان هم جدی‌تر است. حرکت‌های آزادی خواهانه و مردمی که در جهان عرب سمت و سوی انقلاب اسلامی داشته‌اند، توانسته‌اند قدرتمندانه‌تر برخورد کنند و از طرفی با آنکه سعودی‌ها با فعالیت‌های وحشیانه خود سعی در سرکوب حرکت‌های انقلابی آن‌ها داشتند اما موفق نبودند. شمار زیادی از کودکان شیرخوار در بحرین به خاطر استفاده نیروهای سرکوبگر آل خلیفه از گاز اشک آور خفه شدند، در یمن حدود ۳۰ هزار نفر به خاطر بمباران‌های
پی در پی قتل عام گردیدند، اما از مقاومت و صبر انقلابی خودشان دست نکشیدند. مجموعه این صبوری‌ها و کوتاه نیامدن آن‌ها نشان دهنده این است که سعودی‌ها مجبورند در منطقه به انزوا بروند و پر واضح است آن‌ها در منطقه به بن بست رسیده‌اند و هرچه سعی دارند با بمباران، کشورهایی همچون یمن را سرکوب کنند، اما آن‌ها قدرتمندتر می‌شوند. به گونه‌ای که یمنی‌ها پاسخ بمباران را با موشک می‌دهند و از سال دوم جنگ بتدریج موازنه وحشت در ریاض و ابوظبی از طریق یمنی‌ها برقرار شده است وچه بسا جنگ یمن نسخه مرگ آل سعود را امضا خواهد کرد. از سوی دیگر، محمد بن سلمان که قدرت مطلق را در عربستان در اختیار دارد، شاهزاده‌ای است که در سن جوانی و خامی به قدرت رسیده و تصورش این است همه دنیا به فرمان او هستند و هر آنچه اراده کند می‌تواند به دست بیاورد. در عمل نتیجه این سطح از ناپختگی و خامی همین باتلاق کنونی سعودی‌هاست.
نظر شما