۲۷ دی ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۵
کد خبر: 584417

ساری- دقیق می شوم و حظّ می برم...! وقتی در بَنرِ بیرون مسجد می خوانم «هزینه دسته گل به انجمن کودکان سرطانی تقدیم شد».

قدس آنلاین / گروه استانها / رقیه توسلی: در کارت عروسی می بینم آمده «میهمانان عزیز! از آوردن هدیه لطفا خودداری بفرمایید. در صورت تمایل، رقم مادی مهرتان را به آسایشگاه سالمندان واریز کنید».

در سیسمونی فروشی اطلاعیه زده اند «سرویس سه نوزاد کم بضاعت با ما».

پشت شیشه نانوایی می خوانم «هموطن! اگر پول با خود نیاورده ای، نان را مهمان مایی».

و روی میز خانوم منشی جمله قاب گرفته را سیر می کنم : «امروز ویزیت رایگان است... السلام علیک یا ثارالله».

می خوانم و حالم، خوش می شود... می خوانم و نجوا می کنم: این آیین خوبان است... رسم مردمانی که دستی بر آتش دارند... می بخشند... سخاوتمندند... و دلشان برای خوب بودن می تپد...

چقدر زیبا می توانیم دوست هم باشیم بی آنکه آدم های فراوانی را ملاقات کنیم! چقدر ساده می توانیم آموزگار باشیم! کم یا زیادش توفیر نمی کند!

از میوه فروشی دو کارتن می خرم و می آیم خانه. روبروی کتابخانه جانم می ایستم. روبروی جهانی که نوشتن از لذتش، در دیوان ها نگنجد!

دانه به دانه دلبندانم را در آغوش می کشم و ورق می زنم و می چینم روی هم. عنوان کتاب های آخر این است: «هزار خورشید تابان / خالد حسینی»، «اینجا همه آدم ها اینجوری اند / لوری مور»، « روزی از روزهای زندگی / مانلیو آرگه تا» و «من او را دوست دارم / آنا گاوالدا».

به گمانم نذری من هم دیگر آماده است. نذر کتاب برای دانش آموزان محروم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.