سال‌هاست پدیده عرفان‌های کاذب می‌کوشد با تقلبی بزرگ خود را ناجی نیازهای معنوی بشر جلوه دهد و سقف کاذبی بر خواسته‌های معنوی بشر باشد. معنویت‌های نوظهور برای پیشبرد اهداف پشت پرده، با برنامه ریزی درازمدت به جذب افراد پرداخته و از غفلت نهادهای فرهنگی استفاده کرده و جو رسانه‌ای علیه حاکمیت ایران به راه انداخته‌اند.

مشکل عرفان‌های نوظهور در بستر فرهنگی حل شود

قدس آنلاین- سال‌هاست پدیده عرفان‌های کاذب می‌کوشد با تقلبی بزرگ خود را ناجی نیازهای معنوی بشر جلوه دهد و سقف کاذبی بر خواسته‌های معنوی بشر باشد. معنویت‌های نوظهور برای پیشبرد اهداف پشت پرده، با برنامه ریزی درازمدت به جذب افراد پرداخته و از غفلت نهادهای فرهنگی استفاده کرده و جو رسانه‌ای علیه حاکمیت ایران به راه انداخته‌اند. رویدادهای اخیر کشور و ایجاد ناآرامی‌های گلستان هفتم نمونه‌ای از سوءاستفاده عرفان‌های کاذب از سکوت دستگاه‌های فرهنگی است.

دکتر محسن یوسفی کیا، معاون پژوهش مؤسسه بهداشت معنوی و پژوهشگر عرفان و ادیان در گفت وگو با قدس از زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی جذب افراد به این گروهها و تأثیر فعالیت آن‌ها بر امنیت کشور می‌گوید.

در روزهای اخیر مراجع تقلید نسبت به خطرات گسترش پدیده‌های معنوی کاذب هشدار داده‌اند. مهم‌ترین مسئله‌ای که در این خصوص حائز اهمیت است، زمینههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جذب افراد به این گروههاست. چرا این اتفاق در ایران رخ میدهد؟

یکی از مهم‌ترین دلایل ایجاد زمینه گرایش افراد به عرفان‌های نوظهور، گرایش انسان به معنویت است تا افراد بتوانند فضاهای معنوی را تجربه کنند. بنابراین اگر محفل، جریان و یا فردی ادعا کند که می‌تواند تجربه‌های معنوی را در افراد رقم بزند، کنجکاوی تجربه این فضای جدید مردم را جذب این جریانها و محافل خواهد کرد. جامعه بانوان و جوانان بیشترین گرایش را به این پدیده‌های معنوی نوظهور دارند.

چرا؟

بانوان به دلیل روحیات و احساسات قوی تری که در مسائل معنوی دارند، بیشتر جذب می‌شوند. افزون بر این در بین بانوان و جوانان، مسئله کنجکاوی شدت بیشتری دارد و هیجاناتی که در محافل عرفانی ممکن است وجود داشته باشد، موجب جذب بانوان و جوانان به این محافل می‌شود. همچنین برخی افراد به دلیل سبک زندگی که دارند به دنبال ایجاد وجه تمایز بین زندگی خود و دیگران هستند و دنبال این هستند که خود را به طریقی متفاوت از سایرین به نمایش بگذارند. به نظر می‌رسد یکی از دلایل جذب سلبریتیها به پدیدههای نوظهور معنوی و تبلیغ برای آن‌ها همین موضوع است. متأسفانه پیوستن به این جریان‌ها تبدیل به نوعی پرستیژ اجتماعی برای برخی افراد شده است. برخی از این افراد افزون بر حضور در محافل عرفانی به تأسیس باشگاه هایی با همین رویکرد دست زده‌اند و افرادی را جذب کرده و جریانات معنوی را گسترش می‌دهند.

شما به زمینه‌های فردی اشاره کردید. زمینه‌های اجتماعی و سیاسی شاید مهم‌تر به نظر برسد.

بیان اعتراض به شرایط موجود جامعه یکی از مهم‌ترین دلایل جذب برخی افراد به جریان‌های عرفانی نوظهور است. این افراد نشان دادن وابستگی به این جریانها را راه بروز زاویه داشتن با نظام و اعلام اعتراض خود می‌دانند. اتفاقی که اخیراً در خیابان گلستان هفتم پاسداران رخ داد از همین دست است. شاید برخی از افرادی که در این ناآرامی‌ها اغتشاش آفریدند، اصلاً نمی‌دانستند که مرام درویشی و تصوف چیست و از محتوای عقیدتی آن‌ها خبر نداشتند. همینکه احساس کردند که این گروه گرایش‌های خاص سیاسی دارند باعث شد که این افراد خود را به دراویش منتسب کنند، اما دراویش که از پدیده‌های عرفانی نوظهور قدیمیتر هستند، از سالیان گذشته مورد توجه گروه‌های سیاسی قرارگرفتند و هرکدام از این جریان‌های سیاسی تلاش دارند که دراویش را جذب طیف سیاسی خود کنند. این‌ها در دو انتخابات اخیر به طور خاص از جریان سیاسی خاصی حمایت کردند. این نشان می‌دهد که جریانهای سیاسی از دراویش سوء استفاده می‌کنند. به هرحال تصوف یک گروه ریشه دار در ایران و سایر کشورهاست و ما یک نقد اعتقادی به آن‌ها داریم، اما آن‌ها در سال‌های پیشین آسیب اجتماعی خاصی نداشتند. تنها هشدار علما و مراجع به انحراف عقیدتی آن‌ها بود که مردم جذب آن‌ها نشوند، اما از زمانی که جریان‌های سیاسی پا به عرصه گذاشتند و از صوفی‌ها و دراویش در انتخابات سوء استفاده کردند، این گروه را سیاسی کردند و زمینه اغتشاش‌ها را فراهم کردند. به عبارت دیگر این گروه‌های سیاسی بودند که پای این گروه را به دعواهای سیاسی و اغتشاش‌ها باز کردند. احتمال می‌رود در ماجرای اخیر محمدحسینی (مجری فراری و لیدر گروه ری استارت) دخیل بود و افراد را به اغتشاش دعوت کرد.

