۹ دی ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۸
کد خبر: 581522

ساری- روبروی کتابخانه ایستاده ام و به معجونِ فیلم و کتاب نگاه می کنم... به همنشینی هنر و ادبیات... و بی اندازه احساس دلپذیری دارم...

قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: عیش ام را اما باید کامل کنم پس با برداشتنِ مشتی هنر هفتم، می نشینم به ورق زدن خاطرات و آموخته ها.

با فیلم «برادرم خسرو» یادم دادید که عاقلان همیشه عاقل و دیوانگان، حامل ویروس جنون نیستند، جناب بیگلری بزرگوار! پس باید از واکاوی روان، غافل نبود!

«احتمال باران اسیدی»: وااااای که چقدر آقای منوچهر این قصه، خوب از آب درآمده... تنهایی و مهربانی و پشیمانی و رفاقت و توبه اش... چقدر درام این فیلم به عواقب گفتار و رفتار نهیب می زند!

«وارونگی»: تلنگرهای این فیلم را دوست دارم. این داستان با بازی بانو دولتشاهی و جناب مصفّا به بیننده عرض می دارد براحتی از حقوق انسانی ات چشم پوشی نکن و نگذار آدم های دور و نزدیک به جایت تصمیم بگیرند.

«نقطه کور»: آقای گلستانه هم با سکانس هایش می خواهد به ما بفهماند که به هر علتی، پنهانکار نباشیم. که بی اعتمادی می آورد و پشت بندش؛ سوء ظن و خشم و جنجال و...

«فصل نرگس»: این فیلم از اهدای عضو می گوید و از مهربانی و نوعدوستی که قاب بندی شده است.

فیلم ها را می گذارم سرجایشان و بازیگوشانه به قفسه ی پُر و پیمان کتابخانه چشمک می زنم... خوشحالم که سالهاست با کارگردان و بازیگر جماعت همراهم... با چالش هایی که به آن پرداخته اند تا من و شما، ساعتی متفکر باشیم و غرق عالم مطبوع هنر، آموزش ببینیم.

وقت دور شدن از نشیمن، به خودم می گویم این کتاب ها و فیلم ها، خیلی اِسموتی اند... مگر ترکیب عسل و شکلات و بستنی و مغز و میوه، می تواند خواستنی نباشد...!؟ پس از مخلوط کن زندگی غفلت نکنیم که گاهی معجون ها، آدم را از ضعف روحی نجات می دهند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.