اهواز_برای خوزستانی چه فرقی می کند ریز گرد اجنبی باشد یا وطنی آنچه به او می رسد سوزش ریه است و هوای خاکی که حالا میان بی مدیریتی بزرگترین نهاد مدیریت، بحران تمامی ندارد و روز به روز بدتر می شود.

قدس آنلاین- گروه استانها- طیبه قاسمی؛ اینجا هشدار هوای آلوده جدی است، کار از کودک و سالمند گذشته است هوای سالم نصیب هیچکس نیست، مردم خوزستان هم به این  درد عادت کرده اند.  حال چه وطنی اش باشد چه اجنبی، برای خوزستانی ها فقط سرفه های پی درپی و خاک خوری اش معنی دارد.

ریزگردها آنقدر مهمان خوزستان شده‌اند که دیگر می‌توان آنها را جزئی از روزمرگی به حساب آورد. اما در روزمرگی ها هم مسئولان استانی خوزستان هماهنگ نیستند چند وقتی است که پدیده گرد و غبار رخ می‌دهد، اما مدیریت بحران استان و متولیان آن در کوچکترین برخورد که تصمیم گیری در تعطیلی ادارات و ارگان های استانی است هم ناتوانند، ریزگردها نفس را به شماره می اندازد اما شب قبل خبری از تعطیلی نیست کودکان به مدارس می روند ساعت ۱۰ صبح مدارس تعطیل می شود بچه ها به خیابان خانه بازنی گردند این هجوم آنها شهر را شلوغ می کند و کودکان مجبورند طی مسافت بازهم در معرض ریزگردها باشند، که اگر در کلاس می ماندند مسلماً آسیب کمتری هم از این ریزگردها نصیبشان می‌ شد،  اینجا وقتی غبار می گیرد.

انگار تفکر عده‌ای نیز غبارآلود است، مدیریت بحران توجیه اش دیر خبر دادن اداره هواشناسی است، به وظایف مدیریت بحران که نگاه کنید در می یابید؛ این ارگان باید قبل از وقوع حادثه طبیعی یا غیرطبیعی نقاط بحران زا را شناسایی و خطری که پیش از آن و بعد از آن در کمین کارکنان، شهروندان و تجهیزات دولتی است را با تمهیداتی که در نظر می‌گیرد به حداقل برساند. هماهنگی با ارگان های دیگر از جمله هواشناسی، استانداری و غیره بر عهده این نهاد است.

این مشکل هم میان تمام مشکلات استانی بایگانی می‌شود تا زمانی بعد دوباره خاک و دوباره عدم مدیریت. مدارس تعطیل می‌شوند اما کارکنان دولتی همچنان میان شک و دودلی این مدیریت بحران سردرگمند، آنها صبح زود به سر کار می روند اما نرسیده به ظهر خیابان های شهر درگیر ترافیک بازگشت آنان است تا هوا علاوه بر ریزگردها از دود و آلودگی اتومبیل ها هم بی نصیب نماند.
کاش ثابت می شد ریزگردها دردی عمیق تر از آن است که بتوان فقط با یک ماسک درستش کرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.