۲۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۹
کد خبر: 593260

بحث شِکوه و گلایه نیست اما دلم برای بعضی از روایت ها خیلی بیشتر می سوزد. مثل روایت فتحی که دوباره این روزها خواندمش و باز بی اندازه خوشحال و متفکرم کرد.

قدس آنلاین - گروه استانها - رقیه توسلی: این چند روز پیام هایم را که چک می کنم، ایشان هست... پرده را که می کشم نور بتابد توی اتاق ها... وقتی ظرف می شورم و کفش هایم را می پوشم که از خانه بروم بیرون... حتی وقتی روبروی تلویزیون نشسته ام و دارم به مستند حیات وحش نگاه می کنم... اصلاً همه جا هست...

انگار داستان اولین کوهنورد زن دنیا که دو قله مرتفع جهان را باهم صعود کرد - داستان پروانه کاظمی - هیمالیانورد ایرانی نمی خواهد از سرم، دست بردارد.

مدام با خودم کلنجار می روم بانوی ورزشکاری که چهارمین و پنجمین قله های بلندبالای زمین را برای نخستین بار باهم فتح می کند، وقتی آنقدر می جنگد و می جنگد تا پرچم کشورش را ۸ هزارمتری آسمان - تو گویی بر فراز ابرها - بالا ببرد و برافراشته کند، نباید دستِ تنها باشد!

نباید برای هزینه های صعودش برود قرض بگیرد و فروختنی هایش را بفروشد! نباید بی حامی بزند به دلِ خطر و صعود!

می روم کلمه ی قله را تایپ می کنم و معنایش را بلند بلند می خوانم برای آقای همسر. می گویم: سَر، رأس، نوک، اوج، ستیغ و فرقِ کوه. خواندنش هم بااُبهت و افتخاربرانگیز است، چه برسد به پیمایشش! چه برسد به پروانه کاظمی شدن اش!

چندروزیست که ناخودآگاه با هرکسی که حرف می زنم می گویم خبرِ رکورد صعود مستقل ایران را شنیده اید...؟ اسم "لوتسه" و "ماکالو" را...؟ و بعد جز نگاه های عاقل اندر سفیه چیزی نصیبم نمی شود که «خدا خیرت بدهد، این خبر که سوخته و بیات است».

اما به نظرم تا حمایت اساسی ورزشکاران نخبه ی چشم انتظار، این خبر داغ است!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.