هر زمان اتفاقی رخ می‌دهد؛ مثل ماجرای عرفان حلقه، از ردپای ایادی خارجی در مسائل کشور صحبت میشود. پس نقش کمبودها و برنامه ریزی فرهنگی کجاست؟

واقعیت این است که برای موضوع گرایش‌های معنوی مردم یک راهبرد فرهنگی صحیح نداشته‌ایم. اینکه برنامه ریزی فرهنگی براساس رصد مشکلات فرهنگی داشته باشیم و آسیب‌های عرصه‌های فرهنگی شناسایی و کالبدشکافی شود، نداشته‌ایم. چهره‌های فرهنگی کشور هم به این موضوع اذعان داشته‌اند که علی رغم توصیههای مؤکد رهبری، ما برنامه ریزی فرهنگی متقنی نداشتهایم.

رسانه‌ها و ابزارهای هنری چه نقشی در حق جلوه دادن گروه‌های معنوی دارند؟

در چنین شرایطی دشمن بیکار نمی‌نشیند و مترصد فرصت است تا از کوچک‌ترین رویداد در جامعه برای افرادی که دگراندیش یا اقلیت هستند سوء استفاده کرده و در رسانه‌ها بازنمایی کند که جمهوری اسلامی حقوق اقلیتها را پایمال می‌کند. در موضوع حکم آقای طاهری و عرفان حلقه نیز در رسانه‌های غربی این طور منعکس کردند که این افراد زندانیان عقیدتی هستند. رسانه‌های غربی با استفاده از خلأ اطلاع رسانی رسانه‌های داخلی توانسته‌اند موفق عمل کنند. ما هم باید از ظرفیت رسانه‌ها و ابزار هنری و فرهنگی روشنگری کنیم و مردم را با عمق این جریان‌های اعتقادی آشنا کنیم که اگر شخصی مثل طاهری در زندان است به دلیل آموزه‌ها و آسیب‌های تفکرات اوست. برای افکار عمومی باید روشن شود که دلیل مقابله یا محدودیت این افراد و گروه‌های معنوی چیست. اما چون این روشنگری صورت نمی‌گیرد، رسانه‌های بیگانه ذهنیت جامعه را علیه جمهوری اسلامی معطوف می‌کنند. در ماجرای دراویش حتی برخی مسئولان موضع گیری کردند و حتی علی مطهری درباره واقعه اخیر گفت که این حد از مماشات برای اغتشاشگران پسندیده نیست چون در هیچ جای دنیا تا این اندازه در برابر کشتار نیروی پلیس و ناآرامی کوتاه نمی‌آیند. به نظر می‌رسد غیر از دست‌های پیدا و پنهان خارج از مرزها، زد و بندهای سیاسی در روی دادن این اتفاقات نقش داشت.

پدیده‌های معنوی کاذب چه آسیب‌هایی برای امنیت کشور دارند؟

عرفان‌های کاذب در ابتدا آسیب فرهنگی است، اما بمرور می‌تواند به آسیب امنیتی تبدیل شود. هر زمان دیدگاه فرهنگی که ازسوی حاکمیت به مردم ارائه می‌شود، مورد پذیرش واقع نشود و از سوی دیگر خوراک انحرافی برای مردم آماده شود بمرور زمان موجب می‌شود مردم به مقابله با حاکمیت برخیزند که آسیب‌های اجتماعی و سیاسی دارند. این جنبش‌های اجتماعی با زیرساخت‌های فرهنگی ایجاد می‌شود.

برای جلوگیری از این فاجعه فرهنگی چه باید کرد؟

راهکار اصلی، روشنگری افکار عمومی است. باید مردم را از پشت پرده‌های این جریانات آگاه کرد. مردم باید بدانند تا بتوانند تشخیص بدهند و راه را انتخاب کنند. تا زمانی که درباره نقد این جریان‌های به اصطلاح معنوی ملاحظه کاری وجود داشته باشد، نمی‌توان انتظار داشت که افراد جذب این گروه‌ها نشوند. برای رهایی از مشکلات پیشرو برخورد حذفی پاسخگوی نیازهای مردم نخواهد بود. باید تلاش کنیم در این عرصه‌ها مشکلات را در بستر فرهنگی حل کنیم. موضوع را نباید از همان ابتدا به سمت مسائل امنیتی برد. زمانی که واقعاً نیاز هست باید دستگاه‌های قضایی و امنیتی وارد شوند زیرا اگر از همان ابتدا با مشکلات فرهنگی امنیتی برخورد شود به مقابله مردم و نظام منتهی می‌شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.