۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۴
کد خبر: 583697

«صورتگر پیر/ واپسین نقشش/ بوم سپید»*

قدس آنلاین- شعر از جنس زبان است و با رمزگان زبان هویتی دیدنی و شنیدنی می‌یابد. زبان اساساً پدیده‌ای ذهنی است و اتصال آن به جهان و آنچه در آن است، بر مبنای قراردادهایی نانوشته میان کاربران آن برقرار می‌شود. اتصال واژه مرگ با مظاهر آن در جهان یک ربط و وصل واقعی نیست. قرارداد مرگ و مظاهرش می‌توانست بین قندان و همان مظاهر منعقد گردد!

شعر حتی از همین قراردادها می‌گریزد و قراردادهای تازه‌ای بین کلمات و مظاهرشان منعقد می‌کند تا متن با حذف کلمات روزمره، به حذف اتفاقات روزمره برسد و فقط تبعات اتفاقات را به نمایش بگذارد.

علی پرچمی در شعر کوتاه خود مرگ را حذف کرده و تنها مظاهر آن را به نمایشی عینی و نشانه‌شناختی گذاشته است. «پیربودن صورتگر» یک نشانه‌ است اما خیلی گویا نیست. «نقش واپسین» نشانه بعدی است که گویاتر می‌باشد. اما هنوز سطر سومی مانده است برای نشانه‌ای دیگر؛ نشانه‌ای عینی‌تر و ملموس‌تر. «بوم سپید» نشانه آخر این متن است که با کارکردی دوگانه و ایهام‌گونه، پایان‌بندی شاعرانه‌ای را رقم زده است.

صورتگر پیر آیا نقشی نکشیده است و بوم ‌سپید گویای غیاب و مرگ است؟ یا بوم را با رنگ سپید پوشانده و با این تابلوی آوانگارد و نامتعارف مرگ خود را اعلام کرده است؟ من می‌گویم هر ۲!

«آن سوی مرز مرگ»، علی پرچمی، انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۶، صفحه ۲۸. 

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.